همشهری آنلاین، فاطمه عباسی: تصور کنید ۵۵۰ روز متوالی شاهد اخبار دردناک از مرگ و رنج مردم بیگناه باشید، اما تنها راه واکنش شما یک گوشی هوشمند و اتصال به اینترنت باشد. این دقیقاً واقعیت میلیونها کاربر حامی فلسطین در شبکههای اجتماعی از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون است.
در شرایطی که غزه تحت محاصره کامل قرار دارد، شبکههای اجتماعی به تنها پل ارتباطی بین مردم جهان و غزه تبدیل شدهاند. این فضا هم محل سازماندهی کمکهای مردمی است و هم عرصهای برای اعتراض جهانی که البته با فشارهای روانی فراوان همراه بوده است.
تحلیل تأثیرگذاری و محدودیتهای کمپینهای مجازی فلسطین
قوتهای فعالیت مجازی برای فلسطین:
۱. صداهای در حاشیه
پلتفرمهای دیجیتال امکان دور زدن دروازهبانان رسانههای سنتی را فراهم کردهاند. نمونه بارز آن کمپین #نجات_شیخ_جراح (۲۰۲۱) بود که توجه سازمان ملل را جلب کرد و موجب واکنش دولت بایدن شد. از طرف دیگر شخصیتهایی مانند رشیده طلیب و راجر واترز را به میدان آورد.
۲. بسیج سریع مردمی
هشتگ #غزه_زیر_حمله در سالهای مختلفی از جمله ۲۰۱۴: آغاز راه، ۲۰۲۱: ۴ میلیون توییت در ۱۱ روز و ۲۰۲۳: میلیاردها بازدید در تیکتاک به قله رسید. این حجم از مشارکت، رسانههای رسمی را مجبور به توجه بیشتر کرد.
۳. وادار کردن قدرتها به پاسخگویی
جنبش BDS برای تحریم و بایکوت کالاهای اسرائیلی، نمونه موفق فشار دیجیتال است که بر شرکتها تاثیر مستقیم گذاشت. این جنبش منجر شد که بناندجری توقف فروش بستنیهای محبوبش در سرزمینهای اشغالی را انتخاب کند و پوما حمایت از تیمهای اسرائیلی را قطع کرد. استارباکس هم ۱۱ میلیارد دلار کاهش ارزش بازار را تجربه نمود.
۴. در دسترس بودن برای همه
کمپین #چشمهای_جهان_به_رفح در سال گذشته میلادی با ۵۰ میلیون اشتراک در اینستاگرام و ۳ میلیارد بازدید در تیکتاک که به حمایت سلبریتیهایی مانند دوآ لیپا و ویکند هم منجر شد، رکوردی تاریخی ثبت کرد.

آسیبهای پنهان فعالیتهای مجازی:
۱. خستگی فعالان
فشار روانی ناشی از مواجهه مداوم با محتوای خشونتآمیز غیر قابل چشم پوشی است.
۲. سایبانسازی الگوریتمی
محدودیت دیده شدن محتوای حامی فلسطین برای افرادی که آن را دنبال میکنند یا نادیده میگیرند کاربران شبکه های اجتماعی را با افراد هم سلیقه خود روبرو میکند.
۳.تأثیرات کوتاهمدت
فعالیت مجازی سریع و کوتاهکدت است اما مشکل تبدیل مشارکت مجازی به تغییرات پایدار جدی است.

