میگویم برای بیست و هشتمین بار. اسمش همان است، «جشنواره بینالمللی تئاتر فجر». اتفاقی هم که میافتد همان است: نمایشهای ایرانی و خارجی، در بخشهای مختلف، مسابقه بینالملل، جشنواره جشنوارهها، نمایشهای خیابانی و... اجرا میشوند و بهترینهایشان در مراسم اختتامیه جایزه میگیرند. کارگاهها و سمینارهایی هم برگزار میشود.
این اتفاق دارد برای بیست و هشتمین بار میافتد. باوجود این با دفعههای پیش خیلی فرق میکند. نه فقط به این خاطر که نمایشهای دیگری در آن اجرا میشوند، برای این که در فضایی متفاوت برگزار میشود و اتفاقهای تازهای هم در آن میافتد.
فروشنده حاضر، خریدار حاضر
پنج روز اول جشنواره، طبقه دوم تالار وحدت «بازار تئاتر» برپاست. این بازار 40 تا غرفه دارد و در هر غرفه یکی از گروههای تئاتر ایرانی نمایشهایش را اجرا میکند. مدیران جشنوارههای معتبر جهانی هم آنجا هستند و از میان این نمایشها، کارهایی را برای اجرا در جشنوارههای خودشان انتخاب میکنند. به همین راحتی. دیگر نیازی نیست گروههای تئاتری هزار جور سختی بکشند تا کارشان را به مسئولان جشنوارههای خارجی بشناسانند.
مؤسسههایی مثل شهرداری تهران، حوزه هنری، دفتر نمایشهای عروسکی و ... هم
هر کدام یک غرفه دارند و نمایشهایی را که تولید کردهاند اجرا میکنند.
بهروز غریبپور در کنار عروسکهای اپرای عروسکی« مکبث»
البته در فهرست گروههایی که در این بازار غرفه دارند، نام خیلی از گروههای حرفهای و کارگردانان شناخته شده دیده نمیشود.
امریکای لاتین چهجور جایی است؟
امسال بخش «تئاتر ملل» به جشنواره اضافه شده و در آن تئاترهای بومی اجرا میشوند. البته همه نمایشهای این بخش از تئاترهای بومی امریکای لاتین هستند.
روزنامهها را خواندهای؟
حتی خیلی از کسانی هم که به هر دلیلی به تماشای نمایشهای جشنواره نمیروند خبرهای آن را دنبال میکنند. همیشه خبرنگارهای ایرانی و خارجی به جشنواره دعوت میشدند تا به موقع خبرهای جشنواره را به مردم برسانند. این بار بیشتر، خبرنگاران ایرانی در جشنواره حضور دارند.
اگر اینترنت داری
چند وقت پیش پایگاهی اینترنتی مخصوص جشنواره بینالمللی تئاتر فجر راهاندازی شد. این هم نشانی آن: www.fadjrtheater.ir
تو که نمایش را دیدهای
امسال به دو تا از نمایشهایی هم که از نظر تماشاگرها از همه بهتر باشند جایزه میدهند؛ یک نمایش ایرانی و یکی هم خارجی. برای همین در تالارهای انتظار، صندوق هایی پر از برگه برای نظرسنجی تماشاگران گذاشتهاند.
تقدیر از کودکی و نوجوانی
بزرگداشت آدمهای مهم تئاتری اتفاق تازهای در جشنواره تئاتر فجر نیست. اما این بار در فهرست کسانی که قرار است ازشان تقدیر شود، نام شخصیتهایی دیده میشود که در زمینه تئاتر کودک و نوجوان هم فعالیتهای مهمی داشتهاند. یکی از آنها «بهروز غریبپور» است، از بهترین کارگردانهای نمایشهای کودک و نوجوان و نمایشهای عروسکی. اپراهای عروسکی «رستم و سهراب»،«مکبث» و «عاشورا» از کارهای اوست. حالا هم اپرای عروسکی «مولوی» را برای شرکت در بخش میهمان جشنواره آماده کرده است.
کودک بودن یا نبودن، مسئله این است
تو که نوجوانی شاید پاسخ این سؤال را خوب بدانی. یا شاید این سؤال، سؤال تو هم باشد. تو که دوست داری از دنیای کودکی دور شوی، دنیایی که دیگر برایت کوچک و تنگ شده، اما خیلی از ویژگیهای دنیای بزرگسالی را هم دوست نداری و نمیتوانی با آنها کنار بیایی. و همیشه به این فکر میکنی که وقتی بزرگ شدی، مثل بزرگترها فکر نکنی، مثل بزرگترها رفتار نکنی، دنیا را جوری دیگر ببینی و جور دیگری بسازی.
هملت، شازده کوچولوی دانمارک، هم همین را میخواهد. او چیزهایی را در دنیای بزرگسالی اطرافش میبیند که آزارش میدهد. او دوست ندارد مثل آدمبزرگهای دور و برش شود، اما این را هم میداند که به هر حال باید بزرگ شود و باید راهش را در دنیای بزرگسالی انتخاب کند. برای همین هم از خودش میپرسد: «کودک بودن یا کودک نبودن؟» و کودکی برای او معنای خاصی دارد که در طول نمایش میفهمیم.
داریوش موفق و بهرام شاهمحمدلو در «هملت، شازده کوچولوی دانمارک»/عکس:رضا معطریان
نمایشنامه«هملت، شازده کوچولوی دانمارک»را «تورستن لتزر» نمایشنامهنویس سوئدی بر اساس نمایشنامه معروف شکسپیر، «هملت»، نوشته است، اما در آن تغییرهای زیادی داده و نمایشنامهاش را برای کودکان و نوجوانان نوشته! رضا بابک هم آن را کارگردانی کرده.
