«15 سال پیش، وقتی چند جوان را در میان اطرافیانم دیدم که فقط به خاطر مشکل مسکن، ازدواجشان سر نگرفت، با خدا عهد کردم که اگر کمکم کند، زمین موزاییکسازیام را میسازم و واحدهایش را هر سال در اختیار زوجهای جوان نیازمند قرار میدهم. چند سال بعد وقتی جواز این ساختمان را گرفتم و شروع به ساخت کردم، خیلیها برای پیشخرید واحدها مراجعه کردند.
وقتی شنیدند این خانه، فروشی نیست و متعلق به خیریه است، بعضیهایشان به من خندیدند و گفتند: «این هم یک کاسبی جدید است، دلم فقط به خدا قرص بود و با او معامله کردم و به لطف خدا، رسیدم به آنچه آرزویش را داشتم...» «حاج محمد قاسمی بختیاری»، بانی 64 ساله خیریه «احسانالحسن (ع) ، 7 ـ 8 سالی میشود که بنای خانه پربرکتی را گذاشته که هر سال، اولین سقف مشترک حدود 10 زوج جوان نیازمند میشود. به بهانه اول ذیالحجه روز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) پای صحبت این خیر پیشکسوت نشستیم که به سهم خود کوشیده تا ازدواج جوانها را آسان کند.
«هر سال اواسط تیرماه، ثبتنام از متقاضیان آغاز میشود. هیچ محدودیتی وجود ندارد و از مناطق دیگر و حتی شهرهای اطراف مثل ورامین هم متقاضی داریم. ثبتنام با مراجعه حضوری زوجها و ارائه عقدنامه، شناسنامه و آخرین فیش حقوقی ¨یا نامه از محل کار انجام میشود. مهمترین شروط ثبتنام این است که زوجها در دوران عقد باشند. واقعاً نیازمند باشند و خانوادههای آنها قادر به کمکشان در تهیه مسکن نباشند.»
مهدی حسینزاده، نماینده حاج آقا بختیاری در ساختمان خیریه، در ادامه میگوید: «یک گروه تحقیق داریم که بعد از پایان ثبتنام، درباره صحت نیازمندی و دیگر شرایط متقاضیان تحقیق میکنند و در نهایت، 30ـ 40 زوج واجد شرایط برای مرحله قرعهکشی انتخاب میشوند.» حاج آقا بختیاری، خواست خدا را عامل اول و آخر انتخاب اهالی ساختمان خیریه میداند و میگوید:
«قرعهکشی مردادماه هرسال در یک برنامه رسمی در یکی از اعیاد در مقابل دوربین تلویزیون برگزار میشود و 10 زوج برای 10 واحد ساختمان به اضافه 3 زوج علیالبدل انتخاب میشوند. خیلیها سعی میکنند سفارش زوج خاصی را کنند اما همیشه گفتهام فقط قرعهکشی تعیین کننده است.
اگر قسمتش باشد، انتخاب میشود.» حسینزاده در ادامه میگوید: «زوجهای انتخاب شده، یک هفته فرصت دارند مدارک و ضمانتهای مورد نیاز را ارائه دهند و در اسرع وقت در تدارک مراسم ازدواجشان باشند. از آنجا که شهریورماه زمان جابجایی عروس و دامادهای جدید با زوجهای سال قبل است، بنابراین زوجهای انتخاب شده تا همین زمان باید مراسم عروسی را برگزار کرده و تا پایان شهریور در واحدهایشان مستقر شوند.»
به شکرانه این نعمت، صلوات بفرست
«در قراردادی که با زوجهای انتخاب شده منعقد میکنیم، نوشته: «پیش پرداخت: دعای خیر، اجارهبها: صلوات بر محمد(ص) حاجآقا با لبخندی اینطور ادامه میدهد: «هدف ما از اجرای این طرح، کمک به زوجهای جوان در ابتدای راه زندگیشان است. به همین دلیل، روز اول که به اینجا میآیند، به آنها میگویم: «فراموش کنید اینجا خیریه است. فکر کنید اینجا هم مثل بقیه خانهها باید کرایه بدهید.
آن مبلغ کرایه را پسانداز کنید تا در پایان سال، یک پشتوانه خوب مالی داشته باشید. من هیچ توقعی از این زوجها ندارم جز 3 خواسته معنوی: اول اینکه شبهای جمعه در مراسم هیئت هفتگی خیریه شرکت کرده و ما را یاری کنند. دوم، بعد از ترک این خانهها، رابطهشان را با ما قطع نکنند ¨که متأسفانه جز موارد معدودی به این خواسته عمل نکردهاند و سوم اینکه، اگر در آینده به لطف خدا از نظر مالی به جایی رسیدند، چنین کارهای خیری را در حق دیگران انجام دهند.»
حاجآقا درباره شرایط سکونت در این خانهها میگوید: «ما از ابتدای کار، بنا را بر اعتماد گذاشته بودیم و نیازی به دریافت هیچ ضمانتی از زوجها نمیدیدیم و تنها هزینه آب و برق از آنها دریافت میشد اما متأسفانه بعد از بدحسابی تعدادی از زوجها در پرداخت همین هزینه اندک و زیر پاگذاشتن توافقات اولیه در هنگام امضای قرارداد، مجبور شدیم علیرغم میل باطنیمان، سختگیریهایی را اعمال کنیم تا اصل کار دچار مشکل نشود.