فعالیت مجازی برای فلسطین اگرچه نتوانسته به خشونتها پایان دهد، قادر به افزایش توجه جهانی، به خصوص در کشورهای نیمکره جنوبی به این موضوع انسانی بوده. همچنین علاوه بر سازماندهی کردن کمکهای مردمی، فشار بیسابقهای بر صاحبان قدرت وارد کرده است.
تحلیل دادههای ۵۰ میلیون توییت: چرا فعالیت مجازی برای فلسطین به تنهایی کافی نیست؟
این پرسشی است که پاسخ آن را باید در میان نقاط قوت و ضعف جستوجو کرد. از یک سو، لایک کردن و اشتراکگذاری پستها لزوما به تغییر در دنیای واقعی منجر نمیشود و از طرف دیگر چشمپوشی از این وقایع جانگذار ناممکن است.
جنگ کنونی غزه که به پانصد و پنجاهمین روز خود رسیده، نمونهای از این تناقض است. چه بسا این فعالیتها نوعی «اسلکتیویسم» یا فعالیت سطحی را ترویج میکنند؛ جایی که تغییر عکس پروفایل یا استفاده از هشتگها، حس کاذبی از مشارکت سطحیگرایانه پدید آورد بیآنکه تغییری محسوس در وضعیت ایجاد شود.
از سوی دیگر، فعالیت مجازی فرد را درگیر «اتاقهای پژواک» میکند. الگوریتمهای شبکههای اجتماعی کاربران را در حلقهای از افراد همفکر محبوس و از تأثیرگذاری گستردهتر جلوگیری میکنند. افزون بر این، بازههای توجه در این فضا به شدت کوتاهمدت هستند. مالکوم گلدول، روزنامهنگار سرشناس به درستی اشاره میکند که فعالیتهای دیجیتالی به ندرت میتوانند به جنبشهای پایدار آفلاین تبدیل شوند. همچنین این فضای باز و بیقیدوبند میتواند به اشاعه روایتهای نادرست نیز دامن بزند.

در این میان، پرسش کلیدی این است: راه حل چیست؟
زینپ توفکچی، پژوهشگر برجسته رسانه، معتقد است که فعالیت دیجیتال با وجود قدرتمندی، به تنهایی کافی نیست. موفقیت واقعی زمانی حاصل میشود که این فعالیتها با اعتراضات خیابانی و اقدامات عملی همراه شوند. از این رو، دو عنصر حیاتی برای اثرگذاری وجود دارد: نخست، تعیین اهداف روشن و ساختاریافته برای تبدیل هشتگها به تغییرات سیاستی و دوم، استفاده همزمان از اهرم رسانههای سنتی و لابیگری با افراد تأثیرگذار.
فعالیت دیجیتال در آگاهیبخشی و بسیج مردمی بیهمتاست، اما برای تحقق تغییرات ماندگار نیاز به حضور در میدانهای واقعی دارد. امروزه حتی نهادهای رسمی مانند دادگاهها به محتوای شبکههای اجتماعی استناد میکنند که خود گواهی بر مشروعیت این عرصه است. برای نمونه، پرونده دیوان بینالمللی دادگستری که آفریقای جنوبی آن را طرح کرد، به شواهد مستند در رسانههای اجتماعی استناد داشت. همچنین اعتراضات اخیر در دانشگاههای آمریکا که منجر به بازنگری در روابط مالی برخی مؤسسات با اسرائیل شد، ریشه در همین فعالیتها داشت.
اس میلان، پژوهشگر رسانه، به درستی اشاره میکند که وقتی الگوریتمها اقدام جمعی را هدایت میکنند، رسانههای اجتماعی میتوانند موجهای پویایی از اعتراضات پدید آورند. یک فراتحلیل از ۳۶ مطالعه نشان میدهد که ارتباطی معنادار، هرچند متوسط، بین استفاده از رسانههای اجتماعی و مشارکت در اعتراضات واقعی وجود دارد. این تحول به ویژه در تغییر افکار عمومی در «جنوب جهانی» درباره مسئله فلسطین مشهود بوده است.
با همه این تفاصیل باید پذیرفت که هیچ کمپین دیجیتالی تاکنون نتوانسته به اشغال فلسطین پایان دهد. کمکهای میلیاردی آمریکا و اتحادیه اروپا به اسرائیل همچنان جریان دارد، و کشورهایی مانند آلمان و فرانسه به سرکوب اعتراضات حامیان فلسطین ادامه میدهند. این واقعیتها به ما یادآوری میکند که اگرچه فضای مجازی میتواند صدایی برای مظلومان باشد، اما برای تحقق عدالت، به اقداماتی فراتر از دنیای دیجیتال نیاز داریم.

