در روزهایی که سینمای ایران همچنان دچار رکود است و تقریبا هیچ کارگردان بزرگی این ماهها فیلمی را جلوی دوربین نبرده است، انتصاب جواد شمقدری به عنوان معاون امور سینمایی، میتواند تکلیف این سینما را پس از مدتها بلاتکلیفی روشن کند. سینمای آسیبپذیر ایران که همواره تحت تاثیر تحولات مدیریتی قرار داشته، در آستانه ورود به دورانی تازه است؛ فصل تازهای رسیده و حالا کارگردان «توفان شن» قرار است با تکیه بر صندلی مدیریت سینما، مسیر هنر هفتم در این سامان را تعیین کند.
شمقدری، سکاندار کشتی سینمای ایران
انتصاب جواد شمقدری به سمت معاون امور سینمایی را شاید بتوان مهمترین اتفاق سینمای ایران در ماههای اخیر دانست. همانطور که پیشبینی میشد، سرانجام در مدیریت سینما تغییر حاصل شد و از این پس جعفری جلوه جای خود را به جواد شمقدری خواهد داد.
مشاور هنری رئیسجمهوری که 4سال در مقام منتقد سیاستهای جعفریجلوه در معاونت سینمایی بود، حالا در حالی برجای او تکیه میزند که راه دشواری را پیشرو دارد. شمقدری نهتنها منتقد مدیریت جعفریجلوه که اساسا معترض به کل سیاستهای سینمایی در این 3دهه (جز در سالهای حضور عزتالله ضرغامی) بود. شمقدری که پیش از این گزینه پست وزارت ارشاد نیز به شمار میرفت، اعتقاد به تحولات اساسی در حوزه مدیریت سینما دارد و احتمالا به زودی باید شاهد تغییرات در فارابی، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، سینمای جوان، اداره نظارت و ارزشیابی باشیم.
به این ترتیب باید شاهد تحولاتی اساسی در زمینههای راهبردی و مدیریتی سینما باشیم. حضور عضو شاخص هیأت اسلامی هنرمندان در پست معاونت سینمایی، میتواند حاوی پیامهای مختلفی باشد. کسی سکان کشتی سینمای ایران را در اختیار گرفته که نسبت به آنچه در همه این سالها گذشته، انتقادهای جدی و اساسی دارد. سینمای ایران در دوران حضور شمقدری پوست خواهد انداخت؟ اگر آری، چگونه و با چه کیفیتی؟ باید منتظر بود و دید که کارگردان «توفان شن» چه برنامههایی برای سینمای ایران دارد.
رکود در تولید
چندین ماه است که سینمای ایران در بلاتکلیفی کامل به سر میبرد. ماههاست که اغلب سینماگران ترجیح میدهند به جای آنکه فیلمی را جلوی دوربین ببرند، همچنان صبوری پیشه کنند تا ببینند سیر تحولات مدیریتی به کجا میانجامد. آمار حضور 71فیلم در پیش تولید که چندی پیش فارابی اعلام کرد، به خوبی نشاندهنده اوج بلاتکلیفی فیلمسازان است. بیش از نیمی از فیلمهایی که گفته میشود در پیش تولید قرار دارند، تولیدشان منتفی شده است. اینها پروژههایی هستند که پروانه ساخت دریافت کردهاند ولی هیچ اقدام جدی و موثری برای تولیدشان صورت نگرفته است.
کمتر کسی است که بخواهد فیلمی را در زمان یک مدیر بسازد و نمایش آن را موکول به حضور مدیر دیگری کند. در سینمایی که همواره سلیقه مدیران در ترسیم سیاستها و مسیری که طی میکنند، نقشی تعیینکننده داشته، طبیعی است که همه دست به عصا حرکت کنند. البته فعالان سینمای موسوم به بدنه، معمولا در هر شرایطی به کار خود ادامه میدهند. ولی اگر دقت کرده باشید میبینید که ماههاست کمتر فیلمساز شاخصی پشت دوربین قرار گرفته است. چند ماه دیگر جشنواره فجر از راه میرسد و تداوم بلاتکلیفی سینماگران شاخص، مهمترین ویترین سالانه سینمای ایران را کمفروغ جلوه میدهد. جواد شمقدری از همین امروز باید فکر جشنواره بیست و هشتم باشد.
