همشهری آنلاین: جای پژوهش‌های تطبیقی بین دو ادبیات فارسی و روسی خالی است و به‌رغم زمینه‌های بسیار، کار مهمی در این حوزه انجام نشده است.

نکته‌ی فوق دیدگاه مشترکی بود که سخنرانان ایرانی و روسی‌ای که در نشست ویژه‌ی مرکز فرهنگی شهر کتاب سخن می‌گفتند، بر آن تأکید داشتند. در این نشست جمعی از دانشجویان و مدرسان رشته‌ی ایران‌شناسی و زبان فارسی در دانشگاه‌های روسیه که برای شرکت در دوره‌ی دانش‌‌افزایی به ایران آمده‌اند و دو تن از استادان زبان و ادبیات روسی دانشگاه‌های ایران سخن گفته و به تبادل نظر پرداختند.

آبتین گلکار، مترجم و استاد رشته‌ی زبان و ادب روسی در دانشگاه تربیت مدرس، با تصریح بر اینکه «انجام کارهای تطبیقی بدون ترجمه‌ی آثار ادبی میسر نیست» گفت: اگر از آثار کلاسیک روسی بگذریم، از بین آثاری که پس از فروپاشی شوروی در روسیه نوشته‌ شده‌اند، بیش از ده کتاب به فارسی برگردانده نشده است. از طرف دیگر ما در ادبیات روسی شاعرانی را داریم که به‌نوعی به ادبیات فارسی علاقه داشتند؛ اما ایرانی‌ها کار پژوهشی مهمی در این موارد انجام نداده‌اند.

شاعری به نام سرگئی یسنین را در روسیه همه می‌شناسند و خیلی‌ها شعرهایی را از او از حفظ می‌خوانند. وی به‌واسطه‌ی ترجمه‌هایی که از شعرهای فارسی به روسی انجام گرفته بود، در اوایل قرن بیستم با شعر ایرانی آشنا شد و چنان تحت تأثیر قرار گرفت که کتاب شعری با نام «در ‌مایه‌های ایرانی» نوشت. تا چند سال پیش ما اطلاعی از وجود این کتاب نداشتیم، تا اینکه حمیدرضا آتش‌‌برآب آن را ترجمه کرد. شاعر روس دیگری که از شعر فارسی اثر پذیرفت، نیکلای گمیلوف است. او شعر ایرانی را به خوبی می‌شناخت و برای اولین بار در شعر روسی ردیف را به کار برد. ردیف شاخصه‌ی شعر فارسی است و حتی در شعر عربی هم ردیف وجود ندارد. گمیلوف متأثر از شعر ایران در سروده‌های روسی‌اش ردیف ساخت و ما باز هیچ شناختی از وی نداریم.

گلکار به بی‌اطلاعی ایرانیان از بسیاری از آثار پژوهشی ایران‌شناسان روس هم اشاره کرد و افزود: یکی از بزرگ‌ترین ایران‌شناسان روس، کریمسکی است که چیزی از او به فارسی ترجمه نشده است. یکی از کارهای کریمسکی ترجمه‌ی حدود ۱۱ هزار بیت از شاهنامه‌ی فردوسی به زبان اوکراینی است. دیگر شرق‌شناس معروف روس که ما نمی‌شناسیم‌اش تاپاروف است که پژوهش‌های زیادی بر روی زبان‌های باستانی ایران، اسطوره‌های ایرانی و شباهت آنها به اساطیر روسی انجام داده است که باز ما خبری در موردشان نداریم.

گلکار در انتها پیشنهاد ترجمه‌ی حماسه‌های روسی را که با نام بیلینا شناخته می‌شوند، مطرح کرد و انجام این ترجمه‌ها را برای پژوهش تطبیقی در زمینه‌ی ادبیات حماسی دو کشور ضروری دانست. وی یادآور شد: پهلوان حماسه‌های روسی ایلیا نام دارد که بسیار شبیه رستم ماست. در حماسه‌های روسی هم، نبرد پدر و پسر روی می‌دهد و پهلوان روس با پادشاه زمانه دچار تقابل می‌شود. همچنین در مقوله‌هایی مثل انتخاب کردن اسب، کودکی نامتعارف و خوان‌هایی که هر دو باید پشت سر بگذارند شباهت‌های روشنی بین دو حماسه هست. اول کسی که به شباهت این حماسه‌ها اشاره کرد، استاسوف، منتقد نامدار موسیقی روس بود. ما ترجمه‌ای از گفتارهای او در این زمینه نداریم. برای تحقیق در این عرصه، علاوه بر ترجمه‌ی آثار پژوهشگران روس، باید اصل بیلیناها را هم ترجمه کنیم تا محققان ایرانی بتوانند بر روی این موضوع پژوهش کنند.

