عباس تربن: خودم آدم چندان کم‌حرفی نیستم، ولی آدم‌های کم حرف را خیلی دوست دارم

دوستی با یک آدم کم‌حرف تو را از داشتن یک سردرد دائمی معاف می‌کند و مجبور نیستی از ترس متهم‌شدن به بی‌توجهی، مدام یک لبخند کش‌دار را روی لبت حمل کنی!

کسانی که زیاد حرف می‌زنند، از ارزش سکوت غافل اند و نمی‌دانند که سکوت می‌تواند یک‌دنیا حرف بزند، بی‌آن‌که حتی یک حرف بر زبان آورده باشد!

اما ای کاش همۀ ماجرا همین بود؛ پرحرف‌ها حتی چیزی از ارزش حرف نمی‌دانند. آنها هرچه به ذهنشان می‌رسد، بر لب می‌آورند و تو را با جمله‌های پی‌درپی‌شان به رگبار می‌بندند. درست مثل محکوم‌بودن به شنیدن موسیقی است؛ زیباترین قطعه‌های دنیا را هم که پشت سرهم  برایت بگذارند، بعد از چند ساعت سرت درد می‌گیرد و آرزوی سکوت می‌کنی.

آدم‌های پرحرف ارزشی برای وقت دوستانشان قائل نیستند و برایشان مهم نیست که تو دیرت شده باشد. آنها حتی توجهی به وضعیت روحی یا عکس‌العمل تو ندارند؛ یک «پرحرف» فقط می‌خواهد حرف بزند و وراجی کند!

حتی از فکر کردن به همۀ اینها سرم درد می‌گیرد و گوش‌هایم به سوت کشیدن می‌افتد. به خاطر همۀ این چیزهاست که می‌گویم من آدم‌های کم‌حرف را دوست دارم و شعرهای کم‌حرف (کوتاه) را دوست‌تر!

سکوت
ژیغ‌ژیغ زنجره
در سنگ‌ها نفوذ می‌کند

                     (از کتاب« هایکو»، ترجمه پاشایی و بامداد)

برچسب‌ها