از حیث عملی، سالمسازی فضای کنونی ورزشگاهها در کشور برای تمامی مردم، ضرورتی حیاتی دارد و اینکه امروز وضعیتی مناسب ندارد، دغدغهای بزرگ است که بایستی به صورت نظری با عوامل ریشهای پیدایش آنها آشنا شد.
با تجزیه و تحلیل برنامههای موجود، بهراحتی میتوان دریافت علیرغم آنکه طنین پاکسازی فضای ورزشگاهها نسبت به سالهای گذشته رساتر شده اما هنوز هم اغلب در حد حرف است و هیچ رأیی و فکری وجود ندارد که برای پیداکردن راه چاره با استفاده از آن، به تناسب جامعی رسید.
این درست که اهمیت و ضرورت آن را لمس کردهایم اما کاملاً روشن است که در مسیر اجرایی آن و برقراری فضای مطلوب، علیرغم آنکه نشانهها و کدگذاریهای لازم انجام گرفته است اما هنوز آثار و نتایج آن برای اکثریت مردم، منفی است. طبیعی است که برای خارجشدن از حالتهای بدی که پیدا شده است، باید با برنامههای آموزشی پیشرفته و طبقهبندیکردن نتایج حاصله در هر مرحلهای، با آگاهی کاملتری نسبت به نیازها و مشارکتهای لازم مردمی، اقدامات لازم را انجام داد.
سالهای سال است که عملیات مطالعاتی یا بازبینی دستگاه ورزش کشور نسبت به روند تماشاگر در ورزشگاههای ما بدون نتیجه لازم بوده است و میتوان گفت که هیچگاه مطالعه درستی روی این مسأله «تماشاگر» صورت نگرفته که چرا تماشاگر روبروی جایگاه به اینطرفی بدوبیراه میگوید و چرا اینطرفی به روبهرویی ناسزا میگوید. که چرا اگر یک تیم ایرانی با یک تیم خارجی مسابقه میدهد، طرفدار یک تیم ایرانی، خواهان باخت تیم ایرانی دیگر است و نه پیروزی آن!
حداکثر عملیات در این باره این بوده که چند تماشاگر که خود را سرکرده میدانستند، از این گروه یا آن گروه خواسته و یا تحبیب کردهاند و یا تهدید، بعضاً جریمه کردهاند که این اعمال در زمینه علوم اجتماعی از «دیمی هم دیمیتر» بوده است و هنوز که سالهاست از آغاز چنین شیوههای ناسالم و غیرورزشی و غیراسلامی و غیراخلاقی میگذرد، هیچ تدبیر شایستهای در نظر گرفته نشده و هیچ مطالعهای روی آن صورت نگرفته است.
این همان وضعیت، این همان صحنهها، این همان ناسزاها و اینها همان مردماناند.بحث عمده این است که اگر در این باب چون مراتب دیگر ورزش مطالعه نشود و ریشهیابی علمی نگردد و رفع مشکل نشده و آموزش و پرورش صورت نگیرد، بیست سال دیگر هم که بگذرد، فضای مسموم ورزشگاهها با وجود چنین تماشاگرانی همچنان مسموم خواهد بود و در این شرایط، لازم نیست که کسی مانع از ورود خانوادهها به ورزشگاهها شود؛ خودبهخود آنان که از شنیدن برخی الفاظ شرمگین میشوند، وارد نخواهند شد.
رسانهها نمیتوانند
آیا مسائل اخلاقی و رفتاری را همه عواملی که در برگزاری مسابقات نقش دارند، بطور کامل رعایت کردهاند؟
متأسفانه هیچگاه اینگونه نبوده و نیست! به عبارت دیگر، ارزیابیهای لازم، هرگز مراعات نمیشود.
ممکن بود ده سال پیش از آن مسابقهای انجام شود با نواقص و معایبی محسوس و روشن و ده سال بعد همان مسابقه با همان معایب و نواقص و گاهی حتی بیشتر و بدتر هم تکرار گردد.
این است که همیشه غیر از ذهن و یاد و هوش اشخاص، هیچ مدرک و سند دیگری برای ارزیابی و نتیجهگیری در کار نبوده و نیست.
جالب اینجاست که خیلی از اوقات، این کار مهم عملا بر عهده مطبوعات و رسانهها نهاده میشود و از آنها نسخههای نجاتبخش طلب میشود. طبیعی است که رسانهها هم از دور و بیمدرک و بیمأخذ و همیشه یکطرفه هرگز نمیتوانند راهکارهایی مناسب ارائه نمایند.
به همین دلیل است که برای رهاشدن از بنبستهای موجود اخلاقی در ورزشگاهها همیشه عملیات نجاتبخش یکطرفه صورت میگیرد و به جای جلب توجه، جلب عناد میکند و اگر حرف درستی هم زده شود، کسی آن را گوش نمیکند.
حال اگر امروز باز هم مثل همیشه هدف، صرفاً باز هم انجام مسابقه بوده باشد حرفی نیست اما اگر حرکتهای موجود صرفاً برگزاری و رفع تکلیف نبوده و رسیدن به هدفی یا تعقیب هدفی والاتر در کار است که باید هم باشد، یک بازبینی و بازرسی یا ارزیابی دقیقتری لازمه کار است.
