به گزارش خبرنگار همشهری آنلاین؛ نشست تخصصی نقد و بررسی کتاب «دستکاری در رسانههای اجتماعی» در سالن «شهدای رسانه» دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها برگزار شد. هادی خانیکی، حسین انتظامی، محمدرضا نوروزپور،بشیر معتمدی (دبیر نشست) و همچنین «عباس رضایی ثمرین» و «رسول صدرآهنگ» (مترجمان کتاب) در این نشست حاضر شدند و به بررسی کتاب پرداختند.
هادی خانیکی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ابتدای جلسه با اشاره صحبت مطرح شده در نشست، گفت: دوستان در صحبتهایشان به نکاتی مانند شفافیت اشاره کردند، این موضوع تبدیل به قانون انتشار و دسترسی آزاد اطلاعات تبدیل شد. سئوال این است که قانون مورد اشاره، در چه نقطهای قرار دارد؟ مسئله اتاقهای پژواک هم از سوی دوستان مطرح شد، در این رابطه باید گفت برای ایجاد یک نسبت میان رسانه و کنش جمعی، ما در مقام حکمرانی قرار نگرفتهایم و بلکه این نشست جایی است که سیاستی را اصلاح میکند تا رسانهها به جایگاه تأثیرگذار و نقش مثبتشان دست پیدا کنند.
بیشتر بخوانید:
حسین انتظامی: اوباش مجازی در جهت دهی افکار عمومی نقشی نگران کننده یافتهاند
پروپاگاندای محاسبه گر موجب دوقطبی سازی جامعه میشود | ارتش سوریه تحث تأثیر پروپاگاندا قرار گرفت
۶۰ درصد محتوای منتشر شده در توییتر توسط روباتها تولید میشود | شکلگیری «توهم اجماع» در شبکههای اجتماعی
مترجم کتاب «دستکاری در رسانههای اجتماعی»: کمپین اخبار جعلی توانست روحیه ارتش سوریه را تضعیف کرد
خانیکی افزود: رضایی مترجم کتاب « دستکاری در رسانههای اجتماعی» از همان ابتدا نگران بودند که از مسئله اخبار جعلی و جامعه پلتفرمی چه برداشتی میشود. آیا سیاستها به سمت گشودگی خواهد رفت یا فضا بسته خواهد شد؟ من میخواهم بگویم که تمام این موضوعات مطرح شده را می توان به بهانه این کتاب مورد بررسی قرار داد. من هم یکبار در مورد مهندسی اجماع به این بحث پرداختهام.
انتشار منظومهای با همت موسسه همشهری
او در بخشی از صحبتهایش از انتشار مجموعه کتابهای تخصصی ارتباطات از سوی موسسه همشهری تقدیر کرد و گفت: لازم است که از انتشارات همشهری به دلیل اینکه چنین مجموعهای را به یک منظومه تبدیل و آن را منتشر کرد، تقدیر کنم. منظومهای از چند کتاب ترجمه شده که اگر در کنار هم قرار دهیم، از آن نکات مهمی را متوجه میشویم.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به بحث سواد رسانهای، ادامه داد: من نگران بحث سواد رسانهای هستم و باید بگوییم که از سواد رسانهای چه برداشت میکنیم؟ آیا منظور این است که ما مالک حقیقی هستیم که دیگران متوجه نمیشوند، ما باید کاری کنیم که آنها هم متوجه شوند ما این مسئله را به خوبی درک کردهایم؟ یا سواد رسانهای از آنجا شروع میشود که ما بدانیم مخاطب ما در بسیاری از نقاط بیشتر از ما میفهمد؟ یا اینکه در زمینهای بکری که در اختیار ما قرار دادهاند، ببینیم که دستکاری و هدایت میشود یا خیر؟ این موضوع نیازمند یک زمینه با توجه با امکان سنجی است، این زمینه سنجی در ارتباطات بسیار مهم است.
خانیکی تأکید کرد: زمینهای که در حال حاضر میخواهیم در مورد آن صحبت کنیم، از چند منظر باید به آن پرداخت. زمینه این است که ما با جامعه ناراضی روبرو هستیم. بخشی از این نارضایتیها طبیعی و بخشی هم غیرطبیعی است.
او در مورد نارضایتیهای طبیعی توضیح داد: جامعه دستخوش تغییرات نسلی،جنسیتی،آموزشی، جمعیتی و... شده است، این تغییرات برای هر جامعهای رخ میدهد. کدام جوان در کدام نقطه جهان راضی است؟ تحت تأثیر این تحولات فناورانه باید به سئوال پاسخ دهیم. بدون شک در جوامع پیشرفته هم ناراضی هستند.
