به گزارش مهر، تعیین جانشین براى رهبرى امت اسلامى از مهمترین و عمده ترین مسائلى بود که پیامبر(ص) در آخرین سال حیات، هنگام بازگشت از حجةالوداع، به همراهان خویش ابلاغ کرد.
توجه پیامبر برای رهبری مردم بعد از خود
پیامبر(ص) مىدانست که جامعه بى سرپرست هر لحظه در معرض اختلاف، گسستگى و هجوم فرصت طلبان است. به همین دلیل نیز هر وقت براى جنگ یا غزوهاى از مدینه خارج مىشد، شهر را بدون امیر و خلیفه وا نمىگذاشت پس طبیعی است هنگامى که سفرى ابدى در پیش رو داشت، نمی توانست امت را به حال خود رها کند.
علی؛ متمایزترین فرد
پیامبر(ص) بارها در زمانهای مختلف به موقعیت معنوى امام على(ع) اشاره کرده بود. پیامبر(ص) خصلتهای ویژهای را برای حضرت برشمرده است: نخستین ایمان آوردنده، شجاع و پیروز در مبارزهها، دانا به شرایط روز، وفادار در پیمان به خدا، مهربان، عادل در تقسیم بیت المال.
مجاهدتها و خدمات على(ع) او را از دیگر صحابه همواره ممتاز گردانید، خوابیدن او در بستر پیامبر در شبانگاهان هجرت و فتوحات او در بدر، احد، خندق و خیبر زبانزد همگان بود.
غدیر؛ آخرین رسالت پیامبر
در آخرین محدوده میقات، جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و اولین پیام رسالت بعد از توحید را، که اهمیتش به اندازه 23 سال رسالت بود، بر پیامبرابلاغ کرد تا او پیام ولایت را باز گفته و حجت را بر مردم آن روز و نسلهاى آینده تمام کند. از این رو در آن جمعه مبارک در سه منزلى میقات جحفه فرمان تجمع حاجیان از بیت برگشته را صادر کرد. بلال اذان نماز را شروع و پیامبر خدا کلام وحى نازل شده بر خویش را چنین زمزمه کرد:
"یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ. اى پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده کاملا به مردم برسان؛ اگر آن را [به جهاتى مانند تقیه و ...] ابلاغ نکنى، پیام خدا را انجام ندادهاى. خداوند تو را از جمیع خطرات نگاه مىدارد و خداوند جمعیت کافران [لجوج] را هدایت نمىکند.( مائده/67)
پس از اجتماع مردم، درست کردن جایگاهى از جهاز شتران براى پیامبر گرامى اسلام و برگزار شدن نماز ظهر به جماعت، رسول خدا در برابر آنان ایستاد، ولى ایستادنش هیئت خاصى داشت، زیرا مىخواست وحى را ابلاغ و در آخرین حج خود به آنان بگوید خلأ وجودى رسالت را امامت پر خواهد کرد.
پیامبر اسلام (ص) به دلیل موضعگیرىهاى برخی افراد در برابر اعلان وصایت على بنابىطالب(ع) آن را براى مدتى پنهان داشته و ابلاغش را به تأخیر انداخته بود.
... اى مردم، بخشنده نعمتها و آگاه به دقایق خلقت به من خبر داد که هر پیامبرى نصف پیامبر قبلى خویش عمر کرده است و من گمان دارم که به زودى باید دعوت خداى را اجابت کنم. همانا من و شما همگى مسئولیم؛ آیا من رسالتم را به شما نرساندهام؟!
همگى پاسخ دادند: ما گواهیم که تو رسالت خویش را انجام دادى، ما را پند دادى و در راه خدا جهاد کردى؛ خداوند جزاى خیر به شما عنایت کند. بعد همگى خدا را بر گفتار خویش شاهد گرفتند.
آنگاه پیامبر خدا(ص) فرمود: آیا شما بر اینکه خداوند تنها معبود است و جز او معبودى نیست، محمد بنده و پیامبر اوست و بهشت و دوزخ و برانگیخته شدن بعد از مرگ امرى حتمى است، شهادت ندادید؟
همگى در جواب گفتند: آنچه را فرمودى مورد گواهى و اقرار ما است.
بعد فرمود: بارالها، خود بر تصدیق اینان گواه باش.
سپس چنین ادامه داد: اى مردم، خداوند ولى و سرپرست و اختیاردار من است و من بر شما و همه مؤمنان ولایت دارم. آگاه باشید، هر کسى که من ولى او بودم، على ابنابیطالب مولاى او خواهد بود. پروردگارا، هر کس او را دوست دارد، دوست بدار و هر کس با وى دشمنى کند، دشمن بدار.