ارزیابی همان بازبینی است
یکی دیگر از اشکالات موجود فرهنگی در ورزش ما این است که هنگامی ، سخن از بازرسی یا بررسی و یا ارزیابی میشود، گمان بسیاری بر این میرود که بازخواست باید در میان آید. در حالی که خیر؛ هدف از ارزیابی، همان بازبینی است. بازدیدن فعالیتها که چگونه بوده و چه معایب و محاسنی داشته است؟ خوبی در کجا بوده، که باید معلوم و شناخته و ثبت شود و عاملین آن خوبیها تشویق شوند که عمل خوب مد نظر قرار گیرد.
نقص کجا بوده که باید در آینده برطرف گردد. عیب کجا بوده که در آینده چکار کنیم تا عیبی رخ ندهد. کمبودها کجا بودهاند که رفع شوند و زیادتیها کجا بوده که باید قیچی شوند. آنگاه روال کار گذشته نوشته و کم و زیادش با دقت معلوم و روالی برای کار آینده نوشته شود که در آن روال تمام تجارب این کار انجامشده، جزءبهجزء در نظر گرفته شود و چنین کاری اگر صورت گیرد، یک کار شسته و رفته خواهد شد که راه ترقی را باز میکند و آن رکود منحوس گذشته را به حرکتی موزون و امیدبخش مبدل میسازد.
شک نیست که در حال حاضر سازمان تربیت بدنی قدمهایی برای حفظ و توسعه ارزشهای فرهنگی و رفتاری در اماکن ورزشی برداشته است، اما اندک است و نمیتواند موجب رضایت باشد.
خسارت چیست؟
بازبینی در احوالات موجود فرهنگی در ورزشگاههای کشور باید در تمامی جهات باشد. در جهت دستگاههای اجرایی، در کادرهای اجرایی، در کادرهای فنی، در روندهای تبلیغاتی، در سیستمهای تبلیغاتی، در واکنشهای حاضر و غایب اجتماعی و حتی در حال و وضع تماشاگران که جزء وابسته و غیرقابل تفکیک هر مسابقه یا هر مراسم ورزشی هستند.
در این زمینه، میدان مطالعه آنقدر وسیع است که میتواند جهانی سؤال و پاسخ همراه داشته باشد. یک جهان سؤالهای بیپاسخ و پاسخ داده نشده و یک دنیا پاسخهای همیشه به هیچ گرفته شده و اگر بهراستی به طور دقیق اعمال و رفتار و کردار موجود در مجموعه موجود ورزش ما مطالعه نشود و این مجموعه عناصر مورد بازبینی و پرس و جو واقع نگردند، یقین داشته و باور کنید که این مجموعه عملیات همچون گذشته با تمام احساس و علاقه و حسن نیتها چیزی جز خسارت نخواهد داشت.
عمری تلف میشود، هزینههای هنگفتی مصرف میشود، زحمات فراوانی کشیده میشود، تأسیسات زیادی فرسوده میگردد و جالب اینجاست که آرمانهای اخلاقی، روزبهروز کمرنگتر میشود. آیا این خسارت نیست!؟ آیا اینکه مسابقهای برگزار شود، رکوردی به دست آید، نتیجهای حاصل شود و تماشاگری هم بیاید و برود، همه آن چیزهایی است که ما در ورزش برای آنها جانفشانی میکنیم؟
ورزش آینه جامعه است
با چنین احوالی که ورزش در ایران در کنار همه آن موفقیتهایی که در پی کسب آن است و توجه جدی به ترویج اخلاق در دستور کار جدی مسئولین و مدیران قرار گرفته است، اظهارات رئیس سازمان تربیت بدنی که مصمم به حضور در استادیومهای ورزشی با همراهی خانواده خود شده است، فرصت مغتنمی است که نشانگر نوعی خوشبینی و عملی در جا است.
طبیعی است که چنین عملی نتایج ریشهای و چیزی که به اصطلاح جنبه سرمایهای داشته باشد ندارد. به نظر میرسد تعلیمات و رفتارها و عملیات سازمانی ما بایستی بسیار مجهزتر و همراه با ایجاد سیستمی موزون همراه با شرایط موجود در بسترهای فرهنگی فردی و اجتماعی باشد.
آنچه که امروز اصلیترین نیاز است، این است که پیشینه تحقیقات انجامشده گذشته نشان میدهد که برای سالمسازی محیطهای ورزشی بایستی مطالعات و بررسیهای عمیقی در حوزههای جامعهشناسی، روانشناسی اجتماعی و روانشناسی ورزش توأماً و همزمان انجام شود.
کنترل و هدایت تجمع اقشار خاصی از مردم در حوزه ورزش، نیازمند مطالعه دقیق قشربندی اجتماعی و کسب اطلاع از پیشینههای اجتماعی، اقتصادی و ویژگیهای مختلف شخصی آنهاست.
شاید هم به همین دلیل است که بسیاری از جامعهشناسان بر این اعتقاد هستند که ورزش تا حدودی میتواند آینه جامعه باشد.