تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۸۸ - ۱۰:۴۰

حسین تولایی: دو داستانک: «شب شیرین» و «چشم به راه»

شب شیرین

میوه‌فروشی شلوغ است
هندوانه‌‌ها از سروکول هم بالا می‌روند
تا زودتر انتخاب شوند
انارها به همه لبخند می‌زنند
قرمزی دندان‌هایشان پیداست
شب
شب شیرین یلداست!

چشم به راه

ماه بیدار است
حافظ زیر لب زمزمه می‌کند:
«... شبی خوش‌ست بدین قصه‌اش دراز کنید.»
رستم از رخش پیاده شده است
به راه نگاه می‌کند
دورها
موهایی بلند و مشکی
در باد تکان می خورند
یلدا در مهتاب می‌آید!

ضمیمه «دوچرخه»