شنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۸ - ۰۵:۱۳
۰ نفر

سهند صادقی بهمنی ‌- یاسر هدایتی : پیامبر(ص) در سال دهم هجری آخرین حج خویش را به جای آوردند و در پایان حج و در سخنانی که در وادی غدیر خم ابراز کردند، به فرمان پروردگار، ولایت امام‌علی‌(ع) ‌را بر مؤمنان اعلام داشتند.

در این جستار تلاش می‌کنیم تا جزئیات حرکت پیامبر را از اندکی پیش از ورود به مکه مکرمه تا پایان روز هجدهم ذی‌الحجه‌‌الحرام به تفصیل بیان کنیم.

‌دوشنبه، چهارم ذی‌الحجه‌الحرام سال دهم هجری قمری:

 بنا بر گزارش علامه مجلسی در بحار، کاروان پیامبر به «‌مرالظهران‌» رسیده است. کاروانیان همراه پیامبر شبانه به ناحیه «سرف» پای گذاردند که تا مکه معظمه تنها یک منزل بیشتر فاصله نداشت. «‌سرف‌» همان محلی است که صلح‌حدیبیه در آن میان پیامبر و قریش به نمایندگی سهیل‌بن‌عمر و ثقفی امضا شد.
(بحار الانوار، ج6، صص‌10-30 )‌

سه‌شنبه، پنجم ذی‌الحجه‌الحرام:

کاروان رسول خدا که از مدینه منوره عازم مکه است، در نزدیکی حرم قرار دارد. امام علی که به دستور پیامبر برای انجام یک ماموریت نظامی عازم یمن شده‌اند، پس از سپردن فرماندهی گروهانی که زیر نظر ایشان است، پیش از ورود پیامبر به مکه معظمه به ایشان و کاروانیان دیگر ملحق می‌شود.پیامبر از ایشان می‌پرسند: چگونه نیت کردی؟ امام علی پاسخ می‌دهند: به همان نیتی احرام بسته‌ام که شما احرام خود را با آن بسته‌اید. پیامبر می‌فرمایند: تکلیف تو در این حج همان تکلیف من است؛ حال به سوی سربازانت برگرد و با آنها به مکه بیا. آنگاه پیامبر به همراه یاران خویش وارد مکه می‌شوند.
 (‌بحار‌الانوار، ج21، ص‌384‌).

چهار‌شنبه، ششم ذی‌الحجه‌الحرام:

 پیامبر پس از انجام عمره تمتع در مکه به سر می‌برند و جمع حجیج به مکه معظمه وارد می‌شوند. امام‌علی‌ که روز پنجم به دستور پیامبر  نزد سربازان خود رفته‌اند، متوجه می‌شوند که ایشان غنائم را میان خویش تقسیم کرده‌اند. این مسئله سبب خشم ایشان می‌شود، با‌ تندی غنائم را از ایشان پس می‌گیرند و جانشین خود را مورد توبیخ قرار می‌دهند. در مکه سربازان امام خدمت پیامبر می‌رسند و از نحوه برخورد امام با خود گله می‌کنند.

پیامبر به سخن ایشان توجهی نمی‌کنند اما وقتی اصرار ایشان را می‌بینند به ایشان نهیب می‌زنند که امام جز برای رضای خدا کاری نمی‌کند و جز منافقان با او دشمنی نمی‌کنند؛ چنانکه دوستان و یاران او جز مؤمنان نیستند؛ «‌از بد‌گویی درباره علی دست بردارید و زبان در کام گیرید. او در اجرای دستور خداوند بی‌پرواست و در کار دین سستی روا نمی‌دارد.» امام پس از این جریان عمره تمتع را به جای می‌آورند؛ درست همان‌گونه که رسول خدا به ایشان تعلیم داده است؛ طواف، نماز طواف، سعی میان صفا و مروه و تحلیق و تقصیر .

(‌بحار الانوار، ج21، ص‌365 و المسند احمد‌بن‌حنبل، ج3، ص‌68 و المستدرک علی الصحیحین حاکم نیشابوری، ج3، ص136‌).‌‌ پنجشنبه، هفتم ذی‌الحجه‌الحرام:
پیامبر بر عده‌ای از مسلمانان که با وجود نداشتن قربانی همچنان در احرام مانده‌اند و به دستور ایشان گوش فرا نداده‌اند، خرده می‌گیرند. امام علی نیز به ایشان خرده می‌گیرند که روا نیست خود را بر رسول خدا مقدم کنید. امام اینگونه ولایت‌پذیری خود را نشان می‌دهند.
(‌بحار‌الانوار، ج21، ص‌391 و المسند احمد‌بن‌حنبل، ج1، ص‌50).

‌جمعه، هشتم ذی‌الحجه‌الحرام:

امروز روز ترویه نام دارد و زمانی است که مسلمین عازم صحرای عرفات می‌شوند. علت تسمیه آن به ترویه به این سبب است که عده‌ای به حمل آب به عرفات می‌پردازند و حاجیان را سیراب می‌کنند. از این‌رو آن را ترویه نام داده‌اند. البته برخی حاجیان خود آب مورد نیاز خویش را در سه وادی عرفات، مزدلفه و منا، حمل می‌کنند. پیامبر نیز چنین کردند تا در این امر محتاج کسی نباشند. ایشان همچنین 60قربانی را که از هنگام احرام بستن در ذوالحُلیفه همراه داشتند، به عرفات بردند. امام علی(ع)  هم که قربانی با خود آورده بودند، قربانی را به همراه خویش به عرفات بردند. ‌ شنبه و یکشنبه، نهم و دهم ذی‌الحجه‌الحرام:
پیامبر به همراه یاران خویش و امیر مؤمنان اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام می‌دهند (وقوف‌ها و رمی جمرات و قربانی) و پس از قربانی در روز دهم از احرام خارج می‌شوند. اصحاب رسول خدا هم به ایشان اقتدا می‌کنند.

دوشنبه و سه‌شنبه، یعنی یازدهم و دوازدهم ذی‌الحجه‌الحرام:

‌ پیامبر در منا به سر می‌برند هر روز جمرات را رمی می‌کنند و اینگونه به یاران خویش درس مبارزه با شیاطین درون و برون می‌دهند و نیز احیای سنت ابراهیم‌خلیل‌(ع) که توحید و مبارزه با شرک است.

‌چهارشنبه، سیزدهم ذی‌الحجه‌‌الحرام:

پیامبر به برخی یاران خویش که نتوانسته‌اند 2 روز در منا وقوف کنند، دستور می‌دهند روز سیزدهم را نیز در منا بمانند و نیز کسانی که خود به اراده خویش قصد وقوف سه‌روزه دارند را مختار می‌شمرند در اینکه در منا بمانند یا به مکه مراجعت کنند. خود پیامبر از منا که در جنوب مکه قرار گرفته و به جهت ارتفاع بر آن مشرف است، به مکه معظمه مراجعت کردند. ایشان روز سیزدهم را به ملاقات با مردم مکه و پاسخ به نیازهای ایشان پرداختند.

پنجشنبه، چهاردهم ذی‌الحجه‌الحرام:

پیامبر برای خداحافظی وارد مسجد‌الحرام می‌شوند و طواف وداع با مسجد‌الحرام را به جای می‌آورند؛ گویی پیامبر می‌دانند که این وداع، وداع ابدی است. پس از آن پیامبر از مکه خارج می‌شوند و عازم مدینه می‌گردند. عده‌ای از مسلمانان طائف و یمن با آنکه مسیرشان در بازگشت، خلاف جهت بازگشت پیامبر است، ایشان را همراهی می‌کنند. تا غدیر خم که در شمال مکه واقع شده، 5 روز راه است و اکثر مسلمانان پیامبر را در این سفر همراهی می‌کنند. پیامبر وارد سرزمین سرف و حدیبیه می‌شوند و از آنجا رهسپار مرالظهران که امروز بخشی از مکه بزرگ است؛ هرچند در آن روزگار سرزمینی مجزا و مشرف بر مکه بوده است.

