انگیزه و آرمان تصویب این اعلامیه کاهش دردها و مصایب بشر و تضمین آرامش و صلح در سراسر جهان بود. خسارتهای سنگین مادی و تلفات هولناک انسانی، بهویژه در جریان جنگهای اول و دوم جهانی، روح خسته و نالان بشر را تشنه یافتن راهی برای تفاهم و گفتوگو و اجتناب از جنگ و کشمکش کرده بود و خردمندان را به این نتیجه رساند که شناسایی مشترکات حقوق انسانی و التزام همگانی به رعایت قدرمتیقنها راهی برای تفاهم فرهنگها و مکتبهای گوناگون فکری و مذهبی است.
تفاهم بر سر حداقلها میتواند سکویی برای پرش بهسوی صلح و امنیت بینالمللی باشد و همین هم فلسفه پیدایش تفکر و نهادهای حقوق بشری بوده است.
بهرغم برخی نظریات بدبینانه و افراطی، فکر میکنم اصل ایده درست و نتیجه آن هم نسبتا موفق و قابلقبول بوده است. اما با وجود این موفقیت «نسبی» در زمینه تدوین و معیارسازی برای حقوق بشر، متأسفانه نهادهای بینالمللی توفیق چندانی در تحقق هدف، یعنی کاهش دردهای انسان و نزدیک کردن جوامع بشری به عدالت و آرامش نداشتهاند.
اسفبارتر اینکه ملتهای محروم و آنانکه حقوق مسلم و مصرح خود را پایمال شده میدانند، امید خود را به این نهادها از دست دادهاند و این دردناکترین واقعیتی است که آن نهادها را با بحران هویت مواجه ساخته است.
بهراستی چند درصد از مردم عراق، افغانستان، فلسطین و دیگر کشورهای مصیبتزده جهان برای درمان دردهای جانکاه خویش چشم امید به این نهادها دوختهاند؟!دلایل ناکارآمدی آنان و ناامیدی عمومی از آنها متعدد است. اما بدون تردید تسلط قدرتهای بزرگ بر سازمانهای جهانی و استفاده ابزاری از حقوق بشر مهمترین دلیل است.
برخوردهای چندگانه در چگونگی اجرا و ارزیابی معیارهای حقوق بشر در کشورهای مختلف، بزرگترین ظلمی است که بر اینگونه نهادها روا داشته شده است.
قدرتهای بزرگ و زیادهخواه با مصادره این مفاهیم و بهکارگیری آنها در راستای توجیه اقدامات ستمگرانه خویش موجب بیاعتنایی و روگردانی ملتها و نخبگان مستقل و آزاداندیش از سازمانهایی شدهاند که میتوانستند منشأ و ضامن صلح و تفاهم بینالمللی باشند.
این ستم بزرگ، گرچه پیشینهای دراز دارد، اما در سالهای اخیر آشکارتر و پرشمارتر گشته است. از انتشار کتابی سراسر دروغ و اهانت به بزرگترین پیامبر خدا، بهنام آزادی بیان حمایت میشود، اما انتشار کتابی تحقیقی پیرامون یک حادثه ادعایی، حتی اگر توسط روژه گارودی باشد،
به محاکمه و زندان ختم میشود! انتشار کاریکاتور برجستهترین بنده خدا در روزنامههای دانمارک با همین بهانه مورد حمایت قرار میگیرد، ولی مسابقه کاریکاتور روزنامه همشهری راجع به همان حادثه فورا محکوم میشود،
کشتن چند کبوتر در یکی از شهرهای ایران به یک خبر مهم رسانهای در زمینه نقض حقوق حیوانات تبدیل میشود ولی قتل مظلومانه زن محجبه در مقابل چشم گریان همسر و فرزندش در صحن دادگاه سانسور خبری میشود و در آخرین نمونه برای ممنوعیت ساخت مناره هم رفراندوم برگزار میکنند و حال آنکه وضع احتمالی محدودیت برای فلان گروه وابسته و گمراه را نقض آزادی ابراز عقیده مینامند و محکوم میکنند! و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
سالگرد تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر فرصت نیکویی برای بازخوانی عملکرد مدعیان و نیز نهادهای مسئول در این زمینه است؛ شاید تا دیرتر نشده فکری کنند و آرزوهای شیرین بشر را به رویاهای پوچ تبدیل نکنند.