این کتاب که «مارچلو داورتا» آن را گردآوری کرده، پر از انشاهایی است که کودکان ایتالیایی درباره مسائل مختلف نوشتهاند. یکی از آنها در انشایش نوشته در آفریقا همیشه مرداد است! حالا که فکر میکنم، احساس میکنم خودم چنین تصوری از آفریقا داشتم. اما امروز وقتی با مهدی اسعدی عکاس جوان که نمایشگاه عکسی از آفریقا را در فرهنگسرای ملل به نمایش در آورده ، صحبت کردم، متوجه شدم در آفریقا همیشه مرداد نیست و خیلی از سال فروردین و اردیبهشت است! با عکسهای مهدی اسعدی به جزیره زنگبار سفر کردیم و در کوچههای تنگ و زیبایش به جستوجو پرداختیم. با عکسهای او با کودکان و نوجوانان تانزانیایی همراه شدیم، با چشمهای نگران و لبخندهای شیرینشان!
مهدی اسعدی به شرق آفریقا سفر کرده و از زندگی مردم آفریقا، کودکان و نوجوانان آن و معماری خاص آن دیار عکاسی کرده است.
از او پرسیدم: «چرا این همه به کودکان و نوجوانان در عکسهایت توجه داشتهای؟»
و او پاسخ داد: «کودکان و نوجوانان آفریقایی مثل همه کودکان و نوجوانان جهان پر از شور و شیطنت هستند؛ من آنها را دوست دارم، چون هنوز وارد بازی بزرگان نشدهاند...»
او ادامه داد: «من بیشتر به نگاه آنها توجه کردهام. نگاه عجیبی دارند. شاید پوست تیره آنها سبب شده است که سفیدی چشمها و دندانهایشان بیشتر به چشم بیاید... ولی به هرحال من آفریقا و آدمهایش را دوست دارم.»
به عکسها نگاه میکنم. در یک مدرسه در تانزانیا هستیم و نگاه متفکر یک نوجوان آفریقایی مرا به فکر میبرد! ایوب مرد دیگری است که در جزیره زنگبار زندگی میکند با موهای بافته و لبانی خندان!
* * *
مهدی اسعدی متولد 1363 است. معماری میخواند و چهار سال است که به شکل حرفهای عکاسی میکند.
- چرا برای عکاسی آفریقا را انتخاب کردهای؟
از کودکی به خاطر شغل پدرم زیاد به کشورهای آفریقایی سفر کردهام و آفریقا را میشناسم.
- آیا زبان آفریقایی هم بلدی؟
بله، من به زبان سواحیلی صبحت میکنم. زبان سواحیلی مخلوطی از زبان فارسی، عربی و انگلیسی است!
- آفریقا چگونه جایی است؟
تصورهای غلطی در باره آفریقا در بین مردم ما وجود دارد. مردم ما فکر میکنند آفریقا جای بسیار بد آب و هوایی است. آدمهای فقیری دارد. در حالی که آفریقا سرزمین پرباران و سبز و زیبایی است. در غرب آفریقا، شش ماه از سال باران میبارد. فقط مرکز قاره آفریقا گرم و خشک است.
- مردم آفریقا چگونه مردمی هستند؟
به نظر من مردم آفریقا، مردم خونگرم و مهربانی هستند. من آنها را دوست دارم.
- در این سفر برای عکاسی به کجای آفریقا سفر کردی؟
به جزیره زنگبار رفتم که پیشینه ایرانی دارد. 400 سال قبل، ایرانیان با کشتی به آنجا رفتند و به خاطر مشکلات پیش آمده در همانجا باقی ماندند. بسیاری از مردم زنگبار خود را ایرانی میدانند و بعضی از پیر مردها هنوز کم و بیش فارسی بلد هستند.
- در بعضی از عکسهایت از زنگبار به درهای قدیمی برمیخوریم که شبیه درهای ایرانی است.
این همان هنر ایرانی است که هنوز در جزیره زنگبار جریان دارد. هنوز آنها درهای چوبی درست میکنند که شبیه درهای ایران قدیم است.
- عکاسی در آفریقا کار آسانی است؟
مردم آفریقا از دوربین خوششان نمیآید!
- چرا؟
آنها اعتقاد دارند که خارجیها میآیند و عکسهای آنها را میگیرند و گاهی به کشور خود میبرند و آنها را تمسخر میکنند.آنها دوست ندارند سوژه باشند و کمی حس بدبینی به دوربین دارند.
- در ایران چهطور؟ عکاسی میکنی؟
من رشته معماری میخوانم و علاقه زیادی به بناهای تاریخی دارم و از بیشتر جاهای ایران عکاسی کرده ام.
- کجا عکاسی را یاد گرفتی؟
من کلاس نرفتهام. خودم عکاسی را یاد گرفتم.
- آیا این سفرها که برای عکاسی رفتی خطرساز نبود؟
شرایط در آفریقا متفاوت است. بهتر است خارجیها ساعت 7، 8 شب دیگر در خیابان نباشند... اما من، خب، برای عکاسی بیرون می رفتم!
- برخورد آفریقاییها با ایرانیها چهطور است؟
آفریقاییها ایرانیها را دوست دارند. در تصور آنها مردم ایران، مهربان و ثروتمندند.
- هزینه سفرهایت را چهطور تأمین میکنی؟
هزینه سفرهایم را خودم میپردازم. چون من هم اکنون در عسلویه کار میکنم.
- و برنامه آیندهات چیست؟
باز هم سفر به آفریقا... جاهای زیادی وجود دارد که باید به آنجا سفر کنم و عکس بگیرم.
* * *
دختر کوچکی در آستانه در چوبی ایستاده است. پسرکی در ساحل شنبازی میکند. پنجرههای زیبایی با پردههای رنگی در قاب دیوار قدیمی به ما لبخند میزنند.اینجا آفریقاست! در آفریقا همیشه مرداد نیست!