با اینحال، ایدز تا به حال جان میلیونها انسان را گرفته و در سرتاسر جهان هر ساله میلیونها انسان «اچ.آی.وی. مثبت» میشوند.
متاسفانه در بسیاری از کشورها بحث و گفتوگو درباره آموزشهای جنسی پذیرفته شده نیست و یک تابو به شمار میرود. کارشناسان میگویند به دلیل همین سوءتفاهم و اطلاعرسانی غلط است که جان میلیونها انسان در معرض خطر قرار میگیرد.
از سال 1988 که «روز جهانی ایدز» نامگذاری شد، هدف، افزایش آگاهی مردم و آموزش آنان بود و امروز هم همچنان کارشناسان بهداشتی، یکی از عوامل شیوع این بیماری را ناآگاهی مردم درباره این بیماری میدانند. در آستانه روز جهانی ایدز با دکتر حمید عمادی، متخصص بیماریهای عفونی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در اینباره گفت وگو کردهایم.
***
- آقای دکتر، به نظر شما آگاهی مردم ما از بیماری ایدز کافی است؟
اولا شکایت من از خود شماست. شما رسانهها که فقط وقتی روز جهانی ایدز میشود به این فکر میافتید که در مورد ایدز حرف بزنید. 10 آذر، روز جهانی ایدز رادیو، تلویزیون و مطبوعات همگی شروع به صحبت درباره ایدز میکنند.
حرفهای کلیشهای، تکراری و خستهکنندهای که دیگر مردم هم از شنیدن آن خسته شدهاند و روز یازدهم آذرماه همهچیز فراموش میشود. البته همین هم خوب است. تا چهار پنج سال پیش کسی جرات نداشت در مورد ایدز حرف بزند، حتی عدهای نمیدانستند که اصلا ایدز چیست.
خیلی از مردم فکر میکردند که این بیماری فقط مخصوص همجنسبازان است. الان البته این تابو شکسته شده و مردم اطلاعات علمی کافی را در مورد این بیماری دارند، اما از این به بعد کار رسانهها چیست؟
آیا فقط اینکه روز جهانی ایدز در مورد آن هشدار دهند کافی است؟ ایدز یک رفتار پرخطر است، یعنی جزو بیماریهای رفتاری است. اگر قرار باشد جامعهای با این بیماری مقابله کند، آگاهیدادن به مردم باید به طور متناوب باشد و نه فقط محدود به هشدار.
متاسفانه در رسانههای ما وقتی بحث رفتارهای پرخطر به وجود میآید، متعاقب آن بحث سانسور نیز پیش میآید به طوری که مطرحکردن این رفتارهای پرخطر عملی قبیح شمرده میشود.
- به نظر شما رسانهها باید چه کنند که نمیکنند؟
مسئولان ما متاسفانه فکر میکنند که این بیماری در اولویت نیست. در کشور ما افزایش مواد مخدر، افزایش جمعیت 15 تا 30 سال، بیکاری و پایین آمدن تعهدات اخلاقی همگی باعث شده که زمینههای مختلفی برای گسترش ایدز فراهم شود.
در کشور ما گفتن اینکه جوانان زود ازدواج کنند راحت است، ولی مشکلات، به خصوص بیکاری مشکل اساسی است و نمیشود انتظار داشت با یک دستورالعمل، همه چیز حل شود و جوانان ازدواج کنند.
تمام این موارد لزوم برنامهریزی دقیق و درازمدت را نشان میدهد. اگر برای بازی تیمهای پرسپولیس و استقلال از چند ماه قبل برنامهریزی میشود، لزوم این کار برای ایدز محسوستر است. متاسفانه مصاحبههای روزنامهها هم در این روزها محدود به مسائل علمی این بیماری است. اما چند درصد از مردم این مطالب را میخوانند؟
یکی از مشکلات اساسی کشور ما این است که در هر دورهای اگر هم مسئولان آن دوره کار مثبتی در زمینه اطلاعرسانی انجام دهند در دورههای بعدی و با تغییر مدیریت به همه این اقدامات کم توجهی می شود.
مثلا در یک دوره وزیر آموزش و پرورش لزوم اطلاعرسانی از طریق کتابهای درسی را مطرح میکند ولی در دوره بعد تصمیم بر این است که مطرح کردن این مسائل در کتب درسی بدآموزی دارد.
- مسائلی که گفتید، فقط به رسانهها برنمیگردد. محدودیتهایی برای رسانهها وجود دارد که کار را مشکل میکند.