واکنشهای احساسی به ناکامی کمپینهای مجازی برای فلسطین
شکست در ایجاد تغییرات ملموس و توقف خشونتها علیه فلسطینیان، طیفی از واکنشهای احساسی را در میان فعالان مجازی ایجاد کرده است. این واکنشها از سرخوردگی تا خشم و اندوه را دربرمیگیرد و تأثیرات روانی عمیقی بر جای گذاشته است.
سرخوردگی و بدبینی از جمله نخستین واکنشهاست. بسیاری از کاربران پس از اینکه شاهد ادامه حملات به رغم فعالیتهای گسترده مجازی بودند، به بیفایده بودن این تلاشها معترض شدند. برای نمونه، پس از ادامه تهاجم به رفح در سال ۲۰۲۴ علیرغم ۵۰ میلیون اشتراک هشتگ AllEyesOnRafah، پیامهایی با مضمون «ما هفتهها این هشتگ را داغ کردیم، اما بمبها همچنان میبارند» در فضای مجازی منتشر شد. موروزوف، اندیشمند بلاروسی، این پدیده را «بدبینی کلیکمحور» نامیده است؛ وضعیتی که در آن کاربران پس از درک ناکارآمدی فعالیتهای سطحی دیجیتال به کلی از مشارکت دست میکشند.
خشم از سانسور سیستماتیک نیز واکنش دیگری است که در میان فعالان دیده میشود. حذف گسترده محتوای مرتبط با فلسطین از پلتفرمهایی مانند فیسبوک و اینستاگرام موجب بروز اعتراضات شدیدی شده است. این سانسورها تا آنجا پیش رفته که هشتگهایی مانند «مارک زاکربرگ فلسطین را پاک میکند» به ترند تبدیل شدهاند. تحقیقات نشان میدهد این گونه سانسورها نه تنها مانع فعالیت میشوند، بلکه به فرسودگی روانی فعالان نیز میانجامند.
احساس گناه و درماندگی نیز در میان فلسطینیهای دیاسپورا و حامیان آنها شایع است. نظرسنجی منتشرشده در مجله مطالعات فلسطین، ۲۰۲۴ نشان میدهد که ۷۲درصد از این افراد هنگام مشاهده اخبار خشونتها علیه هموطنان خود، احساس ناتوانی عمیقی را تجربه میکنند.
این احساسات گاه به دو واکنش متضاد منجر میشود: از یک سو برخی به اقدامات رادیکالتر مانند مشارکت در بایکوتها یا اعتراضات خیابانی روی میآورند و از سوی دیگر، عدهای به کلی از فعالیت دست میکشند. یک مطالعه در سال ۲۰۲۲ در Social Media + Society نشان داد که ۴۱ درصد از اسلکتیویستها پس از اینکه احساس کردند هشتگ زدنشان بیتاثیر بوده دست کشیدند.

در این میان، سوگواری دیجیتال به پدیدهای قابل توجه تبدیل شده است. کاربران با ایجاد هشتگهایی مانند TheyWereChildren و اشتراکگذاری تصاویر قربانیان، یا تشکیل بنیادهایی مثل بنیاد هند رجب، دختر خردسالی که داستانش ترند شده بود، به پردازش جمعی این تراژدی کمک میکنند. این فرآیند اگرچه دردناک است، نقش مهمی در حفظ همبستگی و آگاهی جمعی ایفا میکند.
در مواجهه با این چالشها، راهکارهای مختلفی پیشنهاد شده است. از جمله فشار برای تغییر سیاستهای پلتفرمهای مجازی، تلفیق فعالیتهای آنلاین و آفلاین و توجه ویژه به سلامت روان فعالان. کارشناسان تأکید میکنند که هرچند این فعالیتها نتوانستهاند به اشغال پایان دهند، موفق شدهاند مسئله فلسطین را در کانون توجه جهانی نگاه دارند که خود دستاوردی قابل توجه است.
این مبارزه دیجیتال با همه دشواریها و ناکامیهایش نشان داده است که نمیتواند جایگزین اقدامات عملی باشد، اما میتواند بسترساز تغییراتی هر چند کوچک باشد. همانطورکه افت ارزش سهام برخی شرکتهای حامی رژیم صهیونیستی نشان میدهد، این فعالیتها وقتی با اقدامات میدانی همراه شوند، میتوانند تأثیرات ملموسی بر جای بگذارند.
نظر شما