همشهری آنلاین - فهیمهسادات طباطبایی: چهرههای تکیده، لبهای خشکیده و چشمانی که ماتم در آنها موج میزند. بهتِ زلزله هنوز در سیمای آدمها دیده میشود. از چهار روز پیش زمین مدام میلرزد و دلشان را میلرزاند. کردهایی که یک روز مثل کوه، از کشور در برابر دشمن خارجی مرزبانی کردند، حالا با سستیِ زمین زیر پایشان میجنگند. خشم و خروش زمین، حاصل عمرشان را تباه کرده و غصههایشان زیاد است، حتی بیشتر از تل آوار و خاکستری که خانه و زندگیشان را فرا گرفته. دردِ آنها البته فقط بیسرپناهی و داغِ عزیز نیست، آنها از آینده نگرانند، آیندهای نه چندان دور که میگویند قرار است به فراموشی سپرده شوند و در مصاف با سرمای استخوانسوز غرب کشور تنها بمانند.
- سکانس اول؛ لحظه ورود
قبل از ورود به شهرها و روستاهای زلزلهزده، ترافیک، اولین میراثِ مشهودِ زلزله برای تازه واردهاست. تراکمِ خودروهایِ عبوریِ عمدتاً پلاکشخصی، تردد در جادههای استان را دشوار کرده است. چنانکه مسیر کرمانشاه به سرپل ذهاب را در زمانی حدوداً سهساعته طی میکنیم.
در بدو ورود، سیمای آشفته و چهرههای مبهوت محلیها توجه هر کسی را به خودش جلب میکند. اغلب افراد هنوز از شُک مصیبت بیرون نیامدهاند. مهمترین دردشان اگرچه از دست رفتن عزیزانشان است اما موضوع فقط این نیست. خیالِ نابودی کاملِ خانه، زندگی، اسبابو اثاثیه، اموال و اسناد، شناسنامه، سند خودرو و در یک کلام همه چیزهایی که سالها برای بدست آوردنش تلاش کردهاند، راحتشان نمیگذارد.
بیمارستان شهدای سرپلِذهاب محل استقرار اولیه خبرنگاران است، بیمارستانی که تقریباً مثل بیمارستان جدید اسلامآبادِ غرب، به طور کامل تخریب شده اما مثل آن بیمارستان مورد توجه رسانهها قرار نگرفته است.
- نبود مدیریت متمرکز؛ گلایه مشترک
تشتت و آشفتگی و نبود مدیریت متمرکز و همهجانبه، گلایه مشترک مردم، ارتشیها و هلالاحمریهاست. در گپ و گفت با محلیها در شهر سرپلِ ذهاب، همه قدردانِ تلاشهای امدادگران هستند اما از مدیریت کلان وضع گله دارند. این البته به این معنا نیست که در میدان، کسی کاری از دستش برآید و برای مردم انجام ندهد.
در همان ساعات اولیه ورود به شهر، نیروهای سازمان جوانان هلال احمر و ارتش را میبینم که خستگیناپذیر به ساکنان مجتمعهای مسکونی تخریب شده، برای تخلیه اسباب و اثاثیه منزل کمک میکنند. اسباب و اثاثیهای که بعضاً از طبقات بالا باید به دوش کشیده شوند و پایین بیایند. کمی بعدتر امدادگری از سازمان امداد و نجات هلالاحمر را میبینم که همان روز اول، موقعِ توزیع اقلام کمکی، با فشار مردم دستش لای درِ کانتینتر مانده و شکسته اما با همان دست، سه روز است که به طور شبانهروزی به کارش ادامه میدهد.
توزیع اسباببازی، بازی با کودکان، توزیع شبانهروزی مایحتاج اساسی از جمله دارو از سوی نیروهای سازمان امداد و نجات هلالاحمر دیگر اقداماتی است که نشان میدهد، اینجا همه برای کاهش آلام مصیبتدیدهها هر کاری که بتوانند انجام میدهند.
