و وارد مرحله تازهای میشویم. و برای این ویژگی «در» است که ما آن را برای «تولد» برگزیدیم. چون این درها، سالهای سال است که بر همان پاشنه قدیمی میگردند، اما هنوز و هر بار که از آن بگذری، شروع تازهای را رقم میزنند.شاید مهمترین انگیزه بشر از به کار گرفتن در، حفاظت و امنیت است. بشر هر گاه بنایی ساخته، دری برای آن گذاشته و برای آن در قفلی درست کرده است.
از طرفی وجود در بهمنزله حریم و مرز است که گذر از آن ورود به حریم خصوصی محسوب میشود. در خانههای سنتی ایران دستکم چند در وجود داشت که مهمترینش در ورودی خانه بود. این درها غالباً از چوبهای کلفت ساخته میشد و بر آنها قفلهای کلوندار قرار میدادند و برای تزیین روکوبهای پرکاری رویشان میگذاشتند.
در خانههای قدیمی ایران چند در وجود دارد که البته مهمترینش در ورودی است. یعنی اولین مرحله برای ورود به حریم خانه. جنس چوب، شکل در و تزیینات روی آن به اهمیت صاحبخانه یا خود خانه بستگی داشت.
لولای در قسمت متحرک را به قسمت ثابت آن متصل میکند و به وسیله میخها یا روکوبهای منقوش به قسمت متحرک وصل میشود.
ثروت ثروتمندان با تعداد درهایی که در خانههایشان کار گذاشته شده بود سنجیده میشد؛ مثلاً خانه هفتدری خانهای بود که هفت اتاق داشت و همه اتاقها در داشتند وهمه درها به قفل مجهز بودند ؛ اما درِ خانه فقرا ضعیف و ساده بود و رویش دو کوبه ساده داشت. وجه مشترک همه خانهها، دو درکوب (دقالباب) بود؛ یکیشان سبک و حلقهای شکل بود، مخصوص زنان که صدایی زیر داشت و روی لنگه سمت چپ در نصب میشد و درکوب دیگر مردانه بود، سنگین و توپر، به شکل چکشی یا مستطیلی و با صدای بم، و روی لنگه سمت راست در سوار میشد.
اهالی خانه با شنیدن صدای هر یک از این درکوبها به جنسیت مهمان پی میبردند.
رواقع درکوبها نقش دربازکنهای الکترونیکی امروز را بازی میکردند.
همه درهای قدیمی، چه درهای ورودی و چه درهای اتاق دو لنگه (لت) داشتند. دلیل ساخته شدن درها با دو لنگه به جای یک لنگه، اعتقاد قدیمی ایرانیان، به ویژه شیعیان است که عدد یک را عدد خدا میدانند و چون تنها اوست که یکی است، در معماری ساختمانها از جفت استفاده میکنند. بر همین اساس است که در ِخانهها همیشه دو لنگه دارد.
وجه مشترک همه خانههای قدیمی وجود درهایی است با دو کوبه؛ کوبهای حلقهای شکل برای زنان و کوبهای چکشی برای مردان تا صاحبخانه بداند آنکه در میزند کیست و احتمالاً با چه کسی کار دارد.
از عمر درهای ابیانه گاهی بیش از 500 سال میگذرد. نگاه کنید که این در چهقدر قدیمی و کهنه است و فکر کنید به اینکه در طول این همه سال چه آدمهایی از این در گذشته اند... و فکر کنید به اینکه این آدمها وقتی از این در میگذشتند چه فکرهایی در سر داشتند.
اما در ابیانه بعد از خانههای خشتی و گلی که دیوارهایش با خاک رس معدن هم جوار آن گل اندود شده و بافت یکنواخت قرمز رنگی را به وجودآورده، درهای تاریخدار و کتیبهدارش بسیار مشهور است. از عمر بعضی از این درها بیش از 500 سال میگذرد.
میخهایی که روی در نصب شده برای وصل کردن لولهها و ورقهای آهنی روی درهای چوبی است. سر این میخها چتری شکل و ته آن تیز و باریک است. بر میخها یا روکوبها نقش و نگارهایی وجود دارد که به آنها جنبه تزیینی میبخشد.
لولای در قسمت متحرک را به قسمت ثابت آن متصل میکند و به وسیله میخها یا روکوبهای منقوش به قسمت متحرک وصل میشود.
قفل درهای چوبی از ویژگیهای معماری ایرانی است که امروزه به فراموشی سپرده شده است. این قفلها کلید چوبی دارد که با شیارهای خاصی قفل را باز میکند. البته کلید هر کدام از قفلهای چوبی با دیگر قفلها تفاوت دارد. بعضی از قفلها هم کلید فلزی نسبتاً بزرگی دارد که با چرخاندن هر دور کلید، بخشی از کلون چوبی پشت در جلو میرود و در نهایت، در قفل میشود.
منابع:
«قفل های ایران »، پرویز تناولی، انتشارات بن گاه، تهران، 1386
«صنایع دستی کهن ایران»، هانس ای.وولف، ترجمه سیروس ابراهیم زاده، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی ، تهران، 1372