چند واحد مسلح عرب که مامور جلوگیری از بازگشت پیروز ساسانی (پسر یزدگرد سوم) از چین به ایران شده بودند ششم ژانویه سال 663 میلادی در سر راه خود، شهر بلخ یکی از 4شهر بزرگ خراسان وقت را تصرف کردند (مرکز همان ساتراپی ایران که یونانیان، «باکتریانا» نوشته اند).
«پیروز ساسانی» به خواست پدرش یزدگرد سوم (که در سال 651 میلادی در مرو کشته شد)، برای جلب کمک نظامی امپراتور چین به «چانگ آن» پایتخت آن زمان چین رفته بود. «گائوزونگ» امپراتور چین یکی از ژنرالهای خود به نام «پی شینگ جیان» را با لشکری کامل در اختیار پیروز قرارداد.
«پیروز ساسانی» به ژنرال چینی پیشنهاد کرده بود که تا سیستان (شهر زرنگ = زرنج و مرکز ایالت نیمروز افغانستان امروز) با او باشد زیرا که اطمینان دارد ایرانیان پس از شنیدن خبر بازگشت وی، دستههای مقاومت تشکیل میدهند و به یاریاش میشتابند.
ژنرال «پی» تنها تا منطقهای در سغدیانا به نام بالا سگون (امروزه: توک ماک = توقماق واقع در قرقیزستان) با «پیروز» همراه بود و در اینجا دست به بهانه آوردن و تعلل زد و پیروز ساسانی پس از ناامیدشدن از حمایت نظامیان چینی، تنها با ایرانیانی که با وی بودند به منتهیالیه شمال شرقی ایران (جنوب شرقی تاجیکستان و شمالشرقی افغانستان امروز) بازگشته، تخارستان (افغانستان شمال شرقی) را قرارگاه قرارداده و دست به جمعآوری نیرو برای جنگ زده بود.
مردم هرات (بزرگترین شهر خراسان آن زمان) با شنیدن خبر بازگشت پیروز بر ضدحکمران عرب شورش کرده و باعث نگرانی آنان شده بودند. لذا چند واحد عرب را مامور متوقف ساختن «پیروز» و عقبزدن او به چین کرده بودند که این یگانها بلخ را تصرف کردند.
پیروز ساسانی تا 20 سال بعد در همان مناطق بود در همانجا فوت شد و طبق وصیتش، جسد او را در کوههای پامیر بهگونهای که صورتش به سوی ایران باشد دفن کردند.«نرسی = نارسیا» پسر پیروز جزئیات تلاشهای پدرش و مهاجرت پارسیان درباری به چین و زندگی در این کشور را در کتابی شرح داده است.
اختراع تلگراف
ساموئل مورس، استاد هنر و نقاشی دانشگاه نیویورک ششم ژانویه سال 1838 میلادی دستگاه تلگرافی را که ساخته بود و میتوانست هر دقیقه 10کلمه مخابره کند به معرض نمایش گذارد. مخابره با این دستگاه بر پایه فن الکترومغناطیس و قطع و وصل جریان برق بود. هر وصل کوتاهمدت علامت نقطه بود و وصل طولانیتر علامت خط و هر حرف الفبا با تعدادی از این نقطه و خطها مشخص میشد که به الفبا «مورس» معروف شده است.
روزی که 2 زن، حکمران کرمان و فارس شدند
آباقا خان (آباقاآن) ایلخان مغول ایران (پسر هلاکوخان) ششم ژانویه 1270 میلادی ضمن انتصابات خود، 2 زن را حکمران2 ایالت بزرگ ایران کرد؛ آبش خاتون حکمران فارس و ترکان خاتون حکمران کرمان شد.
ترکان خانون از قراختاییها و آبش خاتون از خاندان اتابکان فارس بود. در انتصابات این روز، مقام صاحب دیوانی (معادل بزرگ وزیر، بدون اختیارات نظامی) به شمسالدین محمد جوینی و حکومت اصفهان و اراک به پسر او بهاءالدین داده شده و عطاملک جوینی مولف معروف در سمت خود حکومت بغداد که از زمان هلاکوخان آن را بر عهده داشت تثبیت شده بود.
ایجاد انجمن نجات مشروطیت در اصفهان
در پی لغو مشروطیت از سوی محمدعلی شاه، 16 دی ماه 1288 (ششم ژانویه 1909) نجفقلی صمصام بختیاری در اصفهان «انجمن نجات مشروطه» تأسیس کرد و اعلام داشت که با 3هزار سوار و چند توپ رهسپار تهران خواهد شد تا محمدعلیشاه را بیرون راند. صمصام به قولی که داده بود وفا کرد. حاکم وقت اصفهان از ترس صمصام، همان وقت به کنسولگری انگلستان پناهنده شده بود!