نارضایتی نشأت گرفته از احساس نابرابری
خانیکی افزود: اما قسمتی دیگر از این نارضایتی مربوط به احساس نابرابری است، تمام نظرسنجیهای مهمی که انجام شده است، دال مرکزی وضعیت ارزشی و نگرشی ما را احساس بیعدالتی میداند. اینکه در آموزش، شغل، سیاست،اقتصاد و...بی عدالتی است. بعد این موضوع مطرح میشود که رسانهها در این بیعدالتی چگونه هستند، آیا بیعدالتی را بازتولید و مهندسی اجماع میکنند تا یک توافق مصنوعی اجرا کنند؟ یا اینکه رسانهها سعی میکنند راهی برای ایجاد رضایت پیدا کنند؟ به نظر من کاری که در هر دو کتاب این مترجمها – رضایی و صفرآهنگی- به آن پرداختهاند، نشان میدهد هسته مرکزی مسئله؛ ضرورت چرخش به سمت تولید رضایت واقعی است.
به گفته این استاد دانشگاه« نکتهای که در ۲ کتاب این مترجمان میشود دنبال کرد، این است که در کنار فیلترهای گذشته یک فیلتر جدید به نام فیلتر رایانشی اضافه میشود. در این موضوع از تولید نظر مردم صحبت میشود اما نمیدانیم که این مردم چه کسانی هستند. تمام ما زمانی که صحبت میکنیم از منعکس کردن خواست مردم و حرکت متناسب با خواسته مردم حرف میزنیم اما این مردم چه کسانی هستند؟ آیا این مردم تکثیر شده خود ما هستند یا مستقل از ما وجود دارند؟
جامعه پلتفرمی ادامه جامعه شبکهای است
او در رابطه با کمک علمی به دولتها، گفت: من با توجه به نیازی موجود میگویم که من دولت مرد نیستم اما دولتیار هستم. فردی که کنشگر علمی و مدنی است، باید به نهاد دولت کمک کند و پرهیز نداشته باشد از اینکه در نهادهای دولتی و حاکمیتی پا بگذارد. من توصیه میکنم که در مراکز تحقیقاتی مانند مرکز مطالعات رسانه به عنوان نهاد واسطه این موضوعات را به جامعه علمی و حاکمیت ارجاع بدهند، وگرنه از لحاظ نظری کاملا روشن است که جامعه پلتفرمی در امتداد جامعه شبکهای است که پیش از آن مطرح شده بود. از نظر من کسی که ارتباطات میخواند و کاستلز را نخواند تا بفهمد جامعه شبکهای چیست، نمیتواند درک درستی از جامعه پلتفرمی به دست بیاورد و بداند که این انسان تغییر ظرفیت داده، چه ویژگیهایی دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: در این فرآیندی که جامعه پلتفرمی در امتداد جامعه شبکهای آمده است، به نظر من یک اتفاق بزرگی رخ داده است چرا که تمام ما یاد گرفتهایم که از لحاظ نظری از دوره نظریههای تزریقی گذشتهایم. دورهای که هر چه میخواستند را رسانهها میتوانستند، القاء کنند. دوره اول مربوط به عصر رسانههای جمعی بود و این رسانهها پیام را تولید انبوه میکردند و به مخاطبان میرساندند اما ما از آن عصر وارد جامعه شبکهای و پس از آن وارد جامعه پلتفرمی شدیم.
اخبار جعلی از سیاستهای بسته متولد میشود
به گفته خانیکی«بحث نگران کننده در جامعه پلتفرمی، بالا رفتن قدرت دستکاری است و همه باید علیه اخبار جعلی متحد شوند. این اتفاق حتما باید رخ بدهد اما مگر اخبار جعلی در زمین خالی رخ میدهد و فقط با تکنولوژی تبدیل به اخبار جعلی میشوند؟ جامعه ناراضی و بسته که رسانهها نتوانند نقش نهادمند خود را اجرا کنند، جامعهای مستعد اخبار جعلی است، هر زمان که میخواهیم خطر اخبار جعلی و خطر سیاستگذاریهای در کنار این اخبار را ببینم، باید بدانیم که از دل سیاستهای بسته، اخبار جعلی و فرهنگ زیرزمینی متولد میشود.»
او توضیح داد: در حال حاضر ما باید توجه کنیم که در عصر بعد از جامعه پلتفرمی به جامعهای رسیدیم که دسترسی به دادهها به شدت از وضعیتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی متأثر شده است. آن مخاطب فعالی که در جامعه شبکهای گمان میکردیم، شکل گرفته بود، تبدیل به مخاطب منفعل و بیدفاع شده است. تحولات فناورانهای که در جای خود باعث گشایش شده بود، جامعه پلتفرمی را شکل داده است. سئوال ما به این باز میگردد که باید آن بخش فناوری و پلتفرمها را ببینیم تا متوجه شویم که رباتها و مهمتر از آن انسانها و جامعه چه میکنند.
