اگرچه بسیاری از شهروندان ما در همین وضعیت قرار دارند، گروهی از آنها و ساکنان همین محلهای که در آن زندگی میکنیم دچار معلولیتهایی هستند که نیازها و تواناییهای آنان را تغییر داده است.
از سوی دیگر، توانایی جسمی هم در طول زمان پایدار نمیماند و زمانی فرا میرسد که ذهن و جسم فرسوده میشوند و دیگر قدرت سابق را ندارند. 20 مه روز اسکان سالمندان و معلولان است و فرصتی برای اینکه ببینیم محله ما چقدر برای سکونت افرادی که همگی جوان و سالم نیستند، مناسب است.
اگر خود را به جای یکی از این افراد قرار دهیم، آیا باز هم میتوانیم مثل هر روز از پیادهروها و خیابانها گذر کنیم، سوار ماشین شویم یا از مغازهای خرید کنیم؟ به مناسبت 23 مهرماه، روز جهانی نابینایان، نگاهی داشتیم به یکی از تشکلهای نابینایان در منطقه و مشکلات آنها.نزدیک چهارراه قنات در خیابان دولت، آنجایی که خیابان حسن تاش شروع میشود، انجمن نابینایان ایران قرار دارد، ساختمانی قدیمی که کاجهای بلندش نشان میدهد در گذشته، این محل خانهای باصفا از خانههای قدیمی محله دولت بوده است.
در یکی از اتاقهای انجمن، نقاشیهای سادهای از کودکان کمبینا به دیوار نصب شده است که تصاویری از ساحل دریا، کوه و چمنزار را نشان میدهد. «علیاکبر جمالی» رئیس و «اسحاق محمدی» از اعضای انجمن، درباره نابینایان و مشکلات رفت و آمد آنها در منطقه برای ما میگویند.
جمالی بحث را از همین نزدیکی شروع میکند و میگوید: «لازم نیست خیلی جستوجو کنیم. اگر خیابان دولت یا همین خیابان حسن تاش را با دقت بررسی کنید، خواهید دید عبور و مرور از آنها برای نابینایان بسیار دشوار است. موانع ثابت و متحرک فراوانی در معابر قرار دارند که میتوانند حرکت نابینایان را با مشکل مواجه کنند.»
وقتی درباره چراغهای عابرپیادهای که مجهز به سامانه هشداردهنده با صدای بوق مانند شدهاند از وی سؤال میکنیم، پاسخ میدهد: «نمونههای این چراغها در چهارراه پاسداران و چهارراه قنات نصب شده که میتواند به دوستان نابینا بسیار کمک کند، چون با وجود سر و صدای فراوان در تقاطعها باز هم صدای این دستگاه شنیده میشود که باز بودن مسیر را اعلام میکند.
البته کسی دکمههای دستگاه را نمیزند و ظاهراً دستگاه با برنامهریزی قبلی چراغ راهنمایی کار میکند.» همسطحسازی و نصب آجرفرش آجدار هم پرسش بعدی ماست که محمدی درباره آن میگوید: «همسطحسازی در بسیاری نقاط انجام شده، ولی بافت قدیمی محلهها و شیب معابر در طول زمان مشکلات فراوانی بوجود آورده که به سادگی رفع نمیشود.
موزاییکهای نصب شده در پیادهروها هم تا حدی به رفت و آمد کمک میکند. نابینا میتواند با پنجه پا بعضی از سطوح را تشخیص دهد. موازییکهای شیاردار چندان قابل تشخیص نیستند و فرق زیادی با دیگر سطوح ندارند، ولی موزاییکهای سکهای تشخیص داده میشوند. آنهایی که حس لامسه قویتری دارند میتوانند با استفاده از عصا تفاوت پوشش پیادهروها را هم تشخیص دهند.
