سه‌شنبه ۲۸ مهر ۱۳۸۸ - ۰۷:۵۵
۰ نفر

سیدمحمدرضا موسوی: همزمان با گسترش عملیات تروریستی درپاکستان، یکی از مسائلی که در رسانه‌های خبری به‌عنوان یک سوژه اساسی و موضوع جذاب مطرح شده بحث ورود ارتش پاکستان به نواحی وزیرستان و رویارویی با قبایل شمال این کشور است.

ارتش پاکستان این هفته وارد وزیرستان شده تا پایگاه‌  طالبان در این منطقه را ریشه‌کن کند. 

وضعیت در پاکستان این روزها به‌گونه‌ای است که لحظه به لحظه به غلظت بحران در این کشور بی‌ثبات افزوده می‌شود. هر چند کشور پاکستان یکی از قدرتمندترین ارتش‌ها و پیچیده‌ترین سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی جهان را در اختیار دارد ولی گروه‌های تروریستی و شبه‌نظامیان بنیادگرا عملا این نیروها را با آن همه ساز و برگشان دور زده‌اند به‌گونه‌ای که تنها در سال 2007 میلادی بیش از 500عملیات تروریستی در این کشور روی داد که یکی از آنها به ترور بی‌نظیر بوتو در 27دسامبر همان سال منجر شد.

بسیاری از تحلیلگران مسائل پاکستان بر این باورند که ریشه بخش عظیمی از مشکلات جاری این کشور را باید در منطقه وزیرستان جست‌وجوکرد.

این دیدگاه غالب صاحب‌نظران مسائل پاکستان است که، هرگونه تلاش در راستای مهار تروریسم در  2کشور پاکستان و افغانستان بدون حل معضلات منطقه وزیرستان فایده چندانی را به‌دنبال نخواهد داشت. بخشی از ارتش پاکستان هم‌اکنون ماه‌هاست که پشت دروازه‌های وزیرستان به انتظار فرمان ستاد فرماندهی کل نشسته است و به احتمال قوی در آینده‌ای نزدیک عملیات نظامی خود را در این منطقه آغاز خواهد کرد.

دلیل این تعلل ارتش را کارشناسان امر، وجود اختلافات جدی میان فرماندهان ارتش پاکستان می‌دانند که سعی دارند با احتیاط بیشتری با مسئله وزیرستان روبه‌رو شوند. به هر حال عملیات‌های اخیر گروه‌های تندرو در شهرهای اسلام‌آباد، پیشاور، راولپندی و لاهور این دیدگاه را تقویت می‌کند که ارتش پاکستان هر چه زودتر باید تکلیف وزیرستان را روشن کند.

وزیرستان که آن را مناطق قبایلی نیز می‌نامند، منطقه‌ای است که تقریبا 11600 کیلومترمربع وسعت دارد و ازمنظر سیاسی، اقتصادی و اداری نسبت به ایالات چهارگانه پاکستان تافته‌ای جدا بافته محسوب می‌شود. خودمختاری وزیرستان به زمان حاکمیت بریتانیا بر شبه قاره هند بازمی‌گردد و این خودمختاری بعد از به‌وجود آمدن پاکستان نیز همچنان دست نخورده باقی مانده است. از منظر جغرافیایی وزیرستان، در مجاورت مرز افغانستان قرار دارد و با استان بحرانی خوست در این کشور همسایه است.

ماهیت خودمختار منطقه، عدم‌نظارت جدی از سوی دولت پاکستان بر وزیرستان، همجواری با مرزهای افغانستان و نبود خط مرزی تثبیت شده بین 2کشور هرکدام و هر یک باعث شده‌اند که این منطقه در 60سال اخیر و مخصوصا از 8سال قبل به این سو وضعیت منحصر به فردی پیدا کند و به یکی از کانون‌های بحران‌زا درمعادلات سیاسی و امنیتی افغانستان و پاکستان تبدیل شود.

با وقوع حوادث یازدهم سپتامبر و تشکیل جبهه جهانی علیه تروریسم و تبدیل شدن افغانستان و پاکستان به خطوط مقدم این جبهه، بسیاری از نیروهای طالبان، القاعده و گروه‌های بنیادگرای پاکستانی که از سوی دولت پاکستان ممنوع الفعالیت شده‌اند، خود را به وزیرستان رسانده و بساط خود را در میان قبایل پهن کردند و به سازماندهی مجدد نیروهای خود در این منطقه آزاد پرداختند.

مرکز وزیرستان شمالی میران شاه نامیده می‌شود؛ منطقه‌ای که هر وقت نام آن به زبان آورده می‌شود، نام مولوی جلال‌الدین حقانی (فرمانده معروف طالبان) و شورای معروف طالبان در این شهر نیز به ذهن متبادر می‌شود.

