همشهری آنلاین، شقایق عرفینژاد: آنها نخستین فیلمهای مستند سیاحتی را فیلمبرداری کردند: ژرژ اسماعیلوف، اولین سینماها به سبک امروزی را در شهرستانها به راه انداختند: سینما سولی در تبریز که در سال ۱۲۹۶ خورشیدی راه اندازی شد، نخستین آموزشگاههای سینمایی را پایه گذاری کردند: مدرسه آرتیستی سینما که سال ۱۳۰۹ خورشیدی توسط آوانس اوهانیانس گشایش یافت. اولین فیلمهای بلند داستانی سینمای ایران را ساختند: آبی و رابی (۱۳۰۹) و حاجی آقا آکتور سینما(۱۳۱۲) هر دو ساخته اوهانیانس، تعدادی از نخستین سینماها را در ایران ساختند: سینما دیانا (سپیده کنونی، ۱۳۱۸) و متروپل (۱۳۲۴) که توسط وارطان هوانسیان ساخته شد. علاوه بر تمام اینها پایدارترین مجله سینمایی ایران را هم بارویر گالستیان راهاندازی کرد: مجله ستاره سینما که از سال ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۵۷ منتشر شد. جدا از نقش سازنده مسیحیان در سینمای ایران، میتوان در چندین فیلم و سریال نقشهایی پیدا کرد که مسیحی هستند:
ژانت، دیدار:
شخصیت اصلی فیلم دیدار ساخته ۱۳۷۳ محمدرضا هنرمند، یک دختر مسیحی است که مینا لاکانی نقشش را بازی کرده است. ژانت که یک عکاس است در جریان دزدی دوربینش در بازار گل با امیر (مهران مدیری) آشنا میشود که با پدرش در بازار گل فروشگاه دارند. او دوربین ژانت را از دزد پس میگیرد و همین باعث آشنایی و عشق آن دو به هم میشود. امیر از ژانت خواستگاری میکند. اما او تقاضای ازدواج امیر را نمیپذیرد تا زمانی که امیر به جبهه رفته و خانواده ژانت هم در بمباران از بین رفته اند و تنها برادرش با مشکلات روانی شدید در یک کلیسا ساکن شده است. ژانت به امیر نامه مینویسد و تقاضای ازدواج او را میپذیرد و به سرعت از جبهه به تهران برمیگردد. اما بعد از ازدواج دو باره به جبهه میرود و اسیر میشود. دیدار تا آن زمان اولین فیلمی بود که پس از انقلاب ساخته شده بود و شخصیت اصلی اش یک مسیحی بود.
مادام، کاراگاه شمسی و دستیارش مادام:
سال ۱۳۸۰ مرضیه برومند یک سریال کاراگاهی به سبک خانم مارپل ساخت. «کاراگاه شمسی و دستیارش مادام» داستان دو دوست است که در آستانه پیری، ماجراهای پلیسی را با هم تجربه میکنند. شمسی زنی باهوش و کمیتندمزاج است که علاقه زیادش به رمانها و مجموعه تلویزیونیهای پلیسی باعث میشود پایش به ماجراهای دوستان و اهالی محله باز شود. دوست او که در واقع صاحبخانه و همسایهاش است یک مسیحی است که کاملا در نقطه مقابل او قرار دارد. مادام رزا در تمام داستانهای شمسی به او کمک میکند و البته آرامش و محافظه کاریاش باعث میشود گاهی از ماجراجوییهای بیپایان شمسی به تنگ آید. نقش مادام را در این سریال لوریک میناسیان بازی میکرد که او را در فیلمهای پرده آخر، دو نفر و نصفی، مجسمه، بوی پیراهن یوسف و بوی کافور، عطر یاس دیده ایم.
آنیک، بودن یا نبودن:
فیلم تحسین شده کیانوش عیاری در سال ۱۳۷۷ در باره دختری است با بیماری قلبی شدید که به سرعت نیاز به عمل قلب دارد. آنیک اما برای گرفتن رضایت از خانواده مرد مردهای که مورد مناسبی برای اهدای قلب است، مجبور است هر روز با نفس تنگی ناشی از قلب بیمارش پلههای فراوان کوچه آنها را بالا و پایین برود. آنیک که نقشش را عسل بدیعی بازی میکند شاید مهمترین شخصیت مسیحی در یک فیلم ایرانی باشد.
کشیش، پسر مریم:
سال ۱۳۷۷ حمید جبلی فیلم پسر مریم را میسازد که یک شخصیت اصلی مسیحی دارد: کشیش روستا که در حال آماده کردن کلیسا برای مراسم مذهبی است.