موزاییکهای سکهای نشان میدهند که فرد نابینا به نزدیکی تقاطع رسیده، ولی کارش در محل دیگری هم از اینگونه نشانههای لمسی نصب میشد.» محمدی میافزاید: «در مترو، تمام سطوح راهروها و سکو با سنگ صاف و صیقلی پوشانده شده. این سطح تا ابتدای سکو و آستانه سقوط افراد هم ادامه پیدا میکند.
نابینایان و کمبینایان با استفاده از حضور دیگر مسافران و حس محل تجمع آنها میتوانند محل سکو را پیدا کنند، وگرنه احتمال سقوط آنها روی ریلها خیلی زیاد است. بعضی از قطارهای مترو هم یکسره نیستند و بین واگنهای آنها فاصلههایی وجود دارد که ممکن است اشتباهاً در تصور شود و موجب حادثه شود.
نابینایان میتوانند از پله برقی و دیگر وسایل موجود در مترو استفاده کنند، ولی برخورد کارکنان مترو در هدایت آنها به سوی مسیرها چندان مناسب نیست.» چند سال قبل، خیابان ولیعصر¨عج بازسازی شد و از یک ماه پیش نیز، مقدمات فعالیت اتوبوسهای BRT در این مسیر فراهم آمد محمدی در اینباره نیز میگوید:
«پیادهروسازی خیابان ولیعصر بسیار مفید بود و مسیر حرکت را باز کرد، ولی به دلیل اینکه موتورسواران هم از این پیادهروها برای حرکت استفاده میکنند و خیلی اوقات موتور خود را در آن پارک میکنند باز هم موانعی سرراه نابینایان را میگیرد. حفاریهای متعدد هم مشکل خطرساز دیگری است.» وی میافزاید: «نابینایی را که میشناسم که تا به حال از اتوبوسهای جدید خیابان ولیعصر صحبتی نکردهاند.
ولی در مورد خطوط BRT همیشه این سؤال پیش میآید که هرچند سوار و پیاده شدن از اتوبوس و ایستگاه ساده است، نابینا برای رسیدن به ایستگاهی که وسط خیابان قرار دارد چه باید بکند؟» انجمن نابینایان 14 سال پیش تأسیس شد و در این مدت، توانست بخشی از اهداف خود را دنبال کند، جمالی در این باره میگوید: «ما 2 هدف اصلی را در ابتدای کار برای خودمان تعریف کردیم.
یکی از آنها احیای حقوق شهروندی افراد نابینا و کمبینا بود. احیای حقوق شهروندی بر این اساس تعریف میشود که نابینایان شهروندان این جامعه محسوب میشوند و حق دارند مثلاً از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنند. حالا اگر این وسایل برای استفاده نابینایان خطرناک است، دولت باید آنها را مناسبسازی کند تا برای این شهروندان قابل استفاده باشد.
الان میبینید که ایستگاههای اتوبوس یا مترو اصلاً برای نابینایان قابل استفاده نیست و آنها باید حتماً از شخصی کمک بگیرند.» هدف دوم متفاوتتر است. جمالی درباره آن میگوید: «نگرش افراد نابینا و خانوادههای آنها مشکل دیگر ماست. این مسئله برای معلولان دیگر هم وجود دارد. آنها بیشتر دنبال دریافت کمک از نهادها و سازمانها هستند، کمکهایی مثل وام و خوار و بار. اگر میخواهیم به رفع مشکلات نابینایان کمک کنیم، نباید فقط به کمکهای فردی فکر کنیم.
هدف اصلی ما تغییر دیدگاه مردم، مسئولان و خود افراد نابینا در مورد این معلولیت است.» رئیس هیئت مدیره انجمن نابینایان از نزدیک شدن به این اهداف بسیار خشنود است و میگوید: «در سال 83 به کمک چند تشکل دیگر معلولان و بعضی سازمانها از جمله بهزیستی موفق شدیم قانون عام حمایت از معلولان را در مجلس به تصویب برسانیم.