شاید رضا بابک را بیشتر به عنوان بازیگر بشناسی، اما او یکی از بهترین کارگردانان نمایشهای کودکان و نوجوانان است. او امسال، بعد از حدود سی سال که نمایشی را برای این گروه سنی کارگردانی نکرده بود، این نمایش را حدود یک ماه در تالار شماره یک تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برد و حالا قرار است در بخش «مرور آثار» جشنواره هم اجرا شود. بخشی که در آن بهترین نمایشهایی که در طول سال گذشته اجرای عمومی داشتهاند، به نمایش در میآیند.
مخاطب اصلی جشنواره تئاتر فجر بزرگسالان هستند و این که این نمایش به جشنواره راه پیدا کرده، یک اتفاق تازه و مهم است. این اتفاق پیش از هر چیز نشان میدهد که این نمایش آنقدر حرفهای کار شده که میتواند در بزرگترین جشنواره تئاتری کشور به اجرا در بیاید.
رضا بابک به کمک محمد چرمشیر، نمایشنامهنویس، متن لتزر را طوری بازنویسی کردهاند که به فرهنگ ایرانی نزدیکتر شود. آنها حتی در بعضی جاها قالب نمایش را به قالبهای نمایشهای سنتی ایرانی نزدیک کردهاند، اما این کار را آنقدر ظریف انجام دادهاند که داستان نمایش که غیر ایرانی است، کاملاً در این قالبها جا میافتد. کسان دیگری هم که رضا بابک را در اجرای این نمایش همراهی کردهاند از باسابقهترین دستاندرکاران تئاتر، بهخصوص تئاتر کودک و نوجوانان اند: بهرام شاهمحمدلو، حسندادشکر و جمشید جهانزاده. حتی بازیگران جوانتر آن هم کسانی هستند که در این زمینه تجربههای زیادی دارند: لیلی رشیدی، پرستو گلستانی، داریوش موفق و... امیر اثباتی، طراح صحنه این کار را هم که حتماً میشناسی و میدانی که از حرفهایترین طراحان صحنه است.
شاید یکی از دلیلهای دیگری هم که باعث شده این نمایش به جشنواره فجر راه پیدا کند این باشد که بزرگسالان هم میتوانند مخاطب این نمایش باشند.
داستان نمایش «هملت، شازده کوچولوی دانمارک» شبیه داستان نمایشنامه معروف شکسپیر است. در این نمایش هم عموی هملت میخواهد به پادشاهی دانمارک برسد و برای رسیدن به آرزویش، تصمیم میگیرد برادرش، پادشاه دانمارک را که پدر هملت است، مسموم کند. نمایشنامه «هملت» شکسپیر از زمانی شروع میشود که این اتفاق افتاده. هملت جوانی است که در انگلستان درس میخواند و با شنیدن خبر درگذشت پدرش به دانمارک برمیگردد و از کاری که عمویش کرده خبردار میشود. اما در داستان «هملت، شازده کوچولوی دانمارک»، هملت هنوز یک بچه است؛ بچهای که محبتی را که باید، از پدرش ندیده و همیشه دلتنگ اوست. او در این داستان پیش از این که عمویش موفق شود پدرش را مسموم کند از نقشه او باخبر میشود. صبر میکند تا پدرش از جنگ با پادشاه نروژ برگردد، تا او را از اتفاقی که قرار است برایش بیفتد باخبر کند. پدرش از جنگ بر میگردد، اما مثل همیشه، به هملت بیتوجهی میکند و برای شنیدن حرفهای او وقت ندارد، چون باید به کارهای مهمتری برسد: گزارش شکستی که در جنگ خورده و آماده کردن نقشه جدیدی برای حمله دوباره به کشور نروژ و جبران شکست گذشته. در نهایت هملت تصمیم میگیرد با اجرای یک نمایش عروسکی موضوع را به پدرش بگوید.
نمایش عروسکی معمولاً برای بچهها درست میشود، اما بزرگسالها هم میتوانند از تماشای آن لذت ببرند و همینطور میتوانند خودشان را در شخصیتهای نمایش ببینند و چیزهایی را درباره خودشان و اطرافیانشان بفهمند. برای پدر هملت هم همین اتفاق میافتد او از تماشای نمایش عروسکی پسرش لذت میبرد و در نهایت میفهمد که شخصیتهای نمایش، خود او و آدمهای دور و برش هستند که برایش توطئه چیدهاند.
این اتفاق همان اتفاقی است که برای مخاطب بزرگسال نمایش «هملت، شازده کوچولوی دانمارک» میافتد؛ وقتی از تالار نمایش بیرون میآید در حالی که از تماشای نمایشی کودکانه و نوجوانانه لذت برده، از خودش میپرسد آیا من هم مثل آدمبزرگهای این نمایش هستم؟ در زندگی چه چیزی برای من از همه مهمتر است و برای رسیدن به آن حاضرم چه کارهایی انجام بدهم، و با رسیدن به آن، واقعاً احساس خوشبختی میکنم؟ آنوقت میفهمد که خیلی چیزها را باید از اول برای خودش معنا کند. اما چهطوری؟شازده کوچولوی دانمارکی میگوید «همه چیز را با قلبت ببین!» و شاید منظور او از کودک بودن هم همین است.
حالا نوبت توست
تو که میخواهی دنیا را طور دیگری ببینی و بسازی، باید هر لحظه مکث کنی، فکر کنی و تصمیم بگیری. حالا نوبت توست. فردا جشنواره شروع میشود. در باره تماشای نمایشهای این جشنواره چه تصمیمی گرفتهای؟