تألیف قوی نیازمند ترجمه قوی است
استاد دانشگاه علامه در بخشی از صحبتهایش به نیاز برای ترجمه قوی اشاره کرد، گفت:« تا ترجمه ما قوی نباشد، تألیف ما قوی نخواهد بود، تا وقتی که آثار کمک کننده در مطالعه تطبیقی ترجمه نشوند، ما نمیتوانیم بگوییم که خودمان حرفی برای گفتن داریم. به همین دلیل میگویم که وزارت ارشاد و ناشران باید ترغیب شوند که کتابهای اصلی ترجمه و بعد منتشر شوند. قرار بود که ۲ زمینه ترجمه متون اصلی حوزه ارتباطات و مطالعات فرهنگی شروع شود، قرار بر این شد که حوزه ارتباطات را من برعهده بگیرم و حوزه مطالعات فرهنگی هم آقای دکتر کاظمی انجام دهند. خوش درخشید اما هیچکدام از این خواستهها به یک کتاب نرسیدند و ادامه نیافت.»
تقویت روایتهای غیررسمی با رسانههای اجتماعی
او افزود: نسبت بین رسانههای اجتماعی و کنشهای جمعی کجاست؟ به نظر من میتوان ۷ نقش را در نظر گرفت. اول نقشی که رسانههای اجتماعی میتوانند در توانمندسازی و بسیج اجتماعی داشته باشند، جامعه ما از نظر ضریب همبستگی اجتماعی جامعه ضعیفی است. رسانههای اجتماعی میتوانند فضایی را برای تقویت صداهای گروههای به حاشیه رانده و به چالش کشیدن روایتهای قالب فراهم کنند.
به گفته استاد خانیکی«قرار بود که در مورد جنگ روایتها هم صحبت کنیم چرا که برخی روایتها اصلا دیده نمیشوند. روایت اینکه ایران کجاست و آیا ایران تنها هست یا نیست؟ بسیار اهمیت دارد. سر نامگذاری یک خیابان چقدر جنگ و دعوای رسانهای رخ داد. چرا بر روی چند قطبیسازی سوار میشویم؟ به این اعتبار باید تلاش کرد تا روایتهای گروههای به حاشیه رانده و روایتهای غیررسمی را به کمک رسانهها به روایت رسمی تبدیل کنیم. در بسیاری از جنبشهای اجتماعی که در هند، مالزی، اندونزی، تونس و ... بود، شبکه های اجتماعی توانستند نقش مثبتی ایفاء کنند.»
با جامعه متکثر روبرو هستیم
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره نقش دوم رسانههای اجتماعی، گفت: نقد ساختارهای رسمی قدرت سنتی از این طریق ممکن است، جامعه ما دستخوش تغییر است، ما با یک جامعه متفاوت و متمایزی با گذشته مواجه هستیم. باید قبول کنیم که با یک «ما» جمعی روبرو نیستیم بلکه «ما»های متکثری وجود دارد. رسانههای جمعی به عنوان رقیب رسانههای جریان اصلی میتوانند این فهم سنتی و بروکراتیک را تغییر دهند. نکته بعد این است که چالشها و مخاطراتی در برابر جامعه است، با نگاه به آینده میتوان آن را مطرح کرد.
او توضیح داد: مشکل عمده این است که حتی جامعه امروز و رسانهای شده ما، در گذشته سیر میکند. دعواها و منازعات براساس گذشته است. ما یک آیندهای هم داریم و باید در اتاقهای فکر به آن بپردازیم. یکی دیگر از چالشها، دامنه ممیزی و نظارت و سانسور است. این وضعیت جدید میطلبد که حد این دامنه در سیاستگذاریها تعیین شود.
خانیکی با اشاره به شکاف بین دانشگاه و رسانه بر لزوم تلفیق بین دانش آکادمیک و حرفهای تأکید گرفت و گفت «در فرآیند پذیرش فناوریها در جهان، هم فرصت وجود دارد هم تهدید. نابرابریهای دیجیتال، پیشران مهندسی اجماع است. نباید در فناوری گیر کنیم و فرهنگ و اقتصاد و اجتماع و سیاست را فراموش کنیم. زیرا این موارد بیشتر در نابرابری و نارضایتی مؤثرند تا فناوری.»
نظر شما