شنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۸ - ۰۹:۲۰
۰ نفر

سید محمدرضا موسوی: هرچند پاکستانی‌ها عملیات نظامی خود را در مناطق قبایلی وزیرستان آغاز کرده‌اند ولی بررسی عملکرد چندساله پاکستان در مبارزه با تروریسم نشان می‌دهد که این کشور به رقابت دیرینه خود با هندوستان اهمیت بیشتری می‌دهد تا مبارزه با تروریسم.

پاکستان یکی از مهم‌ترین متحدان آمریکا در جبهه مبارزه با تروریسم محسوب می‌شود ولی با تمام اینها، ژنرال‌های ارتش و دستگاه‌های امنیتی این کشور هیچ‌گاه به‌طور دقیق و صادقانه با تروریست‌ها مبارزه نکرده‌اند.

اکنون هم داخل کنگره آمریکا، هستند کسانی از هر دو حزب دمکرات و جمهوریخواه که می‌گویند کمک‌های مالی هنگفت آمریکا به پاکستان در مسیر جنگ با طالبان و القاعده هزینه نمی‌شود.

در زمان اوج‌گیری جنگ سرد و مخصوصا سال‌های اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ، پاکستان به یکی از پل‌های پیروزی آمریکا در این منازعه تبدیل شد. میزان کمک‌های هنگفت آمریکا به قدری بالا بود که کشور بی‌درآمدی مانند پاکستان را که با اقتصاد فئودالی کشاورزی روزگار می‌گذراند، سر پا نگاه داشت. به محض پایان اشغال افغانستان و فروپاشی شوروی، پاکستان خاصیت گذشته خود را از دست داد و میزان کمک‌های هنگفت غرب یکباره به صفر رسید و اوضاع در این کشور به طرز سرسام‌آوری به هم ریخت. با آغاز مبارزه علیه تروریسم و معطوف‌شدن توجهات به افغانستان، اسلام‌آباد بار دیگر اهمیت چند دهه قبل خود را پیدا کرد.

آمریکایی‌ها و غربی‌ها برای شریک کردن پاکستان در این فرایند، کمک‌های مالی فراوانی را به این کشور عرضه داشتند. این کمک‌ها در قالب بخشش بدهی‌ها، کمک‌های تسلیحاتی، کمک‌های مالی و... از میلیاردها دلار تجاوز می‌کند.

در جدیدترین مصوبه کنگره، آمریکا قرار است تا 5 سال آینده 5/7 میلیارد دلار دیگر  در اختیار پاکستان قرار دهد که با احتساب این مبلغ میزان کمک‌های آمریکا به پاکستان تا 5 سال آینده به مرز 18 میلیارد دلار خواهد رسید. به عبارتی صریح‌تر اگر وجود کمونیسم برای بلوک غرب و متحدان آن یک کابوس بود، برای پاکستان یک نعمت به شمار می‌رفت؛ اگر تروریسم برای جهان امروزی سراسر وحشت بوده است، برای پاکستانی‌ها یک منبع درآمد بالا محسوب می‌شود که تا 5 سال آینده به حدود  20 میلیارد دلار خواهد رسید.

پایان مبارزه با تروریسم در افغانستان و پاکستان، به منزله پایان کمک‌های غرب به پاکستان فقیر خواهد بود، همان‌گونه که پایان کمونیسم، پایان کمک‌های غرب را به‌ دنبال داشت. پاکستان کشوری است که تا 10سال آینده جمعیت آن به مرز 215 میلیون نفر خواهد رسید و با توجه به وضع نابسامانی که هم‌اکنون با آن مواجه است گمان نمی‌رود در آینده‌ای نزدیک به ثبات پایداری برسد لذا بسیاری بر این باورند که اراده‌هایی درون ارتش و دستگاه‌های امنیتی پاکستان وجود دارد که خواهان طولانی‌شدن هر چه بیشتر بحران در آینده است. حضور بنیادگرایان در پاکستان 2 فایده اساسی را برای ژنرال‌های این کشور به‌دنبال دارد:

1- جذب هر چه بیشتر کمک‌های مالی، فنی و... غرب 2- تهدیدی برای هندوستان با توجه به ماهیت ضد‌هندویی این گروه‌های بنیاد‌گرا

اوضاع در افغانستان هم همین‌گونه است. هستند کسانی که از خوان با برکت مبارزه با تروریسم بهره‌ها برده‌اند. از سال 2001 میلادی تا‌کنون جامعه جهانی بیش از 14میلیارد دلار به افغان‌ها به‌طور بلاعوض کمک کرده‌ که جز درصد اندکی از این کمک‌ها، مابقی به هیچ وجه برای ملت افغانستان هزینه نشده‌اند.

همان‌گونه که در پاکستان ارتش اقتدارگرا میلیاردها دلار را بلعیده است و همچنان می‌بلعد، در افغانستان نیز همین دستگاه‌های دولتی فاسد، میلیاردها دلار به جیب زده‌اند. آمریکایی‌ها نیز متوجه این مسائل شده‌اند و به همین دلیل است که در ماه‌های اخیر اختلافات فراوانی درون ائتلاف جهانی ضد‌تروریسم روی داده است. آمریکایی‌ها بارها از اسلام‌آباد خواسته بودند که تکلیف وزیرستان یا همان مناطق قبایلی را روشن کند.[ آشنایی با منطقه قبایلی افغانستان و پاکستان]
وقتی ژنرال‌های ارتش توجه چندانی به این مسئله نکردند، آمریکایی‌ها خود وارد عمل شدند.

هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی 2 سال است که در وزیرستان قربانی می‌گیرند؛ مسئله‌ای که واکنش‌های التماس‌گونه مقامات نظامی و سیاسی پاکستان را بر‌انگیخت چراکه این مسئله سوای لطمه زدن به اعتبار ارتش و دستگاه‌های امنیتی و نقض تمامیت ارضی پاکستان به غلیان احساسات ملی‌گرایانه و مذهبی پاکستانی‌ها و مخصوصا پشتون‌های دو سوی خط دیوراند نیز منجر شده است. مقامات اسلام‌آباد با اشاره به اینکه تداوم حملات هوایی آمریکایی‌ها به وزیرستان، نظام سیاسی این کشور را به مرز فروپاشی رسانده است، آمریکا را به صبر توصیه کردند؛ توصیه‌ای که هیچ‌گاه از سوی فرماندهی نیروهای آمریکایی در افغانستان جدی گرفته نشد و حتی حملات هوایی به وزیرستان را افزایش داد.

اینکه در شرایط فعلی ارتش پاکستان به جنگ قبایل متمرّد در ناحیه مذکور رفته است از یک سو از فشارهای سنگین و بی‌سابقه غرب و مخصوصا کاخ سفید و از سوی دیگر از عملیات‌های تروریستی گروه‌های بنیادگرا در هفته‌های اخیر نشأت می‌گیرد. آمریکایی‌ها و متحدان غربی‌شان به خوبی می‌دانند که توانمندی‌های پاکستان بیشتر از آن چیزی است که در سال‌های اخیر در مبارزه با تروریسم از خود نشان داده است. بنیاد‌گرایی هرچند ریشه‌های اجتماعی قوی‌ای در جامعه پاکستان دارد اما با تمام اینها اسلام میانه‌رو و برخی احزاب سیاسی نیز در این کشور از قدرت زیادی برخوردارند.

طالبان پاکستان هرچند به چشم بزرگ‌ترین گروه بنیاد‌گرای ضد‌دولت نگریسته می‌شود ولی با تمام اینها بزرگ‌ترین تشکیلات اسلامی در پاکستان به شمار نمی‌رود. بزرگ‌ترین سازمان اسلامی فعال در پاکستان جماعت اسلامی نامیده می‌شود که از آن به میراث بزرگ مولانا ابوالاعلی مودودی یاد می‌شود و هم‌اکنون به دست یکی از با نفوذ‌ترین روحانیون پاکستانی به نام قاضی حسین احمد رهبری می‌شود؛ سازمانی متکی بر دعوت و موعظه که هیچ‌گاه به خشونت متوسل نشده است.

سوای اسلام سیاسی میانه‌رو و جنبش دمکراسی‌خواهی در پاکستان، وجود حمایت‌های فراوان بین‌المللی، ارتش مجهز و مدرن، وجود هفت سازمان استخبارات قدرتمند و... همه و همه سرمایه‌های کلانی هستند که درصورت یک برخورد حساب‌شده می‌توانند بنیاد‌گرایی افراطی را در یک موضع انفعالی قرار دهند ولی وجود یک رقیب قدرتمند به نام هند که پاکستان سال‌هاست با حمایت از گروه‌های بنیادگرا به نوعی با آن مقابله می‌کند و همچنین نگاه استراتژیک به افغانستان که بنیادگرایان در آن از محوریت برخوردارند و در نهایت ترس از قطع کمک‌های هنگفت مالی بادآورده باعث شده است که پاکستان گاهی به نعل بزند و گاهی به میخ وگرنه ارتش پاکستان از مدت‌ها قبل باید به مناطق قبایلی وارد می‌شد.

با تمام اینها بسیاری از کارشناسان بر این باورند که با فتح وزیرستان، اوضاع در پاکستان تا حدی بهبود خواهد یافت و گروه‌های افراطی فعال در پاکستان را در یک دوره فطرت و رکود قرار خواهد داد ولی باید اذعان داشت که این عملیات نظامی تاثیر چندانی به حال افغانستان نخواهد گذاشت. طالبان افغانستان و طالبان پاکستان هرچند در بسیاری از منافع و ارزش‌ها با یکدیگر اشتراکات بسیاری دارند ولی در کل، دو جریان متفاوت به شمار می‌روند.

ارتش پاکستان برای بازگرداندن ثبات وارد وزیرستان شده و شکی نیست که تا چند مدت دیگر استیلای خود را بر وزیرستان با سرکوب عناصر افراطی حاکم خواهد کرد ولی دغدغه تحلیلگران افغان در این میان اینجاست که با توجه به سیاست‌های پاکستان در قبال افغانستان و حمایت‌های گسترده ارتش پاکستان از طالبان این کشور- چه در گذشته و چه در حال حاضر- منطقه وزیرستان به مرکزی برای رشدو‌نمو مجدد طالبان افغان تبدیل نشود.

بحث حمایت دستگاه‌های امنیتی و ارتشی پاکستان در شرایط فعلی تنها ادعای سیاستمداران و تحلیلگران افغانستان نیست بلکه مدتی قبل وقتی استنلی مک کریستال، فرمانده نیروهای آمریکایی گزارش 66 صفحه‌ای خود را از اوضاع افغانستان به کاخ سفید ارائه داد، در آن به‌ وجود برخی حمایت‌های اطلاعاتی، مالی و تسلیحاتی از طالبان، از سوی برخی دستگاه‌های امنیتی پاکستان اشاره کرده بود.

 با تمام اینها هنوز برای نتیجه‌گیری زود است و باید صبر کرد و دید که زورآزمایی ارتش و گروه بنیادگرای وزیرستان به کجا خواهد کشید و بعد از آن مشخص خواهد شد که آیا دستگاه‌های امنیتی و ارتش پاکستان استراتژی فایده‌گرایانه خود را در حمایت از گروه طالبان در افغانستان تغییر داده‌اند یا نه.

کد خبر 95718

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز