نیمی از افرادی که بهدنبال کارند، در استخدام جایی هستند. برخی فکر میکنند در خطر از دست دادن موقعیت فعلی هستند و میخواهند جستوجوی کاری دیگر را آغاز کنند. برخی هم با کارشان شاد نیستند. در حقیقت بسیاری از کارمندان استخدام شده بهدنبال کار میگردند چون شغل دیگری را میخواهند.
اما تعداد زیادی از افراد با کار فعلی خود رشد میکنند چون شروع به شناخت رخدادهای بیرون از شرکت کرده، مهارتهای جدیدی کسب میکنند که در محیط کار مورد استفاده قرار میگیرد و اغلب اطلاعاتی به دست میآورند که شغل فعلی آنها را پشتیبانی میکند. چون دیگر به یک جا احساس وابستگی ندارند، خودباوری را بیشتر توسعه میدهند و در ارائه ایده و برنامه به مدیران جسورتر تبدیل میشوند، درنتیجه مدیران بهصورت دیگری با آنها رفتار میکنند.
مطالعه موردی
مریم، مهندس فرایند در یک کارخانه صنایع غذایی بود. او احساس میکرد اجر و قربی در محل کارش ندارد و حتی تحت فشار شرایط حاکم است. او میخواست یک موقعیت کاری بالاتر در صنایع فرایند شیمیایی داشته باشد و درباره اهداف این حوزه بیشتر بداند. مشاور شغلی او پیشنهاد کرد نشریات فنی را بخواند و به انجمنهای مهندسی ملحق شود. این حیطه بهنظر مریم بسیار جالب آمد، بههمین خاطر شروع به شناخت افراد در این زمینه کرد. او بهقدری در این تحقیقات فشرده یاد گرفت که چند مرحله بالاتر رفت، در جلسات انجمن صحبت میکرد و برای مجلات فنی مقاله مینوشت.
این رویه توجه مسئولان را جلب کرد و باعث شد خیلی بیش از گذشته به کارش بها دهند. در همان ایام مدیر مستقیم مریم به حوزه دیگری در سازمان منتقل شد و وقتی پستاش را به او پیشنهاد دادند، بسیار شگفت زده شد. این پیشرفت فشار را از دوش مریم برای پیدا کردن شغل جدید برداشت و سوابق شغلی او بهتر و بهتر شد.
بنابر این اگر مریم مجددا تصمیم بگیرد برای یک شغل جدید جستوجو کند، تجربیات اخیرش به او کمک خواهد کرد، ضمن اینکه افق دیدش به مرور بهعنوان یک سخنران و نویسنده افزوده شده است. او درنظر دارد تعامل با کارش را ادامه دهد و تواناییهایش را در موقعیت شغلی فعلی بهبود بخشد.
پیشرفت مستمر
مسئله آگاه ماندن و قابل ارائه کردن دانستهها، فرایندی است که کارمندان مجبورند بهمنظور حفظ شغلشان در درازمدت یا تغییر موقعیت در شرکت طی کنند. با تمام تغییراتی که در بیشتر شرکتها رخ میدهد، اگر میخواهید یک تغییر شغل داشته باشید یا میخواهید پیشرفت کنید، محل کارتان ممکن است یک نقطه مهم برای تأمل و درنگ باشد.
به ایدههای مختلف برای قرار دادن شغل فعلی در مسیر مورد نظرتان فکر کنید. اگر یک محدوده کاری را میشناسید که باعث ارتقای شما میشود، میتوانید در مواجهه با پروژهها و قراردادهای جدید که امکان تجربه در آن محدوده را میدهد، منعطف باشید. مسئولیت حوزههای جدید را بپذیرید و از حوزههای قدیم که با اهداف شغلی درازمدت شما سازگار نیست، کناره بگیرید. وقتی پروژههای ویژه پیش میآید که به شما امکان به دست آوردن مهارتهای جدید را میدهد یا مهارتهای قدیمی را روزآمد میسازد، آنها را بررسی کنید و اگر بهنظر مناسب میآیند، کار را بپذیرید.