‌جمعه، پانزدهم ذی‌الحجه‌الحرام: 

پیامبر پس از عبور از منازل بطن مر، الجموم، وادی بلدح و کراع الغمیم وارد سرزمین عسفان می‌شوند.

شنبه و یکشنبه  شانزدهم و هفدهم  ذی‌الحجه‌‌الحرام: 

پیامبر پس از عبور از منازل غدیر الاشطاط، کدید، الروضه و امج وارد سرزمین خُلیص‌ می‌شوند.

در یکشنبه ‌ پیامبر پس از عبور از منازل قدید، خیمه‌ام معبد، المشلل و المریسیع که سرزمین بنی‌المصطلق به شمار می‌رود، وارد سرزمین خزار می‌شوند.

پیامبر وارد سرزمین غدیر خم می‌شوند. علت انتخاب این سرزمین از سوی پیامبر را باید در پرآبی آن خلاصه کرد. از همین رو نام برکه خم بدان داده بودند. بنابراین چندان نمی‌توان به برخی از تحلیل‌ها که علت انتخاب این سرزمین را مفترق طرق بودن آن دانسته‌اند، اعتماد کرد زیرا غدیر خم از سمت شمال در مسیر مدینه منوره واقع شده  و به عقبه هرشی و ودان منتهی می‌شود؛ از غرب به رابغ منتهی می‌شود که بر کرانه بحر‌الاحمر واقع است و اصولا بندر مهمی همچون جده نیست تا محل مسافرت به کشورهای غربی محسوب شود؛ از جنوب به مکه منتهی می‌شود و از شمال و جنوب شرق نیز بیابان‌های کلیه و بدر را در کنار خویش دارد که گذرگاه‌های مهمی به شمار نمی‌روند.

بنابراین تنها علت انتخاب این سرزمین برای اعلان ولایت امیر‌مؤمنان را باید در پرآبی آن دانست؛ خصوصا با توجه به برخی گزارش‌ها که حاکی  است اعلان 3روز به طول انجامیده است. بنابراین حتما نیاز به مکانی چون غدیر بوده که علاوه بر آب فراوان، از درختان انبوهی هم بهره می‌برده است؛ گذشته از آنکه عده‌ای از مسلمانان جنوبی نیز در این سفر با پیامبر همراه بوده‌اند و به احتمال فراوان امکان همراهی ایشان تا مدینه منوره فراهم نبوده است.

در هر صورت بنا بر برخی اقوال، اصحابی که پیامبر را در غدیر‌خم همراهی می‌کرده‌اند، 120‌هزار تن بوده‌اند. ابتدای صبح ‌بنا بر احادیث مستفیضی که وجود دارد آیه شصت و هفتم سوره مبارکه مائده نازل شد: «‌یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و‌الله یعصمک من الناس؛ ‌ای پیامبر آنچه را از جانب پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنی رسالت او را ابلاغ نکرده‌ای و خدا تو را از مردم بازمی‌دارد» (‌مائده /67). در منابع و مصادر شیعی اجماع نظر وجود دارد که این آیه در مورد ابلاغ ولایت امام علی‌(ع) نازل شده است.

در نفس آیه هم شواهدی بر این مطلب وجود دارد. به‌عنوان مثال در آیه آمده است که اگر این امر را ابلاغ نکنی، گویی کل رسالت پروردگار خود را ابلاغ نکرده‌ای. با توجه به اینکه سوره مائده به دلائل متعدد از جمله آیه سوم که در آن سخن از اکمال دین و اتمام نعمت رفته است، آخرین سوره قرآن کریم است و بی‌شک تا آن زمان پیامبر تمام احکام، عقاید و اخلاقیاتی را که باید به مردم مخاطب خویش ابلاغ می‌کرده، بیان کرده است؛‌ در نتیجه تنها امری که به‌نظر می‌رسد ابلاغ نشده و عدم‌ابلاغ آن با عدم‌اتمام رسالت پیامبر اعظم گره خورده است، مسئله آینده مسلمین است که در امر ولایت و امامت متجلی می‌شود.