  • ادبیات پایداری ایران به ادبیات جنگ بزرگ میهنی شوروی شباهت دارد

بولات فتکولین، استاد دانشگاه اورال جنوبی و کارشناس در زمینه‌ی زبان‌شناسی‌های تطبیقی و کاربردی، با اشاره به شباهت‌های ادبیات پایداری ایران به ادبیات موسوم به جنگ بزرگ میهنی شوروی، گفت: دو ماه پیش ترجمه‌ی روسی کتاب شطرنج با ماشین روز قیامت را خواندم که نمونه‌ای است از ادبیات مقاومت ایران. این کتاب فلسفه‌ی مردم ایران را برایم روشن‌تر کرد. تمام معانی دین ایران خیلی روشن در این کتاب قابل دریافت است. پس از جنگ بزرگ میهنی که همان جنگ دوم جهانی است، نویسندگان ما کتاب‌های زیادی در مورد مردم شوروی در سال‌های جنگ نوشتند که من فکر می‌کنم اگر بررسی کنیم شباهت‌های بسیاری بین ادبیات پایداری ایران و ادبیات جنگ بزرگ میهنی ما خواهیم دید.

  • خیام، معروف‌ترین شاعر ایرانی در بین روس‌هاست

علی خضری‌اف مدرس رشته‌ی تاریخ در دانشگاه داغستان، گفت: اگر در کشور ما بپرسید که کدام شاعر ایرانی‌ را می‌شناسید، بیشتر جواب خواهید شنید که عمر خیام؛ اما مردم ایران حافظ را شاعر بزرگ خود می‌دانند. در فرهنگ ما مردم پوشکین را بنیان‌گذار ادبیات و زبان جدید خود می‌دانند. پوشکین با شعر فارسی و فکر شرقی و اسلامی آشنا بود و به آن عشق می‌ورزید. در اوایل قرن بیستم، نویسندگان معاصر ایرانی، مثل صادق هدایت و نیما یوشیج، آثاری دارند که نشانه‌های تحول اجتماعی در آنها هویداست. در ادبیات روسی هم در آثار بونین و بولگاکف می‌توان نشانه‌های تحول و انقلاب را دید.

  • زبان‌های فارسی و ارمنی هر دو از زبان‌های هند و اروپایی هستند

دیگر سخنران نشست زاروهی خاچاطوریان، مدرس دانشگاه دولتی ایروان و دانشجوی دوره‌ی دکتری زبان و ادبیات فارسی این دانشگاه بود. او گفت: زبان‌های فارسی و ارمنی هر دو از زبان‌های هند و اروپایی هستند. سرزمین ما با ایران از دیرباز نزدیک بوده و همیشه مثل دو خواهر بوده‌ایم. روابط دو کشور بسیار دیرینه است. جمهوری اسلامی ایران در سخت‌ترین روزها جزو معدود کشورهایی است که کنار ما ایستاد و به ما کمک کرد. اکنون در ارمنستان مردم زیادی به زبان و ادبیات فارسی علاقه دارند و هر سال بر تعداد دانشجویان زبان فارسی افزوده می‌شود.

زهرا محمدی، مدرس رشته‌ی زبان و ادبیات روسی در دانشگاه تهران، موضوع سخنرانی‌اش را به تأثیرپذیری‌های پوشکین از حافظ اختصاص داد، اما پیشتر به سابقه‌ی آشنایی روس‌ها با زبان و شعر فارسی و پرداخت و گفت: از قرن ۱۸ میلادی زبان فارسی به‌طور جدی در روسیه آموزش داده شد و آموزش دانشگاهی این زبان از قرن ۱۹ آغاز شد. روزگاری دانشگاه سن‌پطرزبورگ بزرگ‌ترین مرکز شرق‌شناسی دنیا بود و سپس در دانشگاه‌های مسکو و کازان هم رشته‌ی شرق‌شناسی تأسیس شد. وقتی بحث آموزش زبان در میان باشد، ادبیات همیشه در صدر می‌ایستد. خیام، رودکی، نظامی، خاقانی، سعدی، فردوسی و حافظ نام‌هایی بودند که در فضای ادبی روسیه طنین‌انداز شدند. آشنایی پوشکین با حافظ و جهان شرق به زمان دانش‌‌آموزی او باز می‌گردد. یکی از استادانش سر کلاس مطالبی در مورد ایران‌باستان، زرتشت، افکارش و ایده‌ی حاکم ایده‌آل بیان می‌کرد که برای پوشکین هیجان‌انگیز بود. پوشکین اسامی و مفاهیم مطرح شده در کلاس را یادداشت می‌کرد. او به کتابخانه‌ی غنی‌ای دسترسی داشت و دوستان اهل کتاب و شرق‌شناسش هم به تداوم علاقه‌ی او به شرق کمک کردند. در بسیاری از آثار پوشکین وابستگی به شرق پیداست. محمدی در ادامه با ذکر نمونه‌هایی از شعر دو شاعر، به موارد قرابت اشعار پوشکین به حافظ پرداخت.

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha