این جمله معروف «رابرت اسمیتسون»، هنرمند مشهور و خالق آثاری در زمینه «هنر زمین» است. او در 34 سالگی، یعنی یک سال پیش از این که در یک سانحه هوایی از دنیا برود این حرف را زده، در حالی که دو سال پیش از آن، در 1970 میلادی، با خلق اثر شگفتانگیز «اسکله حلزونی»، آرزویش را عملی کرده بود.
اسکله حلزونی اثر عظیمی است در دل «دریاچه نمک» در ایالت یوتای امریکا. این اثر با حدود 6500 تُن سنگ سیاه آتشفشانی و خاک و بهشکل خطی ساخته شده که در آب دریاچه پیش میرود، خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخد و شکلی حلزونی بهوجود میآورد.
مقایسه اندازه آدمها با اسکله حلزونی، بزرگی این اثر را نشان میدهد
از زمانی که این اثر ساخته شده تا به حال، اتفاقهای گوناگونی برای آن افتاده و تغییرهای زیادی در آن شکل گرفته. دهها سال در دورهای که بارش باران زیاد بود، این اثر زیر آب دریاچه تقریباً پنهان شده بود، در عوض با گرم شدن هوا و رسیدن سالهای خشک و کمباران، باز شکل آن تغییر کرد و بلورهای نمک که روی آن رسوب کردند، این خط مارپیچ را به رنگ سفید درآوردند. در زمانهایی هم لایهای از لجن دورتادور آن نشست و باز رنگ آن را تغییر داد.
مطمئناً اگر اسمیتسون زنده بود، از این که با تغییر شرایط محیطی، اثرش هم این همه تغییر کرده، خیلی خوشحال میشد، اما معلوم نیست زمانی هم که میفهمید تغییرهای اسکله حلزونی تنها در اثر تغییرات عوامل طبیعی محیطش اتفاق نیفتاده، همینقدر احساس رضایت میکرد. خیلی از کسانی که برای تماشای این اثر به این منطقه آمدهاند، سنگهای آن را به عنوان سوغات با خودشان برده یا با آنها در کنار اسکله حلزونی، اسکله حلزونی کوچک خودشان را ساختهاند. تخریب این اثر به دست انسانها به همین کارها محدود نمیشود. در دو سال و نیم گذشته شرکتهای مختلفی تصمیم گرفتهاند در این منطقه برنامههایی را اجرا کنند که به این اثر صدمههایی جدی میزنند. یکی از این برنامهها ساخت تعداد زیادی حوضچه است که از آب دریاچه پر میشوند تا بعد از تبخیر آب آنها، سولفات پتاسیم باقیمانده را جمعآوری کنند. این برنامه تعادل مقدار آب موجود در دریاچه را بههم میزند. یکی دیگر از این برنامهها استخراج نفت است که لرزش زیادی را در زمین ایجاد میکند و باعث بههم ریختگی اسکله حلزونی میشود، به علاوه این که موادی را هم در آب دریاچه میریزد که نه تنها برای موجودات زنده آن خطرناک است، روی وضعیت اسکله حلزونی هم تأثیر میگذارد.
گرمای هوا باعث شده آب دریاچه تبخیر شود و نمک های محلول در آن بهشکل بلورهایی روی سنگهای اسکله حلزونی بنشینند. این اتفاق اسکله حلزونی را بهرنگ سفید درآورده و جلوه آن را کاملاً تغییر داده.
اسکله حلزونی آنقدر بزرگ است که آدمها میتوانند روی آن راه بروند، اما به همین دلیل هم نمیتوانند شکل کامل این اثر را از سطح زمین به راحتی ببینند
این تصویر ساختگی، اشارهای است به یک اسکله قدیمی که چند متر آنطرفتر از اسکله حلزونی قرا ر دارد. از این اسکله، بین سالهای1920 تا 1980 میلادی، برای اکتشاف چاههای نفتی استفاده میشد، اما حالا دیگر تقریباً دارد از بین می رود. وقتی اسمیتسون داشته اسکله حلزونی را میساخته، آن را دیده و میدانسته که اسکله نفتی با گذشت زمان فرسوده میشود و از بین میرود، اما اثر هنری او در حالی که با طبیعت همراهی و همراه با او تغییر میکند، سالهای سال باقی میماند؛ مثل خود طبیعت که هیچوقت از بین نمی رود، اما مدام تغییر میکند.
به خاطر همه این اتفاقها و اتفاقهای مشابه آنها، مدیران مؤسسه هنری «دیا» که حالا صاحب و مسئول نگهداری اسکله حلزونی است، به این فکر افتادهاند که تغییرهای آن را بهطور منظم ثبت و روند آن را دنبال کنند تا بتوانند تصمیمهای درستتری درباره آن بگیرند. آنها میخواهند بدانند تا چه حد حق دارند اجازه دهند تغییرهای محیطی اسکله حلزونی روی آن تأثیر بگذارند. درست است که خود اسمیتسون دوست داشته این اتفاق بیفتد، اما تا کجا؟ اگر قرار باشد این تغییرها آن را بهکلی از بین ببرند، باز هم آنها نباید دخالت کنند؟
برای ثبت وضعیت اسکله حلزونی، مسئولان این شرکت تصمیم گرفتند بهطور منظم از این اثر عکس بگیرند تا وضعیتش را در فاصلههای زمانی مشخص، ثبت کنند. اما این اثر بزرگتر از آن است که بشود با دوربینهای معمولی و از روی زمین از آن عکسهایی گرفت که وضعیت آن را به شکلی مناسب نشان دهد. پس آنها مجبور شدند راههای مختلف عکاسی از بالا را بررسی کنند: اجاره یک ماهواره، پرواز با هواپیما یا بالگرد بر بالای این اثر، استفاده از کایت یا... همه این راهها، هم نسبتاً پیچیده بودند، هم خیلی گران تمام میشدند. در نهایت یک شرکت حفظ آثار هنری که در این زمینه تجربه زیادی داشت یک راهحل ساده به آنها پیشنهاد کرد: این که از بالنهای هوایی یکبار مصرف که خیلی هم ارزان هستند و میشود آنها را به شیوه اینترنتی خریداری کرد، استفاده کنند.
عکسی که پیش از اختراع دستگاه ثبت وضعیت آثار هنر زمین، از بالا از اسکله حلزونی گرفته شده
مسئولان شرکت دیا بالاخره موفق شدند با اضافه کردن اجزایی به این نوع بالنها «دستگاه ثبت وضعیت آثار هنر زمین» را اختراع کنند و برای عکاسی از اسکله حلزونی، آن را به هوا بفرستند. در آغاز اجرای برنامه عکاسی، بالنهای دو تا از این دستگاهها در اثر گرمای هوا ترکیدند، اما خوشبختانه این بالنها آزمایشی بودند و به آنها دوربینی وصل نبود. در نهایت آنها توانستند دستگاه هایی را بر فراز این اثر به پرواز در بیاورند و عکسهای باارزشی از آن بگیرند.
این مسئولان اصرار دارند که خودِ اجرای برنامه ثبت وضعیت اسکله حلزونی روی آن تأثیر نگذارد و باعث تغییر آن نشود. آنها اصلاً خیال ندارند بعد از ثبت این تغییرات، شروع به بازسازی یا مرمت اسکله حلزونی کنند. آنها میخواهند دستکم تا بیست سال آینده وضعیت این اثر هنری را ثبت کنند و یک پرونده کامل برای آن بسازند. اسناد این پرونده به مسئولان کمک خواهد کرد الگویی را که طبق آن این اثر تغییر کرده است شناسایی کنند.
بعد از آن نوبت به بخش سختتر نتیجهگیری از این پرونده خواهد رسید: این که بفهمند اگر اسمیتسون زنده بود، درباره آنچه بر سر اثرش آمده چه فکر میکرد. شاید هیچوقت هیچکس نتواند با اطمینان پاسخ این سؤال را بدهد، چون اسمیتسون خودش هم میدانسته که هیچوقت نمیتواند تغییرهای محیطی اثرش را بهطور قطع پیشبینی کند؛ او زمانی گفته بود: «طبیعت در یک خط صاف جلو نمیرود و حرکتش قابل پیش بینی نیست؛ حرکتی که هیچوقت پایان نمیپذیرد.»