جرج بوش بلافاصله به این پرسش پاسخ داد. تغییر رامسفلد و به کار گماردن روبرت گیتس درواقع نمود این تغییر سیاست بود. برخلاف رامسفلد که روشهای سختافزارانه و برخورد مستقیم با جریانهای مخالف را درپیش میگرفت، سوابق گیتس او را به عنوان شخصیتی معرفی میکند که با بهرهگیری از زمینه اختلافات در منطقه میکوشد تا با دامنزدن به آنها و ایجاد تضاد میان جریانهای بومی، بیشتر از متحدین آمریکا برای پیشبرد برنامههای این کشور بهره گیرد. البته ایجاد اختلاف و تفرقه میان جریانهای مختلف در منطقه نیز بهطور جدی در دستور کار قرار میگیرد.طولی نکشید که ترجمه این سیاست جدید در خاورمیانه به نمایش درآمد. آمریکا در تلاش است تا با محوریت عراق و لبنان این وضعیت را در منطقه شکل دهد.در لبنان وقتی آمریکا احساس کرد متحدانش در انفعال قرار دارند و حزبالله و جریانهای متحد آن ابتکار عمل را در دست گرفتهاند، ناگهان یکی از چهرههای جریان 14 مارس ترور شد. توجه به این نکته ضروری است که امین جمیل پدر پیر جمیل وزیر فقید صنایع لبنان، اخیراً تلاشهایی را برای فراهمآوردن زمینه حل اختلاف طرفین و رسیدن به یک راهکار سیاسی را آغاز کرده بود. ناگفته نماند که سمیر جعجع رهبر تندروی نیروهای لبنانی – فالانژیستها – پیش از این به جرم ترور نخستوزیر اسبق لبنان و دانی شمعون یکی از چهرههای معروف مسیحی به حبس ابد محکوم شده بود. ارتباط قدیمی سمیر جعجع با اسرائیل و توانایی ویژهاش در انجام ترورهای پیچیده این احتمال را قوت میدهد که از طراحی ترور پیرجمیل دور نباشد. آمادگی جریان 14 مارس برای بهرهبرداری سیاسی از کشتهشدن پیرجمیل و حرکت در مسیر به انفعال کشانیدن جریان 8 مارس – حزبالله و متحدانش – این نظر را تقویت میکند. در این روند رسیدن چندین محموله سلاح به جعجع توسط آمریکا و یکی از کشورهای بدنام عربی قابل توجه است.
هرچه باشد اینک لبنان در آستانه یک انفجار عظیم قرار گرفته است.
در عراق نیز مشاهده میشود که جریان بعثی – تکفیری به گونهای بیسابقه عملیات خود علیه شهروندان مظلوم این کشور را اوج داده است. در گذشته نیز به این نکته اشاره کردهایم که سیاست جریان بعثی - تکفیری در دامنزدن به تضادهای مذهبی و قومی در عراق متأثر از تمایلات و برنامهریزیهای آمریکاست. به همین دلیل نیز رهبران عاقل و حکیم شیعیان در عراق نیروهای اشغالگر بهویژه آمریکا را مسئول ریختهشدن خون شیعیان مظلوم و بیگناه قلمداد میکردند و طرفداران خود را از هرگونه عکسالعمل نسبت به برادران سنی خویش بر حذر میداشتند. اما گویی طرح فتنه گستردهتر و وسیعتر از آن است که این همیشه مظلومان تاریخ میپنداشتند.
نکته دیگری که در ارتباط با تحولات چند روز اخیر خاورمیانه باید به آن اشاره شود تلاش آمریکا برای فعالکردن همه جبهههاست. اگر پیش از این آمریکا با آرامکردن یک جبهه به سراغ جبههای دیگر میرفت، گویی اینک تصمیم گرفته است که با استفاده از متحدان خود همه جبههها را با هم فعال کند.آنچه که در چند روز اخیر در فلسطین روی داد به همراه تحولات عراق و لبنان مؤید این نظر است بهویژه آنکه داغ شدن درگیری های سیاسی در لبنان نگاهی جدی به سوریه دارد و در تلاش است تا پای آن را نیز به معرکه بکشاند.اما ملتهای منطقه در دو سه دهه اخیر نشان دادهاند که از توانایی لازم برای رویارویی با طرحهای آمریکا برخوردارند. لذا هیچیک از جریانهای رودرروی آمریکا در منطقه از نتیجه این رویارویی نگرانی ندارند؛ اما باید به این نکته اساسی اشاره شود که متأسفانه گویی برخی از قدرتهای منطقهای عمق توطئه را درنیافتهاند و خود در این دام فرو میافتند. رفتار عربستان سعودی در لبنان پیام مثبتی را به ملتهای منطقه منتقل نمیکند. امید آن بود که این کشور متحدانش را از فروافتادن در این دام بزرگ باز دارد اما گویی چنین نیست. عربستان سعودی و مصر بهعنوان دو کشور مهم که میتوانند نقش بسیار تعیینکنندهای در منطقه ایفا کنند، قاعدتاً باید به پیامدهای سوء سیاست کنونی آمریکا در لبنان و عراق بیشتر توجه کنند؛ آن هم پیش از آنکه علاج واقعه ناممکن شود.
علی اصغر محمدی: با روشنشدن نتایج انتخابات میاندورهای آمریکا و پیامی که افکار عمومی مردم این کشور به دولتمردان خویش داده بودند، این پرسش مطرح شد که چه تغییری در سیاست خاورمیانهای آمریکا روی خواهد داد و آیا اساساً این تغییر سریع خواهد بود ؟
کد خبر 9265