سازمان تأمین اجتماعی تصمیم گرفتهاست تا نحوه پرداخت مستمری سالمندان را تغییر دهد؛ از میان مستمریبگیران این سازمان کسانی که توانایی خارج شدن از خانه و مراجعه به بانک را نداشتند،
هر ماه مستمریهایشان را با استفاده از سیستم پستی دم در منزل تحویل میگرفتند اما با تصمیم جدید سازمان تأمین اجتماعی این روش پرداخت مستمری از خدمات سازمان حذف شدهاست و تمامی کسانی که از این نوع خدمات استفاده میکردند باید برای گرفتن کارت عابر بانک به دفترهای پستی مراجعه کنند.
این روزها در مراجعه به مراکز پستی، انبوه زنان و مردانی را میبینید که پشت خمیده در انتظار ماندهاند تا کارهایشان انجام شود.پیرزنی خمیده قامت، از تاکسی به زحمت و با کمک دخترش پیاده میشود. دختر تلاش میکند تا راننده آژانس را راضی کند که منتظر بماند.
راننده دستش را به دوسوی کوچه نشانه میرود که بگوید، با شلوغی اینجا ممکن نیست بتواند جایی برای ماشین پیدا کند. زن جوان به مادرش کمک میکند تا به عصا تکیه بدهد و باز به راننده توضیح میدهد که بازگردان مادر بدون تاکسی ممکن نیست و تاکسی پیداکردن هم در این شلوغی کار سختی است.
پیرزن اما بیطاقت شده نه پای رفتن دارد نه توان ماندن. پلهها را که میبیند وامیرود، یکی کمک میکند تا پیرزن سه تا پله را بالا برود. راننده قول میدهد توی خیابان کناری منتظر بماند، زن جوان هنوز رویش به راننده است که مطمئن شود منتظر خواهد ماند. پیرزن سکوت کرده، عصا را به زمین فشار میدهد.تنش زور ندارد، پا میگذارد توی سالن.
سالن پست از انبوه قدهای خمیده پر است. حضور مستمریبگیر الزامی است، این را روی کاغذهایی که به دیوار چسباندهاند نوشتهاند، صندلیها پر است، عصاها خودنمایی میکند. زنی تنها از دختر جوانی میخواهد که فرمش را پر کند. به محل امضا که میرسد، نمیداند چه کند. خودکار را از دختر میگیرد خط میکشد و میپرسد همین خوب است؟ دختر مانده که چه بگوید.
زن جوانی که همراه است، از سازمان تأمین اجتماعی گله میکند. او معتقد است که این نوع برخورد با سالمندان بایسته و شایسته شأن آنان نیست. به باران که ریز و سمج میبارد اشاره میکند که بپرسد، سر سیاه زمستان توی این برف و باران انصاف است این بیچارهها را از خانه بکشند بیرون؟
زن جوان دیگری به صدایش جواب میدهد آخر اینها اگر میتوانستند از بانک حقوق بگیرند که لازم نبود این همه سال منتظر پستچی بمانند. پیرمردها و پیرزنها به هم نگاه میکنند. توی نگاهشان سؤال هست؛
سؤالهایشان زیاد نیست، آنها دوست دارند بدانند چرا باید روش دریافت مستمریهایشان تغییر کند؟ اصلا دوست دارند بدانند نمیشد این تشریفات را پستچی دم در خانه انجام بدهد. لابد فکر میکنند پیرهای زمان قدیم چه ارج و قربی داشتند. توی صندلی جابهجا میشوند و فقط نگاه میکنند. کارشان از گلایه هم گذشته تن سپردهاند به سرنوشت.
کسی حمایت میکند؟
چه کسی از حقوق مستمریبگیران سازمان تأمین اجتماعی حمایت میکند؟ وقتی سازمان تأمین اجتماعی تلاش میکند تا همه مستمریبگیران را مجهز به کارت عابر بانک بکند، آیا کسی هم از حقوق مستمریبگیران دفاع میکند؟
در برنامهریزی مدیران سازمان تأمین اجتماعی آیا حقی برای مستمریبگیران با توجه به شرایط جسمیشان در نظر گرفته میشود؟
وقتی مدیران این سازمان عریض و طویل برنامهای را برای اجرا به دست مشاوران و مباشران و معاونانشان میسپارند هیچکدام از این لشکر عظیم نمیدانند که روبهرو شدن با سالمندان قوانین خاص خود را دارد و باید برایشان برنامهای در حد و اندازه تواناییهایشان درنظر گرفت؟
سازمان تأمین اجتماعی یک سازمان عمومی غیردولتی است و در تملک کامل بیمهپردازان و بیمهشدگان است، از اینرو آنچه میبایست نخستین هدف گردانندگان این سازمان باشد، درنظر گرفتن حق و حقوق قانونی این گروه است، از همینرو انتظار میرود که با مستمریبگیران که در واقع منابع مالی سالهای نه چندان دور سازمان بودهاند بهگونهای شایستهتر برخورد شود.
آیا هیچیک از اقوام و بستگان مدیران سازمان تأمین اجتماعی در دسته سالمندانی نبودهاند که بهدلیل مشکلات جسمی از سیستم پستی برای دریافت مستمری استفاده کنند؟ اگر پدران و مادران مدیران سازمان ناچار بودند توی این روزهای برف و بارانی برای رفتن به اداره پست رنج فراوانی تحمل کنند شاید به نفع دیگر سالمندان بود. دعا کنیم که مسئولان و مدیران مبتلا شوند، دعا کنیم...