بعد از تصویب این قانون، با تشکلهایی که در تصویب آن نقش داشتیم یک ستاد پیگیری ترتیب دادیم تا مراحل اجرای قانون را دنبال کنیم. به دنبال پیدا کردن ضمانت اجرایی هم هستیم تا بتوانیم سازمانها را وادار به اجرای قانون کنیم.» از زمان تصویب این قانون 3 سال میگذرد و باید دید تا به حال پیشرفتی در امور نابینایان اتفاق افتاده است یا نه.
جمالی میگوید: «بعضی از موارد که سادهتر بودند حل شدند. مثلاً بنا به قانون، خانوادهای که معلول داشته باشد یکی از پسرهای خانواده از خدمت سربازی معاف میشود تا به سرپرستی او بپردازد. با نهادهای مربوط به حمل و نقل هم صحبت کردیم، چون هزینه حمل و نقل برای نابینایان نیمبها محاسبه میشود.» از جمله نیازهای دیگری که انجمن برای تأمین آن تلاش میکند مددکار نابینایان است.
مددکاران زیادی در ایران وجود دارد، ولی تخصص ویژهای برای مددکاری نابینایان وجود ندارد، در حالی که این قشر با دنیایی از مشکلات مخصوص به خود مواجهند که باید متخصصان به آنها رسیدگی کنند. مشکل انجمنهای خیریهای که در ناطق بالای شهر دفتر دارند برای انجمن نابینایان هم پیش آمده. مدیرعامل انجمن در اینباره میگوید:
«با شنیدن نشانی دفتر انجمن میگویند شما که در محله مرفهی دفتر دارید، حتماً وضعیت اقتصادیتان بد نیست، درحالی که ما هم یک گروه خیریه مثل بقیه گروهها هستیم. این خانه متعلق به مرحوم «درخشان» بود که آن را برای استفاده نابینایان وقف کرد. ملک به نام سازمان بهزیستی ثبت شد و وقتی انجمن را تشکیل دادیم، یعنی سال 72 در اختیار انجمن قرار گرفت تا از آن استفاده شود.
از جمالی میپرسیم اهالی محل به انجمن کمک میکنند یا نه. او پس از مکث پاسخ میدهد: «متأسفانه، فکر میکنم شاید ما نتوانستیم ارتباط خوبی برقرار کنیم یا شاید اهالی علاقه نشان ندادهاند تا از محلهای که در آن فعالیت میکنیم کمک بگیریم.» درباره وضعیت اشتغال نابینایان میپرسیم و محمدی میگوید:
«مشکل اصلی این است که زمینه اشتغال معلولان و نابینایان در ادارات و سازمانها اصلاً وجود ندارد. وقتی فارغالتحصیلان بیکار و سالم سرگردانند، نابینایان هر چقدر هم که مهارت داشته باشند، جذب نمیشوند. البته این موضوع بیشتر به طرز فکر جامعه بستگی دارد.» ولی حتماً شغلی وجود دارد که برای نابینایان مناسب باشد.
محمدی میافزاید: «جواب دادن به تماسهای تلفنی مشهورترین شغل نابینایان بود، ولی در سالهای اخیر، با ورود سامانههای کامپیوتری و اپراتور گویا این شغل هم دارد از دست میرود.» او در انتها میگوید: «در شهرداری منطقه 3 تنها کارمند نابینا من هستم که برای اداره فضای سبز کار میکنم.
چند ناشنوا و معلول ذهنی هم توسط پیمانکاران در بخشهای دیگری به کار گرفته شدهاند که اغلب کارهای خدماتی انجام میدهند، ولی به دلیل اینکه پیمانکاران به سرعت عوض میشوند در پایان هر فصل، این هراس ایجاد میشود که پیمانکار بعدی آنها را کنار بگذارد و همین شغل را هم از دست بدهند.»
همشهری محله - 3