چند وقت پیش قرار بر این بود که فیلم مستندی از مرد معتادی که همسرش دچار ایدز است نمایش داده شود. مشکل اساسی این فیلم این بود که همسر این مرد معتاد زنی با حجاب بود و نشان دادن این چهره به عنوان یک فرد مبتلا به ایدز قبیح بود، چرا که قداست حجاب را زیر سوال میبرد.
یعنی این تصور غلط وجود داشت که یک زن با حجاب نمیتواند به ایدز دچار شود، چون بیمار ایدزی گناهکار است. در حالی که این یک فرض غلط است، چون این شخصیت به هر حال وجود دارد.
در جامعه ما ایدز یک انگ است، درحالیکه باید این را بدانیم که همه ما حتی کودکانمان در معرض خطریم. ما هنوز هر سال در امر اطلاعرسانی در جا میزنیم، هر سال در مورد راههای انتقال ایدز صحبت میکنیم و نظریههای مختلف میدهیم. به نظر من این کاملا بیفایده است.
شاید این کار برای 5 سال پیش مفید بود ولی الان بهتر است از رئیس اداره مبارزه با ایدز وزارت بهداشت بپرسیم که تا الان در مورد این بیماری چهکار کرده؟ در روز ایدز رسانهها ترجیح میدهند بیشتر به بحثهای علمی بپردازند تا اینکه به سراغ مسئولان بروند.
البته اطلاعرسانی مداوم و به دور از کلیشه مثل پخش آگهیهای تبلیغاتی که در شکلهای مختلف توجه مردم را به خود جلب میکنند، ضروری است. رسانهها از ارائهکنندگان این آگهیها کمتر نیستند ولی تا الان نخواستند که چنین اقداماتی بکنند.
- اگر از خود شما به طور شفاف بخواهند درباره ایدز نکتهای بگویید که در رسانهها سانسور میشود به چه نکتهای اشاره میکنید؟
یکی از مشکلات اساسی ما این است که هر وقت در مورد راههای انتقال ایدز صحبت شده از بهکار بردن واژه «کاندوم» پرهیز و یا آن را سانسور کردهایم. مردم ما هنوز بر این باورند که ویروس ایدز از طرق استخرها و یا آرایشگاهها منتقل میشود و هنوز به خاطر این سانسورهای نابجا از خیلی از مسائل اصلی غافلند.
اطلاعرسانی ما همیشه در یک حد محدود شده و آگاهی عمیق جای خود را به تفکرات غلط داده است به گونهای که هنوز در بسیاری از کشورها والدین از آگاه کردن کودکان از مسائل جنسی غافلند.
- به نظر شما وضعیت ایدز در ایران در سالهای اخیر در مقایسه با سالهای قبل تفاوتی داشته است؟
ببینید، در دهه 60 کسانی که به ایدز مبتلا میشدند بیماران هموفیلی بودند. در دهه 70 تزریق مواد مخدر و استفاده از سرنگ مشترک عامل اصلی بود و در دهه 80 تماس جنسی مهمترین عامل است.
امروزه مبتلاشدن همسران معتادان و زنان خیابانی به این بیماری، جوانان را نیز برای مبتلا شدن بیشتر آماده می کند.
- حرف آخر؟
کاش همانطور که قضاوتمان در مورد بیماران تالاسمی یا دیابتی دلسوزانه بود، در مورد یک فرد مبتلا به ایدز نیز اجرا میشد. کاش ما از وجود همکار مبتلا به ایدز در اتاق کارمان وحشت نداشتیم و او را یک فرد گناهکار نمیدیدیم که میخواهد از جامعه انتقام بگیرد.
گفتن این جملات زمانی مصداق بیشتری دارد که وقتی این بیماران را حمایت میکنیم، میبینیم که تا چه اندازه بیپناهند.
یادمان باشد که ایدز یک بیماری جدی است و کشورهایی که این بیماری در آنها رشد کرده، شدیدا فلج شدهاند. مثلا در کشوری مثل آفریقای جنوبی شیوع رفتارهای جنسی پرخطر، به علاوه فقر و مهاجرت باعث شده 40 درصد مردم این کشور ایدز داشته باشند و رشد جمعیتشان منفی شود.
این کشورها دیگر نمیتوانند از پس این بیماری برآیند. ایدز با کسی شوخی ندارد اگر بگوییم این بیماری مشکل ما نیست و اگر برنامهای برایش نداشته باشیم دودش به چشم تکتکمان میرود. باید فکری کرد. این فکر را هم از سرمان دور کنیم که سازمان یا وزارتخانه خاصی مسئول این کار است. همه ما در مقابل این بیماری مسئولیم.