تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۸۸ - ۱۳:۵۶

علیرضا رستگار: آنهایی که داستان واقعی پاییز را نشنیده‌اند، فکر می‌کنند که پاییز فصل دلگیری است.

 آنها نمی‌دانند چهره شهری پاییز که این تصور را به همراه می‌آورد، تنها چهره پاییز نیست و این فصل داستان‌های دیگری دارد برای آنهایی که حاضرند برای شناختنش زحمت سفر از شهر به طبیعت بیرون آن را بپذیرند.

 پاییز پیش از آن که به مرز زمستان نزدیک شود، نمایشی ویژه از نقش و رنگ را در مناطقی خاص به تماشا می‌گذارد و از ما برای دیدن و شناختن چهره واقعی‌اش دعوت می‌کند. در همان زمانی که کوچه‌ها و خیابان‌های شهر به دلیل خالی شدن از رنگ‌های شاد و سرسبز به نوعی تیره نشان می‌دهند، پاییز در میان باغ‌ها منتظراست، تا زیبایی رنگ‌های پاییزی را نشانمان دهد.

منتظر است تا نشان دهد برگ پاییزی آن برگ کثیف گوشه خیابان‌های دودزده نیست، که نه رنگ دارد و نه طرح. آنهایی که سفر می‌کنند تا به سرزمین‌های واقعی پاییز برسند با تصویری از پاییز آشنا می‌شوند که هیچ شباهتی به تصویرهای دلگیر شهری ندارد و داستان متفاوتی را تعریف می‌کند. در آن لحظات می‌توان در آغاز کوچه‌‌باغ‌ها ایستاد و به جاده‌هایی نگاه کرد که با برگ‌هایی زیبا فرش شده اند.

 جاده‌هایی طلایی رنگ که از میان باغ‌ها می‌گذرند و ما را به صحنه نمایشی زیبا از نقش و رنگ می‌برند تا ببینیم که برخلاف آنچه در شهر اتفاق می‌افتد، رنگ‌های پاییزی زیباست. آنهایی که تصویرهای واقعی پاییز را می‌بینند، به این باور می‌رسند که پاییز فصل تغییری متفاوت است: از سبزی خاک تا سپیدی برف!

آنهایی که برای تماشای مرزهای واقعی پاییزی سفر می‌کنند، موفق می‌شوند پاییز واقعی را کشف کنند و بعد برای دیگران تعریف کنند که در این فصل می‌توان در جاده‌هایی فرش شده از برگ‌های درخشان قدم زد و آن صدای خاص را به خاطر سپرد. می‌توان دید که پرواز برگ‌ها در باد، میان درخت‌هایی که پُرند از نقش‌های متفاوت، چگونه داستان سفر کوتاه برگ‌ها را به نمایش می‌گذارد و از آن صحنه‌های به ظاهر معمولی خاطره می‌سازد. میانه‌های پاییز زمانی است که می‌توان پاییز واقعی را کشف کرد.

برچسب‌ها