- اشباع مایحتاج اولیه زندگی
روستای کوئیک در 12 کیلومتری سرپل ذهاب، مقصدِ بعدی ماست. کوئیک تقریبا به طور کامل تخریب شده و در روزهای گذشته اخبار زیادی درباره آن در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شده است. مشاهدات میدانی چه در کوئیک و چه در سرپلِذهاب، از اشباع شدن مناطق زلزلهزده از مایحتاج اولیه از قبیل آب، نان، مواد خوراکی، کنسرو، خشکبار، پوشاک، پوشک و شیرخشک، پدهای بهداشتی، پتو و ... حکایت دارد.
اظهارات امدادگران و توزیعکنندگان میدانی اقلام کمکی هم این موضوع را تایید میکند. مشکل چادر البته همچنان در برخی روستاها وجود دارد و دلیلش هم این است که اهالی به دلیل سرمای هوا و کوچک بودن چادرهای اهدایی مردمی، عمدتا به دریافت این چادرها تمایلی نشان نمیدهند و چادرهای مخصوص هلالاحمر را طلب میکنند. چادرهایی که هم اندازه بزرگتری دارند و هم مقاومت بیشتری دربرابر باد و سرما. علاوه بر چادر، وسایل گرمایشی هم هنوز جزء نیازهای مردم است.
- مشکلاتی که هنوز باقی است
اسکان دامها مشکل مهم روستاییان در مناطق زلزله زده است. مشکلی که به دلیل وجود مسائل مهمتر تا کنون در اولویت نهادهای دستاندرکار قرار نگرفته و روستاییان را نگران کرده است. خیلی از آنها میگویند این دامها تنها دارایی باقیمانده زندگیشان است و نگران تلف شدنشان در سرمای سختِ زمستانند. این مشکلی است که تقریبا در همه روستاهای زلزلهزده مشترک است. علاوه بر این، با گذشت چهار روز از زلزله، به تدریج حمام و سرویس بهداشتی در حال تبدیل شدن به مهمترین نیاز زلزلهزدگان است. مسئلهای که به گفته امدادگران، در روزهای آتی و پس از اتمام اقدامات اولیه در اولویت خواهد بود.
- بیمِ فراموشی؛ بلایِ جانِ زلزلهزدگان
تشکر از نیروهای ارتش و تلاشگران هلالاحمر وردِ زبان همه مردم زلزلهزده است. ارتشیها با توان توان مشغول خدماتدهی هستند و هلالاحمریها مثل همه بلایای طبیعی دیگر، در امدادرسانی به مردم و کمک به آسیبدیدهها شبو روز ندارند. خودروهای منقش به آرم 137 و آمبولانسهای شرکت شهر سالم هم حضور نیروهای شهرداری تهران را در مناطق زلزلهزده محسوس کرده، نیروهایی که بیشتر در دو بخش بهداشت و نظافت معابر و درمان آسیبدیدگان فعالند.
سپاه، بنیاد برکت، بنیاد مستضعفان و نهادهای مختلف دیگر هم در شهرها و روستاهای زلزلهزده مشغول کارهای خدماتی یا توزیع اقلام کمکی هستند. رفتوآمد مسئولان به منطقه هم چنانکه در رسانهها هم دیده میشود، بسیار پررنگ است.
همه اینها اما در تصور مردم زلزله کرمانشاه، اقداماتی موقت و زودگذر است. اکثر قریب به اتفاق آنها میگویند بزودی رسانهها، مسئولان و مردم آنها را فراموش میکنند و آنها میمانند و سرمای جانسختِ زمستان و بیسرپناهی و کوه مشکلات.
در روستای کوئیک، مردی که از خانواده 20 نفرهاش، 17 نفر را از دست داده، میگوید به مردم بگویید فعلا در ارسال کمکهای نقدی و غیرنقدی دست نگه دارند و بگذارند زمانی که میخواهیم خانههامان را بسازیم کمکمان کنند. این نگرانیِ جدی نسبت به آینده، تقریبا در کلام همه مردم آسیبدیده موج میزند.
آغاز سریعِ عملیات بازسازی خانهها، از سوی نهادهای ذیربط، شاید گام مهمی در زدودن این نگرانی از مردم زلزلهزده باشد.
نظر شما