آمریکایی‌ها چند سال قبل مسئله حمله به وزیرستان را مطرح کردند و عملا از 2سال به این طرف نیروهای آمریکایی با حملات هوایی و موشکی، جنگ را به شکل محدود آغاز کرده‌اند. ولی با وجود این اخباری مبنی بر اینکه ارتش پاکستان خود وارد عمل شود و قدم به مناطق قبایلی بگذارد، از رسانه‌ها منتشر نشده است.

تنها میران‌شاه در چند سال اخیر ده‌ها مرتبه از سوی هواپیماهای جنگنده آمریکا بمباران شد و ظاهرا ارتش آمریکا قصد ندارد به این حملات هوایی خود به این زودی‌ها خاتمه دهد. از آوریل سال گذشته تا‌کنون بیش از 1800 نفر اعم از شبه‌نظامی و غیرنظامی در اثر این حملات هوایی کشته شدند. تقریبا 2ماه قبل بود که یکی از هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا بیت‌الله محسود - رهبر طالبان پاکستان (مهم‌ترین گروه بنیادگرای ضد‌دولت پاکستان)- را به قتل رساند که این مسئله در رسانه‌های منطقه انعکاس وسیعی پیدا کرد.

هر چند در گذشته ارتش پاکستان با گروه‌های بنیادگرا از روابطی استراتژیک برخوردار بود ولی شرایط بین‌المللی فضای گذشته را تغییر داده و دیگر ارتش پاکستان نمی‌تواند بر سیاست‌های گذشته خود در قبال افغانستان و گروه‌های بنیادگرا ادامه دهد و در این راستا لزوم سرکوب گروه‌های مسلح وزیرستان و همچنین ایجاد یک سری پایگاه‌های نظامی دائمی در این مناطق امری اجتناب ناپذیر و بخشی از ماموریت ارتش پاکستان در آینده خواهد بود.
 تهاجم نظامی به وزیرستان درحالی از سوی بسیاری از رسانه‌ها منتشر و منعکس می‌شود که به باور بسیاری از صاحب‌نظران این جنگ با تجربه‌ای که چند ماه پیش ارتش پاکستان در دره سوات با طالبان داشت، به طرز چشمگیری متفاوت خواهد بود.

مناطق قبایلی نزدیک به 2دهه، مهم‌ترین مرکز آموزش نیروهای مجاهدین افغان محسوب می‌شده‌اند و هم‌اکنون نیز این منطقه به کانون نیروهای بنیادگرا و عملا به یک دژ نظامی تبدیل شده است. ساکنان وزیرستان بلااستثنا پشتون تبار هستند و این درحالی است که بیش از 41میلیون پشتون در پاکستان زندگی می‌کنند که 25درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند. واکنش ناسیونالیست‌ها و مذهبیون پشتون در برابر حمله به وزیرستان نخستین و مهم‌ترین واکنشی خواهد بود که در قبال این تهاجم صورت خواهد گرفت.

ملی‌گرایان پشتون به وزیرستان به چشم مقدمه‌ای برای تشکیل پشتونستان بزرگ می‌نگرند و مذهبیون پشتون هم با یک‌سری مبانی مذهبی و با توجه به دخیل بودن آمریکا و غرب در این مسئله بی‌تفاوت نخواهند بود. لذا بسیاری بر این باورند که هر گونه اتخاذ تصمیم جدی در قبال منطقه وزیرستان باید با احتیاط و دوراندیشی صورت بگیرد، چرا که درصورت آغاز جنگ وعدم‌توانمندی در مدیریت بحران، پاکستان در مدار تجزیه و فروپاشی قرار خواهد گرفت.

با تمام اینها و با توجه به فشار فراوانی که هم‌اکنون از ناحیه ائتلاف جهانی ضد‌تروریسم بر شانه‌های اسلام آباد سنگینی می‌کند، به‌رغم عدم‌تمایل جدی نظامیان پاکستان، این‌گونه به‌نظر می‌رسد که اسلام‌آباد راهی جز تحت کنترل درآوردن این مناطق قبایلی نخواهد داشت. شرایط این روزها در پاکستان به‌گونه‌ای است که به اعتبار ارتش و نیروهای امنیتی این کشور به‌شدت لطمه وارد شده است و اندک‌اندک افکار عمومی پاکستان و دیگر بستر‌های لازم برای ورود به مناطق قبایلی در حال هموار شدن است.

فتح وزیرستان، بنیادگرایان این کشور همچنین کشور افغانستان را با چالش و ضعف‌های متعددی مواجه خواهد کرد که بر امنیت و ثبات این دو کشور تاثیرات بسزایی خواهد گذاشت. لکن این امر به معنای پیروزی پاکستان در نبرد با بنیادگرایی و تروریسم نخواهد بود.

کد خبر 93270

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز