اولین تحول در حوزه شهرداری نیز که شامل تغییر در فرهنگ سازمانی شهرداری، ساختار شهرداری، استفاده از تکنولوژی روز دنیا، جذب نیروهای متخصص و بالابردن آموزش کارکنان بود، از همان زمان متناسب با اختیارات در این سازمان اتفاق افتاد.
تاریخ گذشته شهرمان نشان میدهد نتوانستهایم یک طرح جامع و تفصیلی برای تهران داشته باشیم و عمدتا طرحهای ما فردی بوده؛ به همین دلیل، شهردار تهران علاوه بر تحول در این سازمان به دنبال تغییرات اساسی در شهر تهران نیز بود و در این راستا یکی از اقدامات جدی شهرداری که همان تهیه طرح جامع و تفصیلی شهر تهران بود را پیگیری کرد.
حتی پیش از آمادهشدن طرح تفصیلی نیز سیاست شهرداری، مخالفت و ممانعت از بلندمرتبهسازی است که به ساختار و بدنه شهر لطمه میزند. هرچند طرح تفصیلی جدید، برخی بلندمرتبهسازیها در قسمتهایی از شهر را بلامانع میداند اما این ممانعت به شهر لطمهای وارد نمیکند و آن را به شهری بلند و کوتاه بدون نظم طبیعی تبدیل نمیکند.
در حقیقت نمیتوان این نکته را فراموش کرد که یکی از اشکالات شهرداری در گذشته، متکیبودن به فروش تراکم برای تامین بخش قابل توجهی از درآمدها که علاوه بر بینظمی در ساختار شهر، آنچه را که حق فردی تمام شهروندان بوده زیر پا گذاشته و برخورداری از فروش تراکم ارزان و استفاده از ارزش افزوده یک شهر را محدود به یک قشر خاص یا فرد خاصی کردهاست که با تهیه طرح جامع و اجرای بهموقع آن در تهران، این موضوع نیز تغییرات اساسی پیدا خواهد کرد.
از سوی دیگر شهروندمداری یعنی اداره یک شهر با تکیه بر آرای عمومی را نمیتوان نادیده گرفت؛ موضوعی که در همه ابعاد گوناگون در اولویت است.
در حقیقت با این نگرش، شهرداری از نهادی که مردم، آن را صرفا به عنوان یک نهاد خدماتی میشناسند، به سمت یک نهاد اجتماعی در همه ابعاد مختلف حرکت میکرد و از این رو بعد از گذشت حدود یک سال از ورود دکتر قالیباف به شهرداری، این نگاه محقق شدهاست.
سلامت و توان علمی کارکنان و زیرمجموعههای شهرداری در کنار برخورداری از یک برنامه جامع و کامل و همینطور مشارکت مردم در اداره شهر که همان مشارکت بخش خصوصی در پیشرفت یک شهر محسوب میشود، حلقههایی هستند که کنار هم قرارگرفتن آن میتواند پیشرفت خوبی برای پایتخت به دنبال داشته باشد.