سال تولد جعفر قلی مشخص نیست همان طور که از سال وفات، محل دفن و بخش زیادی از زندگی او اطلاعی در دست نیست.
از آنجایی که وی شعر میسرود، در یکی از اشعارش به نام فتنه سالار در خراسان وقایع را به گونهای توصیف میکند که نشان میدهد خود او شاهد وقایع بوده است )مذاکرات روز ۳ شنبه ۳ رجب مجلس شورای ملی در رابطه با اسرای ایل باشکانلوی قوچان) درمییابیم جعفر قلی در فاصله سال های1229 تا 1266 شمسی شعر میسروده است.
جعفر قلی در کودکی از مکتب خانه میگریخت و لذا مدارج تحصیلی را طی نکرد، اما چنانکه از اشعارش بر میآید به چهار زبان احاطه داشت و در ترکیببند معروف «دلبرامن»، «من له ته جاری نظر کربی ملال» که به آهنگ شاختایی خوانده میشد، تبحر خود را به اثبات رسانده است. به نحوی که در برخی از ابیات آن یک مصراع ترکی، یک مصراع کردی و مصراع دیگر آن فارسی است.
وی در اوایل جوانی عاشق دختری به نام «ملواری» میشود که نام او را در بسیاری از اشعارش آورده است. این عشق مسیر زندگی او را عوض میکند همچنان که در زندگی بسیاری از عرفا حادثه عشق، نقش بیدارکنندگی داشته است.
اگر چه اطلاعات چندانی درباره ملواری در دست نیست، اما برخی او را دختر عموی جعفرقلی دانستهاند و برخی معتقدند وجود خارجی ندارد و نام او در اشعار جعفر قلی سمبل عشق آسمانی است.
ولی قراینی در اشعارش وجود دارد که نشان میدهد ملواری شخصیتی واقعی است و این عشق و هجران جعفرقلی را از زندگی ایلیاتی به غربت و دوری از دیار کشاند و او را آواره کوه و بیابان کرد.
جعفر قلی در جای جای اشعارش از این غربت مویه میکند. یک روایت درباره دانش زبان جعفرقلی باز میگردد به این نکته که با توجه به این که نام بسیاری از شهرها و حتی روستاهای قوچان و همچنین نام شهرهای دیگر ایران و جهان در اشعار جعفر قلی وجود دارد ،میتوان مدعی شد که او بسیاری از این مناطق را دیده و در یکی از این مناطق به احتمال قریب به یقین به تحصیل علم پرداخته است.
در مقابل روایتی دیگر که بیشتر به افسانه میماند،بر این نکته قرار گرفته است که جعفر قلی بین دو کوه رفته و چند مرد را میبیند که دوتاری به او میدهند و از آن پس او قریحه شعر و دانش فهم چند زبان را پیدا میکند.
بعد از آشنایی جعفر قلی با قرآن و علوم اسلامی، دو دگرگونی مهم در زندگی او رخ می دهد:
- دگرگونی در سطح اندیشه: یعنی عشق جعفرقلی به ملواری که از عشق مجازی به عشق عرفانی تغییر پیدا میکند،به نحوی که بروزات بیرونی آن در شعرش متجلی شده و بخش مهمی از اشعارش را اشعار عرفانی تشکیل میدهد.
- دگرگونی در سطح زبان: در این مورد بسامد کلمات عربی و فارسی و آیات قرآن در اشعار او به شدت بالا می رود. شاید بتوان ادعا کرد تاثیر پذیری جعفرقلی از قرآن و بهرهگیری از این کتاب آسمانی در اشعارش با شعر شاعرانی همچون حافظ و مولوی قابل مقایسه است.
جعفرقلی شاعری توصیفی است چنانکه در وصف دو کوه شاه جهان، و هزار مسجد اشعار توصیفی دارد. مذهب جعفر قلی مانند تمام کردهای شمال خراسان شیعه اثنی عشری است و در اشعار او مدح ائمه معصومین(ع) موج میزند و نمونههای بسیاری در اشعار جعفرقلی وجود دارد که هر چند ساخت دستوری آنها کرمانجی است ولی غیر از فعل، هیچ کلمه کرمانجی دیگری در آن وجود ندارد.
جعفر قلی علاوه بر هنر شاعری، که بنا به گفته او هنر اصلی اش است، دوتار نیز مینواخته و اشعارش را با آهنگ دوتار زمزمه میکرده است.
جعفر قلی تخلص های گوناگونی مانند جعفرقلی، جعفر، جعفرقلی بیچاره، جعفرقلی عندلیب، جعفرقلی مختار، جعفرقلی زنگلی و کرد را برای خود اختیار کرده است.
از جعفر قلی دیوان اشعاری به جای مانده است که به کوشش کلیمالله توحدی، محقق پیشکسوت و نام آشنای فرهنگ و فولکور منطقه خراسان، به خصوص خراسان شمالی تصحیح و به کوشش احمد عضدی با عنوان «دیوان عرفانی جعفر قلی رنگلی ملک شعرای کرمانج» منتشر شده است.