گیشه در فصل خزان
آغاز فصل خزان، با اکران چند فیلم تازه همراه بود. 3 فیلم کمدی در کنار اقتباسی آزاد از «هملت» و البته اثری معناگرا، موجودی ارکان سینماها در فصل پاییز است. فیلمها هم تقریبا همانطور که پیشبینی میشد، میفروشند، فعلا خبری از رکوردشکنی نیست ولی به نظر میرسد که 3کمدی این قابلیت را داشته باشند که به باشگاه میلیاردیها بپیوندند.
«زندگی شیرین» ساخته قدرتالله صلحمیرزایی، دقیقا همان فیلمی است که میشد انتظارش را از سازنده «شاخه گلی برای عروس» و «دلداده» داشت. «زندگی شیرین» مثل همه فیلمهای صلحمیرزایی داستانی ساده و همهفهم دارد و بدون کمترین پیچیدگی راه خود را پیش میبرد. حرکات موزون جواد رضویان، شفیعیجم، پورمخبر و علی صادقی، از سنگ تمام صلحمیرزایی برای تماشاگران حکایت دارد. «زندگی شیرین» تماشاگرش را میخنداند و مثل کارهای قبلی صلحمیرزایی قطعا به توفیق تجاری خواهد رسید.
«دو خواهر» اما با داستان فانتزیاش کمی دور از ذهن تماشاگر سینمای بدنه حرکت میکند و البته با لشکر بازیگران ستارهاش دست خالی از گیشه باز میگردد. به هر حال این سینمایی است که فیلمی چون «پسر تهرونی» در آن به فروش میلیاردی دست مییابد. «دو خواهر» ستارههای زیادی دارد و تماشای تصویر گلزار پس از 2 سال دوری از پرده نقرهای که این بار برای اولین بار با نیکی کریمی نیز همبازی شده، قاعدتا چشمانداز روشنتری از گیشه فیلم ارائه میکرد.«دو خواهر» با همین مضمون با سر و شکل بهتر و جذابتری میتوانست با انبوه ستارههایش گیشهای رؤیایی داشته باشد؛ هرچند در شرایط فعلی هم فروشاش بد نیست.
«بیپولی» اما کمدی متین و خوشپرداختی است که ربطی به محصولات رایج و متداول این ژانر در سینمای ایران ندارد و به همین دلیل است که تصویری واقعی و باورپذیر از جامعه امروز ایران میدهد. لیلا حاتمی و بهرام رادان در نقش زوج جوانی که دچار مشکل بیپولی شدهاند، جذاب و متناسب مینمایند و سیامک انصاری، امیر جعفری و حبیب رضایی در نقشهای مکمل پذیرفتنی هستند. «بیپولی» کمدی سرو شکل داری است و به همین دلیل لحن پیچیدهاش در نوسان میان طنز و جدیت خوب از کار درآمده و به آشفتگی منجر نشده.
«بیپولی» که به همراه «درباره الی» فیلم برگزیده تماشاگران جشنواره بود، در اکران عمومی نیز موفق عمل کرده است. نعمتالله پس از «بوتیک» در حیطهای دیگر نیز موفق نشان میدهد.«تردید» اما نتوانست خاطره خوش «پرده آخر» را تداعی کند؛ اقتباسی آزاد از «هملت» شکسپیر که با وجود تمام تلاش واروژکریم مسیحی (که قابل تقدیر است) نتیجهای در خور را به همراه نداشته است. فیلم متکلف و پرگوست و به سختی میتواند تماشاگر را تا انتها در سالن حفظ کند. «یک وجب از آسمان» هم به عنوان یکی از پرهزینهترین تولیدات معناگرا، کمفروشترین فیلم روی پرده است.