فعالیت در این محدودهها را بهصورت غیررسمی شروع کنید. این امر هیچ تهدیدی برای کارها نیست. شما از مسئولان نمیخواهید که تصمیمی بگیرند یا تعهدی مبنی بر اینکه شما باید این محدودهها را کنترل کنید، بدهند. فقط موارد همکاری را به آنها اطلاع دهید و اگر بهنظر میرسد امور پیش نمیرود، خیلی زود از بازی خارج شوید.
چنانچه تحت عنوان کمک و مساعدت روی پروژهای کار کنید، میتوانید بیشتر در آن پروژه درگیر شوید. در عین حال مراقب مسئولیت اولیه خود باشید. اگر وقت صرف محدوده جدید میکنید و کار اولتان در حال از دست رفتن است،
به دردسر خواهید افتاد. باید برای مدتی هردوی آنها را بهطور همزمان انجام دهید. وقتی احساس میکنید بار زیادی روی شانههایتان افتاده است، از دیگر نیروها کمک بگیرید یا اگر احساس میکنید حوزه جدید برایتان جالب است، کار قبلی را کنار بگذارید. فقط مطمئن شوید کاری که مورد علاقه شماست برای مدیریت هم مهم است.
اگر مهارتها و دانشتان را بهبود ببخشید و برای فرصتها جستوجو کنید، فرصتها خودشان ظاهر میشوند.
یک ذهنیت از قدرت
مردم به مدیرانشان وابسته هستند. آنها میگویند مدیرم نمیخواهد من در این محدوده جدید آموزش ببینم.
برنامه خودتان را داشته باشید. به افراد اجازه ندهید شما را متوقف کنند. از موضع برتر عمل کنید. وقتی به مدیران احساس وابستگی نداشته باشید، آنها معمولا بهترند.
همچنین اگر در مورد آنچه در رشته و صنعت مربوطه اتفاق میافتد، خبره و ماهر شوید، بیشتر طرفدار دارید و مدیران از دانش و ارتباطات شما بیشتر سود میبرند. از حرفهتان بهتر مراقبت کنید. اگر به این نتیجه رسیدهاید که مسئولان به قدر کافی به فکر شما نیستند، خودتان بهخودتان کمک کنید.
جابهجایی در یک سازمان بزرگ یا متوسط
بسیاری از مردم فکر میکنند کاریابی در یک شرکت بزرگ فقط شامل 2 مرحله است: واکنش نشان دادن به درخواستهای شغلی و سپس خوب انجام دادن مصاحبهها
درخواستهای شغلی تنها یک مسیر به شغل جدید هستند. آنها راهی که بیشتر مردم برای رسیدن به شغلهای جدید درون همان سازمان طی میکنند، نیستند.
مدیریت و بررسی مداوم شغل
افراد موفق در مشاغل و حرفهها میدانند که جستوجوی شغل، مدیریت و بررسی مداوم موقعیت شغلی را درگیر میکند. این امر به معنای برقراری ارتباط و تعامل، جستوجوی محدودهها درون و بیرون شرکت و توسعه مهارتهای قابل ارائه در حوزههای مربوط است. این شیوه بیشتر از واکنش نشان دادن به درخواستهای شغلی کار میبرد. اما راهی سریعتر و مطمئنتر برای پیشرفت در بازار کار امروز است.
اگر کاریابی بهعنوان یک فرایند درنظر گرفته شود- و نه فقط امری که وقتی شخص میخواهد شغلش را تغییر دهد، صورت میپذیرد- کارمند و مدیر هر دو سود میبرند. جستوجو به معنای آگاهی روزآمد از شرایط بازار کار، شناخت مسائل درونی و بیرونی شرکت و یادگیری مستمر کارهایی است که مجبوریم در هر دو محیط ارائه دهیم.