در حالی که او تابلویی از حضرت مریم را برای کلیسا آورده است، رحمان یکی از نوجوانان روستا با دیدن تصویر حضرت مریم او را شبیه مادر خودش مییابد. کشیش پیر برای آماده شدن کلیسا برای مراسم مذهبی، تصمیم میگیرد راه قنات قدیمینزدیک کلیسا را باز کند. رحمان به او کمک کرده، اما پدرش او را سرزنش میکند. وقتی پدر رحمان برای تهیه وسایل لازم جهت مراسم ماه محرم از روستا بیرون میرود، رحمان هنگام اذان گفتن متوجه کشیش میشود که قصد نصب صلیب روی بام کلیسا را دارد ولی از نردبان میافتد و آسیب میبیند. رحمان کشیش را به بستر میبرد و کشیش شماره تلفن برادرش ژرژ را به او میدهد. رحمان، برادر کشیش را تلفنی نمییابد و به ارومیه میرود تا او را پیدا کند و در این مدت داوود دوست نابینایش را مأمور مراقبت از کشیش میکند. رحمان و ژرژ به روستا میآیند و ژرژ برادرش را به بیمارستان میبرد و در غیاب کشیش، رحمان و داوود از کلیسا مراقبت میکنند. آنها همه چیز را برای مراسم مذهبی کلیسا آماده میکنند، اما ژرژ خبر مرگ کشیش را میآورد. او کارت پستالی از حضرت مریم برای رحمان میآورد که کشیش آنرا قبل از مرگ، برای رحمان تهیه کرده بود.
روبیک، میم مثل مادر:
در فیلم میم مثل مادر (رسول ملاقلی پور، ۱۳۸۵) یک شخصیت مسیحی به نام روبیک وجود دارد که نقشش را جمشید هاشمپور بازی میکند. فیلم داستان سپیده با بازی گلشیفته فراهانی است که در زمان جنگ ایران و عراق، از پرستاران شهر سردشت بوده و در بمباران شیمیایی سردشت، دچار تأثیرات شیمیایی شده است. سالها بعد سهیل و سپیده در انتظار فرزند خود هستند. پس از سونوگرافی، پزشکان میگویند فرزند سپیده دچار مشکلات تنفسی و معلولیت است و این وضعیت ناشی از گازهای شیمیایی زمان جنگ است. سهیل اصرار دارد تا فرزندشان را سقط کنند اما سپیده مخالفت میکند و سهیل، سپیده را طلاق میدهد. پس از زایمان، در طی چک آپهای ماهیانه، پزشک به سپیده میگوید که این وضعیت سعید، ناشی از مشکلات ژنتیکی است و گازهای عصبی روی سعید تأثیری نداشته است. در این میان سپیده با همسایهشان که یک پیرمرد ارمنی نجار به نام روبیک است آشنا میشود که او هم در جنگ حضور داشته و سرنوشتش شبیه سپیده است. دختر معلول روبیک دوست سعید در آسایشگاه معلولان است و روبیک که ابتدات قصد خودکشی دارد تر غیب میشود دخترش را در کنسرتش ملاقات کند.
کشیش، اکسیدان:
اکسیدان با بازی جواد عزتی و امیر جعفری ساخته حامد محمدی در سال ۱۳۹۵ است و داستان اصلان را روایت میکند که به دلیل مهاجرت نامزدش به خارج از کشور هر طور شده قصد دارد، از ایران برود. اما مشکلات زیاد است و او هر بار باید ترفند جدیدی را پیش بگیرد که یک کارچاقکن به اسم بهمن به او پیشنهاد میدهد. یکی از راههایی که این کارچاقکن به اصلان پیشنهاد میدهد، تغییر دین و دریافت پناهندگی است. آنها به همین دلیل به یک کلیسا میروند. بهمن حتی از کلیسا هم یک شمعدان میدزدد، اما کشیش با بازی رضا بهبودی درست مثل همان کشیشی که در رمان بینوایان به ژان والژان کمک کرد، به پلیس میگوید شمعدان را خودش به بهمن هدیه داده است. فیلم به دلیل همین شوخی با کلیسا دچار حواشی زیادی شد و حتی درخواست پایان اکران آن داده شد.
آنی، سریال هفت:
این سریال که سال ۱۴۰۲ از شبکه نمایش خانگی منتشر شد، ساخته کیارش اسدزاده است و روایتگر دوستی درسا، رهام، امیر شیلا، وحید، اردلان، باران و آنی است. آنها دانشجوی پزشکی هستند و برای کسب درآمد یک کافه خیابانی راه می اندازند، اما ماجراهای پیچیده ای برایشان رقم می خورد و گرفتار یک باند توزیع مواد مخدر می شوند. یکی از این شخصیت ها آنگینه مارکاریان است که مسیحی است و با بازی نازنین بیاتی اتفاقات پیش بینی نشده ای را تجربه می کند.
نظر شما