اشراف او به فرهنگ و فولکلور مازندران سبب شد تا برخی از جاندارترین و ماندگارترین اشعار به گویش مازندرانی از سوی او سروده و بر ذهن و ضمیر مردمان این دیار بنشیند.
از جمله این سرودهها منظومه بلند «کوچ» است که سرگذشت کوچ ایلی بزرگ از منطقه ییلاق به قشلاق را با هدایت «مختاباد» سرپرست این گروه روایت میکند و در آن ضمن دستمایه قرار دادن این رخداد مهم در زندگی مردم این منطقه، به فراز و فرودها و تلخیها و شیرینیهای زندگی مردمان با زبانی فخیم و شاعرانه میپردازد.
این مثنوی بعدها با گویندگی زندهیاد محمد دنیوی و گذاشتن موسیقی منطقه مازندران به یکی از آثار شنیدنی و ماندگار این منطقه تبدیل شد.
از این شاعر گزیدهکار مازندرانی علاوه بر سرودن شعر ،دستی چیره در ترانه و تصنیفسرایی داشت و برخی از تصانیف و ترانههای ماندگار مازندرانی حاصل طبعشعر اوست.
تصنیفهای موسیقی "خاک مهربان، هوا مشته و بهار نشونه" را برای رادیوتلویزیون ایران تهیه کرد. شعر «نماشون» و« سپیده صبح» دانا کبیری، فرزند مرحوم کبیری و از موسیقیدانان خوشذوق کشور اثر این شاعر مازندرانی است.
از تالیفات کبیری میتـوان به «تلاونگ تیتی» و «ساری شهر بیخزان من» اشاره کرد. ضمن آنکه شعر خوب «شوپه»،«گلنسا» از منظومههای قوی و پرمایه این شاعر نوپرداز مازندرانی است که بارها از سوی هنرمندان مازندرانی اجرا شده است.
غلامرضا کبیری روز جمعه ۲۰ اسفندماه ۱۳۸۹ و بعد از طی چند مدتی بیماری به دیار باقی شتافت.