با این شیوه کارمندان ایمنتر هستند. چون شغل فعلی را بیشتر حفظ میکنند. آنها یادمیگیرند که تغییر کرده و رشد کنند، همانطوریکه شرکت و صنعت این کار را انجام میدهد و اگر افراد مجبور شوند به جایی دیگر بروند، بیشتر مورد استقبال قرار میگیرند. شرکتها هم بهتر میشوند چون کارمندانشان، تیزبین تر، خبرهتر و کنشگرایانهتر هستند، میدانند بیرون از محل کارشان چه میگذرد و برای قابل رقابت ساختن شرکت تلاش میکنند.
چگونه برای یک کار جدید در شرکت فعلی جستوجو کنید؟
تکنیکهایی که برای پیدا کردن کار در داخل شرکت استفاده میکنید، همانهایی است که در بیرون نیز کاربرد دارد. شما میتوانید به آگهیها برای به دست آوردن ایده نگاه کنید و برنامه خودتان را بنویسید. حتی برای اینکه درباره موقعیتتان بیشتر بدانید و یک ارزیابی واقعی از ارزشهای خودتان داشته باشید، میتوانید چند مصاحبه بیرونی انجام دهید. اگر از یک روش سازماندهی استفاده کنید، مانند مواردی که اینجا مطرح میشود، احتمالا درون شرکت یک شغل جدید بدست میآورید:
بررسی کنید کدام واحد درون شرکت مورد علاقه شماست. میتوانید یک تحقیق اولیه به وسیله شبکهسازی داخلی انجام دهید تا ببینید بهترین بخش کدام است، یا میتوانید تحقیق را با مطالعه گزارشهای سالانه مکتوب و دیگر مواد چاپی انجام دهید.
3 دپارتمان، بخش یا واحد شغلی را که تمایل دارید درون سازمان بشناسید، مشخص کنید. سعی کنید با کارکنان هر حوزه آشنا شوید. نام 4 تا 6 نفر را در هر محدوده یادداشت کرده و اگر اسامی مناسب را ندارید از راهنمایی دیگران استفاده و چارت سازمانی را مطالعه کنید. حتی ممکن است افراد بیرونی بتوانند اشخاص مورد نظر در داخل شرکت را به شما معرفی کنند.
بعد بررسی کنید که چگونه میتوانید این افراد را ببینید. میتوانید از طریق شبکه روابطی که ایجاد کردهاید، از طریق فردی که قبلا میشناختید و یا به واسطه شبکه ارتباطی با شخص یا محدوده مورد نظر این کار را انجام دهید. این روشها حداقل شما را به افرادی در آن محدوده ارجاع میدهند.
اگر افراد زیادی را در شرکت نمیشناسید، به این ترتیب رفتار کنید: در کمیتهها فعالیت کنید. برای برنامههای داخلی داوطلب شوید. کارمندان را در جلسات، آسانسور یا رستوران ملاقات کنید. به آنها نشان دهید که برای بیشتر دانستن کنجکاوید و به این ترتیب در باره حوزه آنها اطلاعات بیشتری کسب کنید.
نهایتا میتوانید یک تماس ساده داشته باشید؛ به این معنا که با شخص مستقیما تماس بگیرید. بهعنوان مثال با نوشتن یک یادداشت دستی یا نامه الکترونیک و یا از طریق تلفن.
مشخص کنید که به هر فرد چه میخواهید بگویید. همانطوری که فرایند شبکهسازی را پیش میبرید، این موارد را هم کنترل کنید:
- آنها چه کاری انجام میدهند؟
- برنامههای آن حوزه چیست؟
- تمایل دارند چه نیروهایی را استخدام کنند؟
- حتی اگر آن لحظه احتیاج به نیروی جدید ندارند.