از اوایل امسال هم که سند این خیریه را به اوقاف واگذار کردم، بنا به صلاحدید مسئولان اوقاف، ماهانه 40 هزار تومان بابت استهلاک ساختمان از زوجها دریافت میشود. این مبلغ، در بانکی ذخیره میشود و برای مخارج خود ساختمان مثل تعمیرات احتمالی هزینه خواهد شد.»
حاجآقا در توضیح دلیل وقف این ساختمان میگوید: «همیشه گفتهام این ساختمان، جزو اموال من نیست تا همه بدانند برای همیشه باید در همین راه خیر مورد استفاده قرار گیرد، اما امسال برای قطعی و رسمی کردن این دغدغه همیشگی، خیریه را وقف کردم. طبق توافق صورت گرفته در درجه اول، خودم متولی خیریه احسانالحسن (ع) شدم و پس از من، پسرم عهدهدار این مسئولیت خواهد بود.»
قدردان این فرصت هستیم
«احساس میکنم خدا بیشتر از لیاقتم به من داده، یعنی احساس میکنم اگر قرار بود همه چیز دنیا عادلانه قسمت شود، به من اینقدر نمیرسید...،» «عراز بردی بابایی» جوان معلول ترکمنصحرایی که همراه همسر معلولش، «عراز تاج قولی»، یکی از زوجهای خوششانسی هستند که امسال در ساختمان خیریه «احسانالحسن (ع) ساکن شدهاند، با این توضیح که معنای اسمش، همان «خداداد» است، میگوید:
«اینجا مجردی زندگی و کار میکردم، برای ازدواج اقدام کرده بودم اما شرایط شروع زندگی را نداشتم. هر جا برای پیدا کردن خانه میرفتم، 7ـ 8 میلیون پول پیش میخواستند برای جایی مثل دخمه. برای یکی از دوستانم درددل میکردم که او این خیریه را به من معرفی کرد. ثبتنام کردم و آثار خیر آن از همان موقع شروع شد. یکی از شرایط ثبتنام، ارائه عقدنامه بود.
ما فقط با خانواده همسرم صحبت کرده بودیم و ماجرای این خیریه باعث شد کارمان خیلی جلو بیفتد و عقد کنیم.» عراز تاج خانم با آرامش خاصی میگوید: «وقتی ماجرای خانههای خیریه را شنیدم، خیلی خوشحال شدم. دلم خیلی روشن بود. از آن موقع، کارم شد دعا کردن.» عراز بردی با شور و حرارت خاصی درباره روز قرعهکشی میگوید:
«برخلاف همه که با همسرشان آمده بودند، من به خاطر سنتهای شهرمان، نمیتوانستم در دوره عقد، همسرم را همراه داشته باشم. نفر اول و دوم و ... پنجم انتخاب شدند اما هنوز امیدوار بودم. چشمم به فرد معلول دیگری که شرایط بسیار بدی داشت، افتاد، گفتم: خدایا، من مهم نیستم، او انتخاب شود. یک دفعه اسم آشنایی شنیدم؛ نفر ششم، من بودم. دیگر از خود بیخود شدم..»
چشمهای عراز بردی برق میزند و در ادامه میگوید: «من که حتی برای ازدواج مردد بودم، همه چیز یکباره برایم جور شد. 22 مرداد ازدواج کردیم و 24 مرداد اسباب و اثاثیهمان را در این خانه چیدیم. یعنی چیزی بالاتر از معجزه.» نگاه خاص او به یک سال فرصت زندگی در خانه خیریه هم تحسینبرانگیز است.»
یک سال، فرصت کمی نیست البته اگر بخواهی برای آیندهات تلاش کنی. اینکه ما از این فرصت، استفاده کنیم نه سو استفاده خیلی مهم است. من فروشنده سیار کارت تلفن و شارژ تلفن همراه هستم. از 6 صبح تا 10 شب کار میکنم. من به آب و آتش میزنم تا در پایان این فرصت، بتوانم جایی هم سطح اینجا برای همسرم فراهم کنم.» او با لحن قدرشناسانهای میگوید:
«اگر حاج آقا بختیاری و این خانه نبودند، ما حالا حالاها نمیتوانستیم ازدواج کنیم، اگر هم میکردیم، همسرم باید در شهرمان تنها میماند و من اینجا کار میکردم. خدا را شکر میکنم که در کشور ما کسانی هستند که فقط به خودشان فکر نمیکنند. من سوار موتور که هستم، سر سفره کنار همسرم که مینشینم، در همه حال به یاد حاج آقا بختیاری هستم و برایش دعا میکنم که هر چه از خدا میخواهد به او بدهد.»
اما عراز بردی، گلهای هم دارد: «ما تحت پوشش بهزیستی هستیم. در همه دنیا، مرکز حمایت از معلولان، آنها را در زمینههای مختلف مثل ازدواج، تهیه مسکن و ... حمایت میکنند اما ما در بهزیستی، یعنی در خانه خودمان غریب هستیم و هیچ کس ما را تحویل نمیگیرد و قدمی برای ما برنمیدارد. آیا معلولان از سرمایه و درآمدهای این مملکت سهمی ندارند؟ خدا را شکر امثال حاج آقا بختیاری در اطراف ما هستند وگرنه...»
همشهری محله - 15