برخی از علمای اهل سنت نیز همین برداشت را نسبت به آیه بیان داشته‌اند و برخی دیگر حتی در این زمینه روایاتی را نقل و گزارش کرده‌اند. از این میان می‌توان به امام واحدی در کتاب ارزشمند اسباب النزول اشاره کرد که از ابی‌سعید‌خدری، یکی از اصحاب گرانمایه رسول خدا روایت می‌کند که این آیه در روز غدیر خم و در مورد علی‌‌ابن‌ابی‌طالب نازل شد. (‌اسباب النزول، ص‌164‌).

همچنین امام ثعلبی در تفسیر خود «‌الکشف و البیان‌» همین روایت را با دو سند بیان می‌کند. (الکشف و البیان، ج4، ص‌92، ذیل آیه 67 سوره مائده).

در این باره می‌توان به حموینی شافعی اشاره کرد که کتاب خود؛ «فرائد السمطین،» (ج1، ص‌158، باب 32، ح120) با طرق متعدد این حدیث را به‌صورت مرفوع از ابی‌هریره نقل می‌کند و ابونعیم در نزول القرآن که آن را با 2سند از ابی‌رافع و اعمش نقل می‌کند. جمع‌بندی این احادیث را می‌توان در کتاب غایه‌المرام دید که این روایت را با 9 طریق از اهل سنت و 8 طریق صحیح ‌از شیعه گزارش کرده است.

پس از نزول این آیه رسول خدا فرمان دادند تا مسلمین برای شنیدن سخن ایشان جمع شوند. همچنین فرمان دادند تا از جهاز شتران برای ایشان محلی برای سخن‌گفتن فراهم آورند. پس از آن ایشان به سخن گفتن در باب ولایت پرداختند. پیامبر سخن خود را با آیه ششم سوره احزاب آغاز کردند: «‌النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم؛ نبی نسبت به مؤمنان از خودشان اولی‌تر است» (احزاب‌/6). آنگاه به نحو استفهام، از ایشان همین مضمون را پرسش کردند: «الست اولی بکم من انفسکم؛ آیا از شما نسبت به‌خودتان اولی‌تر نیستم؟»

در این هنگام مسلمانان پاسخ گفتند: آری، رسول خدا نسبت به  ما از خودمان اولی‌تر و شایسته‌تر است نسبت به حکم‌کردن و ولایت. پس از این تأیید، رسول خدا دست امام علی را که در کنارشان ایستاده بودند بلند کردند و جمله تاریخی خویش را بیان داشتند: «‌من کنت مولاه فهذا علی مولاه؛/ هر کس من مولای او هستم، این علی مولای اوست‌». آنگاه دعا کردند: «‌اللهم وال من والاه و انصر من نصره و عاد من عاداه و اخذل من خذله؛ خدایا دوست بدار هر که او را دوست دارد و یاری کن هر که او را یاری کند. دشمن دار آنکه او را دشمن می‌دارد و خوار کن آنکه او را خوار می‌کند».

علامه سید عبدالحسین شرف‌الدین در نامه پنجاه و چهارم از کتاب گرانسنگ المراجعات، در پاسخ به درخواست شیخ سلیم بشری، رئیس وقت دانشگاه الازهر، برخی از اسانید حدیث ولایت را ذکر کرده است. برخی از این اسانید به این شرح‌است: امام ترمذی در جامع‌الصحیح، ج 5، ص‌297‌؛ حاکم در المستدرک علی الصحیحین، ج4، ص‌72، حاکم نیشابوری همچنین در پایان حدیث اشاره می‌کند که این حدیث بنا بر شروطی که بخاری و مسلم برای صحت یک حدیث وضع کرده‌اند صحیح ‌است، منتها شیخین این حدیث را  درکتب خویش نقل نکرده‌اند؛ ابن‌حجر عسقلانی در فتح‌الباری، ج7، ص‌91‌؛ ابن حجر در الصواعق المحرقه، ص‌42، الباب الاول، الفصل الخامس؛ طبرانی در المعجم الکبیر، ج 13، ص‌180، ح‌3053‌؛ امام احمد‌بن‌حنبل در المسند، ج7، ص‌86، ح19343 از زید‌بن‌ارقم و ج 6، ص‌401، ح‌18506 از براء‌بن‌عازب؛ امام نسائی در خصائص‌امیر‌‌المؤمنین، ص‌112، ح‌78 و... .

‌پس از این ماجرا و تبریک مسلمانان به امام علی، بخش پایانی آیه سوم سوره مائده نازل شد؛ «‌الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم‌الاسلام دینا‌؛ امروز دین شما را کامل گردانیدم و نعمت خویش را بر شما تمام کردم و به اسلام به‌عنوان دین شما رضایت دادم»(مائده/3).

در منابع شیعی اتفاق نظر وجود دارد که نزول آیه سوم سوره مائده، در روز هجدهم ذی‌الحجه یعنی روز عید غدیر و پس اعلان ولایت الهی امیرمؤمنان بوده است. در این باره می‌توان به تفاسیر کهنی همچون عیاشی (ج2، ص‌9، ح1179 و ح‌1181) و نیز تفسیر علی بن ابراهیم قمی معروف به تفسیر قمی (ج1، ص170 ذیل آیه‌3 سوره مائده) اشاره کرد. در الکافی شیخ محمد بن یعقوب کلینی نیز همین روایت به نقل از امام‌باقر و امام‌صادق علیهما‌السلام به چشم می‌خورد (‌الکافی، ج‌1، صص290 و291، باب ما نص‌الله عزوجل و رسوله علی‌الائمه علیهم‌السلام واحدا فواحدا، ح6).»

در منابع اهل سنت نیز لااقل با 6طریق سندی، این حدیث وجود دارد. می‌توان این احادیث را در ‌غایه‌المرام (ج3، صص‌328-340، باب 39تا 40 از مقصد دوم) ملاحظه کرد.
پس از سخنان پیامبر بسیاری از مسلمانان به امام علی به سبب ولایت تبریک گفتند. ماجرای تبریک مسلمین را می‌توان در مسند دارقطنی دید که ابن‌حجر عسقلانی آن را در الصواعق المحرقه گزارش کرده است (‌الصواعق المحرقه، ص‌44، باب 1، فصل)  چنانکه احمد بن حنبل با اندک تفاوتی در معنا همین حدیث را در المسند (ج6، ص‌401، ذیل حدیث 18506) نقل می‌کند.

در متن روایت ابن‌حجر عسقلانی چنین آمده است: «‌قال ابوبکر و عمر لعلی  حین سمعا رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم یقول فیه یوم الغدیر ما قال: امسیت یابن‌ابی‌طالب مولی کل مؤمن و مؤمنه‌؛ ابوبکر و عمر- هنگامی که در روز غدیر از رسول خدا آن سخنان را درباره امام علی شنیدند – گفتند: ‌ای پسر ابوطالب امروز مولای هر مرد و زن مؤمنی شدی؛ بر تو مبارک باشد.»

بنا بر برخی روایات پس از خطبه غدیریه رسول اعظم مسلمانان پراکنده شدند و هر گروهی قصد وطنی که از آن آمده بودند کردند. البته در برخی گزارش‌ها آمده است که مسلمانان تا 3 روز در غدیر‌خم بودند و به میمنت ولایت امام‌علی(ع)‌ به جشن و برپایی عید مشغول شدند؛ آری عیدالله‌الاکبر؛ عیدی که آسمانیان بدان آشناترند تا زمینیان.

کد خبر 96714

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز