فقط با یک نگاه کوتاه به کلاسش بلافاصله میفهمید که خانم«کندی» یک دبیر ادبیات معمولی نیست. او پیش از اینکه دبیر باشد یک دوست خوب و عضوی از خانواده هرکدام از شاگردهایش است. از همه مهمتر خانم کندی یک نویسنده فوقالعاده نیز هست.»
«بکی»، نوجوان سیزده ساله انگلیسی این جملات را درباره معلمش نوشته و در اینترنت منتشر کرده است.
نوجوانی دوره سرنوشتسازی است، دورهای که یک راهنمای خوب میتواند آینده یک نوجوان را دگرگون کند. شاید بکی هم یکی از همان نوجوانهاست که یک دبیر کاردان توانسته آینده شغلیاش را دگرگون کند.
«با اینکه خانم کندی فقط شش سال سابقه دارد اما معلم بینظیری است با کولهباری از تجربه ! خودش میگوید لحظه غرورآفرین حرفهاش هنگامی است که استعداد نویسندگی دانشآموزهایش را کشف و آنها را با استعداد خودشان آشنامیکند و برق غرورآمیز این استعداد را در چشمان آنها میبیند.
البته او شاگردهایی هم داشته و دارد که جذابیتی در نوشتن احساس نمیکنند، به همین دلیل سوژههایی برای نوشتن انتخاب میکند که اگر ایندانشآموزها نتوانند خیلی به آن پر و بال دهند، نوشتن هم برایشان دشوار و زجرآور نباشد. اینطوری حتی چنین دانشآموزهایی هم لذت نوشتن را احساس خواهند کرد.
برای من خانم کندی معلمی الهامبخش بود که مرا با لحظههای شاد و ناب ادبیات آشناکرد.
دلسوزی و مهربانیای که در وجود اوست باعث میشود روشهای خلاقانه و نایابی برای آموزش ابداع کند. روشهایی که همه دانشآموزها را به شوق میآورد.
خانم کندی کسی بود که مرا با ذوق نویسندگیام آشنا کرد و به من فهماند که قریحه نوشتن بسیار بیشتر از یک سرگرمی ساده در وجود من جریان دارد. به لطف او من به روزنامهنگاری علاقهمند شدم و الان هم در روزنامه مدرسه مطلب مینویسم. او مرا تشویق کرد تا کارهایم را منتشر کنم و به نوشتن نه به صورت یک سرگرمی، بلکه به صورت حرفهای که در آینده انتظارم را میکشد، نگاه کنم. آیا این حرفه آینده من خواهد شد؟ نمیدانم اما از او متشکرم. از ساده ترین موقعیتها گرفته تا سختترین آنها، خانم کندی همواره مرا حمایت کرده تا روشهای جدیدی پیدا کنم.
به خاطر میآورم که تابستان سال گذشته او نامهای برای دانشآموزها فرستاد و از همه دعوت کرد تا در یک اردوی داستاننویسی شرکت کنند. این یک نامه معمولی نبود که دانشآموزها با خواندنش بگویند: پوف... کی حوصله این اردوهای کسالتآور را دارد...؟!
نامهای بود که با نثر خارق العادهاش بیشتر بچهها را به این اردو کشاند و چه تجربه فراموشناشدنیای....!
اما این دبیر دوستداشتنی پیش از اینکه یک آموزگار باشد، یک نویسنده با استعدادی خارقالعادهاست و عجیب اینجاست که تا به حال هیچ اثری منتشر نکردهاست. اما من عمیقاً باور دارم که او یک روز یکی از بهترین نویسندههای انگلیسی زبان یا شاعر یا رماننویسی مشهور خواهد شد. کندی معتقد است برای اینکه بتوانیم به آن بالا بالاها برسیم و دیگران را وادار کنیم تا عمیقتر به زندگی بیندیشند، باید همه را تشویق کنیم تا خلاقیتشان را در نویسندگی بسنجند. نوشتن افق جدیدی به روی همه باز میکند:
دیگر آرام باش
آرام، آرام
روحت را به من بسپار تا
این ترانه به آرامشت برساند
ترانهای برخاسته از قلبم
که بر دل تو خواهد نشست
عمیقتر از هر زخمی، عمیقتر از هر دردی و عمیقتر از هر ترسی
(قسمتی از شعر بلند «لالایی خداوند»، سروده کیلا کندی)»