- آیا شما با افرادی که جستوجو میکنند، قابل مقایسه هستید؟
میتوانید از آنها بپرسید: اگر در حال حاضر گزینش نیرو داشتید آیا استخدام فردی مانند من را درنظر میگرفتید؟
- مهارتها و تواناییهایی را که باید به آن محدوده انتقال دهید، کدامند؟
- از نظر آنها مهارتها و تواناییهایی را که فاقد آن هستید، چگونه باید به دست بیاورید؟
همانطوری که روابطی را با افراد در آن شغل ویژه پایهگذاری میکنید، تلاش کنید بیشتر در باره هر شغل بدانید و بفهمید چه مهارتهایی را باید کسب کنید. مانند جستوجوی شغل در خارج از شرکت، هدف شما این است که افراد بگویند: ای کاش من در حال حاضر حق استخدام نیرو داشتم چون ترجیح میدهم فردی مانند شما را در گروهم داشته باشم. بعد که امکان انتخاب نیرو پیش بیاید، مطمئنا به شما توجه میشود.
کافی نیست که یک حوزه را در شرکت پیدا کنید بلکه باید قویا به فکر یک موقعیت باشید. همچنین یک ایده خوب این است که بفهمید آن حوزه در بیرون شرکت چگونه عمل میکند. به این ترتیب آگاهانهتر و کیفیتر عمل خواهید کرد.
کارهایی را که در دست انجام دارید بهطور گسترده تعریف کنید. این فعالیتها ممکن است در صنایع دیگر هم موجود باشد اما در مسیری بسیار متفاوت. این رویه راه شما را برای ورود و انتقال مهارتهایتان به صنایع مرتبط هموار خواهد کرد.
اگر درباره محدودههایی که بررسی میکنید بیشتر بدانید، میتوانید اطلاعات جامعتری را با افراد در آن واحدها یا مشاغل به اشتراک بگذارید. این برخورد شما را در یک موقعیت بهتر میگذارد تا دریابید که چگونه میتوانید به آنها کمک کنید.
با افراد در هر واحد در ارتباط باشید. بفهمید در واحدشان چه اتفاقاتی افتاده است. متقابلا به آنها اجازه دهید که بفهمند شما در چه وضعیتی هستید. بهعنوان مثال برایشان در مورد پروژههای جدیدی که درگیرش هستید و اطلاعات و مهارتهای تازهای که به دست آوردهاید و مورد توجه آنهاست، بگویید. تحقیق درباره حوزههایی را که بیرون از شرکت پیدا کردهاید و همچنین اطلاعیابی درباره واحدهای شغلی داخلی مورد نظر را ادامه دهید.
در تمام مدت به درخواستهای شغلی برای آن واحدها و مشاغل واکنش نشان دهید.
موقعیت فعلی خود را به خطر نیندازید
ابتدا محتاطانه عمل کنید. خواندن مجله و ملحق شدن به انجمنهای حرفهای ایمنترین هستند. میتوانید به سادگی به این امور بپردازید چون به موضوع علاقهمند هستید و دلیل آن را هم اینگونه مطرح کنید: این کار به من کمک میکند که در شغل فعلی بهتر شوم.
شغل فعلی را بیشتر نگه دارید
در تلاش برای نگهداری شغل فعلی و کمک به قدرتمند ساختن شرکت، خودتان را یک محقق از سوی سازمان درنظر بگیرید. منابع مختلف را درباره عملکردها و وضعیت حوزه کاری مطالعه کنید، درباره اخبار بینالمللی و تکنولوژیهای جدید که روی کارهایتان تأثیر میگذارد، تحقیق کنید.
وقتی افرادی را در شرکتها و کشورهای دیگر ملاقات میکنید که فعالیتهایشان مشابه کار شماست، نحوه عملکرد خودتان و آنها را مقایسه کنید. اگر کار آنها بهتر است، برای پشتیبانی امور از آنها اطلاعات بگیرید و در هر شرایطی تحقیق و یادگیری را ادامه بدهید.
Source:www.cepmagazine.org June 2002