این مراسم که دشت اول جواد شمقدری بهعنوان معاون سینمایی دولت دهم محسوب میشد، البته برای محمد آفریده، بهعنوان رئیس مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، چراغ آخر به حساب میآمد.
آفریده که دبیر سینماحقیقت بود، پیش از این میدانست مراسم پایانی جشنواره سوم، برای او جشن خداحافظی است و شاید برای همین هم، بیش از آنکه به سخنرانی و دادن گزارش اندیشیده باشد، بیتی را از حافظ آماده کرده بود: «بی عمر زندهام من و این بس عجب مدار / روز فراق را که نهد در شمار عمر».
آفریده درباره برگزاری همزمان 2 جشنواره که برای نخستین بار رخ داده است هم گفت: «امسال برای بنده سال خوبی بود؛ چرا که خداوند توفیق داد این دو جشنواره را در کنار هم برگزار کنیم. به عبارتی امسال جشنواره سینماحقیقت در کنار نور ولایت برگزار شد و این تلاقی خود بیانگر برخی حقایق بود و نشان داد که حقیقت در کنار ولایت نورافشانتر است.»
آفریده بهعنوان آخرین سخنانش در سمت رئیس مرکز افزود: «همچنین خدا را شاکرم که در این سالها توانستم ذرهای کوچک در کنار فیلمسازان و بهخصوص فیلمسازان جوان باشم. اگر در این مدت کمکاری کرده باشم، امیدوارم که دوستان بنده را ببخشند و اگر خدمتی هم بوده تمام آن مدیون انقلاب، شهدا و نور ولایت است.»
2 جشنواره با یک سخنرانی
اما مراسم پایانی این دو جشنواره، برای شمقدری آغاز خوبی بود؛ چرا که این فرصت را یافت در دشت اول، 2 جشنواره را با یک سخنرانی تمام کند. سخنرانی او همچنین با توجه به حاشیههای امسال سینماحقیقت و نبود تعداد زیادی از مستندسازان، میتوانست اهمیت ویژهای داشته باشد و از آنچه گفت به خوبی نشان داد که خود نیز به این اهمیت فکر کرده و آمده است تکلیف برخی مسائل را روشن کند.
آنطور که ایسنا گزارش کرده است، شمقدری در بخشی از سخنانش گفت: «بشخصه معتقدم که اگر بخواهیم در حوزه سینمای داستانی ارتقا پیدا کنیم، باید سینمای مستندی پررونق و پرتحرک داشته باشیم و به عمق و زوایای آشنا و آشکار ملی خود دست پیدا کنیم. سینمای مستند را نباید تنها در خیابانهای تهران ببینیم بلکه باید تمام سطح ایران را در نظر بگیریم و در این حد کار کنیم.»
اشاره شمقدری به خیابانهای تهران، اشاره به نامه اعتراضآمیز مستندسازانی است که در هنگام آغاز به کار سینماحقیقت امسال، محدودیت برای ساخت فیلم از اعتراضات خیابانی را یکی از دلایل عدم حضور خود عنوان کرده بودند.
شمقدری در بخش دیگری از سخنان خود افزود: «رسالت سینمای مستند شاید به نوعی از فیلمساز و سینماگر فیلم داستانی سنگینتر باشد؛ چرا که مستندساز در لحظهای که حقیقتی در مقابلش ظاهر میشود، تنها فرصت دارد که آن را در قاب دوربین خود به ثبت برساند، لذا برای اینکه مستندساز در قاب آرزوهای شخصی خود گرفتار نشود لازم است که از خود بگذرد.»
معاون سینمایی وزارت ارشاد درباره برنامههای جدید تیم تازه ارشاد نیز گفت: «این روزها این سؤالها دائم تکرار میشود که ما قصد داریم چه فیلمهایی بسازیم و جلوی چه فیلمهایی را بگیریم.
بنده از آنجایی که برای سینمای مستند اهمیت زیادی قائلم باید در اینجا بگویم هریک از ما طالب نوع خاصی از سینما هستیم اما برای ما در معاونت سینمایی از سینمای انتقادی گرفته تا فیلمهای اجتماعی، کمدی، بدنه و پرفروش، جشنوارهای، کودک، دفاع مقدس و هر ژانری که تاکنون در سینما تجربه شده معنا خواهد داشت و کار خواهد شد.»
شمقدری برای اینکه تکلیف سؤالات را به شکل روشنتری روشن کند، درباره نگاه انتقادی مستندسازان نیز افزود: «باید افق نگاه فیلمساز و جامعه آرمانی او مشخص باشد تا در راه رسیدن به آن جامعه آرمانی، فرد با آثار خود به کمک بپردازد. اگر آثار مستند ما در راه رسیدن به جامعه آرمانی خلق شوند، قطعا مورد تایید خواهند بود و نگاه احتمالا منتقدانه آنها هم مشکلی ایجاد نمیکند.
به هرحال ما ممکن است گاهی هم نیازمند فیلمهای منتقدانه و حتی افشاگرانه باشیم. متأسفانه گاه برخی بیماریهای فرهنگی مانع تحولات و پویانماییهای بزرگ میشود اما در این مواقع مستندساز باید به میان بیاید و وارد عمل شود.»
معاون سینمایی وزارت ارشاد در ادامه با یک مثال نظامی، موضوع را بازتر کرد و گفت: «در یک نبرد عملیاتی ما هم میسازیم و هم خراب میکنیم.
در حوزه کار فرهنگ و در بخش سینما هم لازم است که گاه با چنین رویکردی کار کنیم گاه سینمای انتقادی و پرخاشگر راه را برای نفوذ برخی از دشمنان میبندد، پس با چنین تعریفی ما به حمایت انواع فیلمها خواهیم پرداخت، البته ممکن است که میان نوع نگاه و جامعه آرمانی ما و فیلمساز کمی تفاوت وجود داشته باشد اما به هرحال میتوان این موارد را با بحث و گفتوگو حل کرد.»