قصه فیلم در باره یک فیلمساز امریکایی است که اصلیتی یونانی دارد. او در شهر رم تلاش دارد تازهترین فیلم خود را به پایان برساند اما به دلایل نامعلومی، تولید فیلم متوقف شده است. او در این فیلم قصه زندگی خود و والدینش را تعریف میکند. این فیلمساز در طول کارگردانی فیلم خود با آدمهای متفاوتی روبهرو میشود و به شناخت تازهای از خود و سرزمین مادریاش میرسد.« ویلم دافو»، «میشل پیکولی»،« برونوگانز» و« ایرنه ژاکوب» نقشهای مختلف« غبار زمان» را بازی کردهاند. این فیلم در بخش جشنواره جشنوارههای امسال جشنواره فیلم فجر نمایش داده میشود.آنجلو پولوس در یک گفت و گوی اینترنتی درباره غبار زمان صحبت کرده که بخشهایی از آن برای خوانندگان دوچرخه ترجمه شده است.
- بهترین زمان برای بحث جدی در باره یک فیلم، زمانی است که کار تولید آن تمام شده است. سؤال مطرح این است که وقتی میخواهید کارگردانی فیلمی را شروع کنید، چه حسی دارید؟ احساس اطمینان میکنید یا خیر؟
شاید منتظر هستید بگویم احساس اطمینان میکنم، نه؟ اما برعکس! من جزو آن دسته از فیلمسازانی هستم که هیچوقت نسبت به کل کار اطمینان ندارم. حتی وقتی تولید فیلم هم تمام میشود، هنوز همین حس را دارم. در تمام این سالهایی که کار فیلمسازی کردهام هیچوقت خودم را یک آدم کامل ندیدهام و توقف نکردهام، همیشه تحقیق کردهام تا چیزهای بیشتری یاد بگیرم. فقط به این طریق است که میتوان تبدیل به فیلمساز بهتری شد.
آنجلوپولوس
- چه چیزی به شما آن حس اطمینان و اعتماد را میدهد؟
همیشه نیازمند آن بودهام که به چشمهای دیگران نگاه کنم. چشمها هیچوقت دروغ نمیگویند. با نگاه کردن به چشمهای همکاران و اطرافیانم است که متوجه میشوم چهکار کردهام. از این طریق میفهمم کارم را درست انجام دادهام یا خیر.
- به این ترتیب، یک فیلم سینمایی را چگونه به پایان میرسانید؟
یک جورهایی میگذارم کار خودش به جلو برود. یک حس و حال غریزی است. اما اگر به فیلمهایی که ساختهام دقت کنید، متوجه میشوید که آنها هیچ وقت پایانی ندارند. از اولین فیلم تا همین «غبار زمان»، وضعیت همیشه به همین صورت بوده است. قبل از ساختن یک فیلم، آنچه که برایم اهمیت خیلی زیادی دارد فیلمنامه آن است. آن را بارها بازنویسی میکنم تا تبدیل به آن چیزی شود که واقعاً دوست دارم و میخواهم.
- آیا احتمال دارد سر صحنه فیلمبرداری بخشهایی از فیلمنامه را تغییر دهید؟
بله. همیشه باید جایی را برای چیزهای پیشبینی نشده باز گذاشت. با آنکه فیلمنامههایم را دوست دارم، ولی مثل یک نوشته مقدس نیستند که نتوانم بخشی از آنها را تغییر دهم.
- برگردان کلمات فیلمنامه به تصویر سینما چگونه است؟
این یک مسیر و خط سیر دردآور است. در طول کار شما با باختهایی روبهرو میشوید، اما باید پیروز شوید. اگر فیلمنامه را خیلی خوب نوشته باشید و بدانید که دقیقاً چه میخواهید، طبیعتاً کارتان راحتتر خواهد بود. ولی همیشه این احتمال وجود دارد که هنگام برگردان کلمات به تصاویر، چیزی کم باشد و احساس کنید انجام این کار چندان هم راحت نیست. شما نمیتوانید فیلمها را به آن صورتی که در ادبیات نوشته میشود، مورد استفاده قرار دهید. در سینما شما باید فرمول درست را برای انجام این کار پیدا کنید. این فرمول باید نوشته شما را به شکلی تصویری به تماشاچی ارائه دهد.
صحنهای از «غبار زمان»
- شما سینمای خودتان را چگونه مینویسید؟
من همیشه در فیلمنامههایم از جملات کوتاه استفاده میکنم. همه میدانند که فیلمهای من از صحنههایی بسیار طولانی تشکیل شده است. هر صحنه (سکانس) فیلم من مدت زمانی طولانی طول میکشد و دیالوگهای بسیار کمی در آنها وجود دارد. سعیام این است که حرفم را با تصویر بزنم و منظورم را بدون کمک گرفتن از کلمات برسانم.
- در فیلمنامههایتان، صحنهها را توصیف هم میکنید یا اینکه فقط به ذکر دیالوگها اکتفا میکنید؟
کار فیلمنامه نویسی من شبیه نگارش رمان است. به همین دلیل، میتوان این فیلمنامهها را به عنوان کار ادبی به چاپ رساند. البته بعضی وقتها هم فیلمهایم را بدون فیلمنامه میسازم، مثل «بازیگران سیار». سر صحنه این فیلم، فقط مقداری یادداشت داشتم.
- آیا فیلمبرداری هر صحنه به معنای ظهور یک مشکل خاص برای کار شماست؟
در هر صحنه فیلم من کلیدی وجود دارد که به کمک آن، آن صحنه را باز میکنم. تماشاچی باید این کلید را پیدا کند. بعضی وقتها او نمیتواند آن را پیدا کند. پس مجبورم در این راه به او کمک کنم. هر صحنهای مسائل و مشکلات خاص خودش را دارد و باید با آنها کنار آمد.
- بعد از این همه سال فعالیت، فیلمسازی برایتان آسانتر و راحتتر شده است؟
هر بار که برای ساخت فیلم جدیدی پشت دوربین میروم، احساس میکنم اولین بار است که دارم فیلم میسازم. هیجان و اضطرابی که در این مورد دارم همان هیجان و اضطراب روز نخستین است. جذابیت فیلمسازی هم در همین است. شما همیشه در حال کشف چیزهای تازه هستید و این راه هیچوقت به انتها نمیرسد.
- برخلاف فیلمهای قبلیتان، در «غبار زمان» از بازیگران مطرح و سرشناس استفاده کردهاید.
قصه فیلم ایجاب میکرد که بازیگران مطرحی را در نقشهای مختلف آن بگذارم. در این شرایط، فیلم بهتر و طبیعیتر به نظر میرسد.