مجموع نظرات: ۰
پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۸۸ - ۱۰:۱۴
۰ نفر

ژئولینو - ترجمه مهرزاد فتوحی: ویتنام- "هالی" در برابر کامپیوتر نشسته و با حرکات موس، هیولای اژدهاسر را از میان راه‌های پرپیچ وخم هدایت می­‌کند

این کارِ هرروز بعداز ظهر اوست. این پسرنوجوان بازی و سرگرمی دیگری ندارد. خانه‌ای که او، پدر، مادر و برادر بزرگ‌ترش، «تو» در آن زندگی می­‌کنند، آپارتمانی 20 متری است که در آن امکان بازی دیگری وجود ندارد. بیرون خانه هم خطرناک است. آپارتمان آنها در قسمت قدیمی شهر «هانوی»، پایتخت ویتنام، قرار گرفته و خیابان مقابل خانه‌شان هم یکی از شلوغ‌ترین خیابان­‌های پایتخت است. آنجا خودروها و موتورها با سرعت از میان جمعیت عبور می­‌کنند.

«هالی» ساعت­‌های زیادی را به بازی کامپیوتری می پردازد. این‌طوری خیال مادرش راحت ­تر است.
به نظر مادر، خیابان جای امنی برای بازی نیست.

هالی صبح ها هنگام ورزش صبحگاهی ادای پرنده‌­ها را در می‌­آورد. ورزش صبحگاهی برای این نوجوان کم تحرک فرصت خوبی است.

شب همه اعضای خانواده دور هم جمع می‌­شوند و باهم شام می­‌خورند. «تو»، برادر هالی 20 سال دارد و می­‌خواهد برنامه‌نویس کامپیوتر شود.

هرروز صبح زود هالی و مادرش از این خیابان شلوغ می گذرند. هالی وقتی به  مدرسه می‌رسد که همه خودشان را برای  ورزش صبحگاهی آماده کرده‌­اند. او هم در صف می ایستد، اما گاهی شروع به مسخره بازی می­‌کند. او برنامه صبحگاهی را دوست ندارد. در کلاس هم گاهی حواسش پرت می­‌شود. او خیلی خیال پرداز است و همین هم باعث می‌‌شود نتواند خوب درس بخواند.

مادر برای تأمین هزینه تحصیل او باید  دو جا کار ­کند. صبح ها دریک مدرسه هتل‌داری تدریس می کند و بعدازظهرها در قهوه‌خانه‌ای که روی پشت‌­بام آپارتمانشان درست کرده،  مشغول کار می شود. پدر هم از صبح تا غروب در یک تعمیرگاه خودروکار می‌کند. هالی شب‌­ها تا دیروقت منتظر بازگشت مادر می‌­شود. خانواده شب را دور هم شام می­‌خورند و هرکس از روزی که گذرانده صحبت می­‌کند.

کد خبر 96155

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز