فقط یک سری آدم دنبال سر درآوردن از قانون این ورزش بودند و میخواستند بین خودشان آن را بازی کنند.
تنها چیزی که آنها از سپک تاکرا میدانستند با پا نگه داشتن توپ بازی در هوا و گذراندن آن از تور و خواباندن توپ در زمین حریف بود.
آنها چند ماه با این سبک تمرین کردند تا فدراسیون ورزشهای همگانی آنها را به رسمیت شناخت و انجمن سپک تاکرا را راه انداخت.
تیم ملی سپکتاکرا پارسال برای اولین بار انتخاب شد تا در مسابقات «KINGS CUP» مالزی شرکت کند. آنها در مالزی هفتم شدند و بالاتر از پنج کشور دیگر ایستادند.
اما این تنها سوغات آنها نبود. هر یک از بازیکنان تیم ملی تمام پسانداز خود را به مالزی برده بودند تا برای خودشان توپ استاندارد سپک تاکرا بخرند.
پس از ورود بالای صد توپ به ایران، سپک تاکرا جان تازهای گرفت. طوری که پس از گذشت یک سال آنها دوباره در «KINGS CUP» مالزی شرکت کردند و این بار سوم شدند.
مسابقاتی که دست کمی از مسابقات جهانی سپک تاکرا ندارد و در آن تایلند، مالزی، فیلیپین، آلمان، اتریش و برزیل شرکت داشتند.
این اتفاق در فاصلة چند ماه مانده به بازیهای آسیایی دوحه، کمیتة ملی المپیک را قانع کرد تا تیم ملی سپک تاکرا را به دوحه بفرستد، تیمی که تنها دو سال پس از پا گرفتن سپک تاکرا در ایران، یکی از شانسهای مدال ورزش ایران به حساب میآید.
حتی با اینکه کمیتة ملی المپیک تیم دوازه نفری ایران را تا چهار نفر کم کرد، فقط به خاطر پایین آوردن هزینهها.
آرمین فرازمند کاپیتان تیم ملی سپک تاکرا است. او تا پارسال عضو تیم فوتسال پگاه رشت بود و حتی در لیگ فوتسال هم بازی میکرد.
اما وقتی سر یکی از تمرینات تیم کسی او را دید که چقدر خوب توپ را روی هوا نگه میدارد، سپک تاکرا را به او پیشنهاد داد. اتفاقی که برای سه ملیپوش دیگر ایران هم افتاده. مجید سلمانی که همشهری فرازمند به حساب میآید هم تا پارسال گلر فوتبال چمنی بوده. امسال هم با تیم فوتبال دخانیات رشت قرارداد بسته و فعلا برای تمرینات تیم ملی سپک تاکرا از دخانیات مرخصی گرفته.
حمید جعفریپور هم که پارسال دانشجوی کاردانی برق در شیراز بود، به سفارش استادش سراغ این ورزش آمد.
جمیل کر هم در گنبد فوتبال چمنی بازی میکرد و با سفارش عثمان سن سبیلی آمده سپک تاکرا. «توی فوتبال مدام قیچی میزدم.
مربیام گفت برو ورزشی که این برگردون زدنها به دردت بخورد. برای همین من را فرستاد سپک تاکرا بازی کنم.» هیچ یک از آنها تا دو سال پیش حتی نمیدانستند ورزشی به اسم سپک تاکرا هم وجود دارد، ولی حالا در بازیهای آسیایی دوحه پیراهن تیم ملی سپک تاکرای ایران را میپوشند.
آنها تا حالا ریالی از این ورزش در نیاوردهاند و در عوض الان برای هفت ماه، تمام وقت سپک تاکرا تمرین میکنند. هفت ماه پیش وقتی انجمن سپک تاکرا توانست «هکتور سینتیالیانس» فیلیپینی را به ایران بیاورد، این ورزش در ایران مواجه با یک رنسانس شد.
شتر گاو پلنگ در چند گرایش!
«سپک تاکرا» بیش از پانصد سال در دنیا سابقه دارد. اگر هنوز دنبال پیدا کردن معنای لغوی نام این ورزش هستید باید به دو زبان مالزیایی و تایلندی اشراف داشته باشید تا بفهمید «سپک» در زبان مالزیایی به معنای «ضربه» است و «تاکرا» در تایــلندی مـــعـنایی جــز «توپپشمی» ندارد.
پس با درآوردن ریشة تایلندی – مالزیایی نام این ورزش اصلا جای تعجب ندارد که جنوب شرق آسیا مهد آن باشد. تایلند، مالزی و برمه، قطبهای سپک تاکرا در دنیا به حساب میآیند.
این ورزش به قدری بین مردم مالزی و تایلند محبوب است که در این دو کشور حتی دانشگاه سپک تاکرا هم ساخته شده و محال است فیلم مستندی از این دو کشور بسازند و در آن نمایی از بازی سپک تاکرا بین جوانان نباشد.
هر چند که الان چند سالی میشود در اروپا هم آلمان و اتریش و سوئیس روی این ورزش سرمایهگذاری کردهاند.
زمین سپک تاکرا کاملا هماندازة زمین بدمینتون است. یک تور به ارتفاع یک مترو هفتاد سانتیمتر هم این زمین را به دو قسمت مساوی تقسیم میکند.
در سپک تاکرا رقابت دو تیم بر سر خواباندن توپ در زمین رقیب است. البته با این شرط که برای عبور توپ از تور بیش از سه ضربه به توپ زده نشود و توپ به جایی غیر از پای بازیکنان برخورد نداشته باشد.
امتیازگیری در این بازی به شیوة رالی است و هر تیمی به امتیاز بیست و یک برسد، ست را مال خود کرده. برندة بازی باید دو ست را ببرد.
البته سپک تاکرا بیش از یک نسخه دارد. در یک نسخه، دو تیم دو نفره با هم بازی میکنند. در نسخههای دیگر تیمهای سه نفره و یک نفره هم میشوند و حتی امکان دارد محل انجام بازی از سالن به شنهای کنار ساحل هم انتقال پیدا کند.
البته هوپ تاکرا هم هست که در آن یک حلقه به ارتفاع 4 متر و 75 سانتیمتر از زمین قرار دارد و بازیکنان باید با ضربات پا توپ را به داخل آن بیندازند. هوپ تاکرا در نیم ساعت انجام میشود و دو تیم در دو زمین جدا با هم رقابت میکنند.
هر تیمی تعداد بیشتری توپ را به داخل حلقه انداخته باشد، برندة مسابقه است. سپک تاکرای دوازده نفره هم داریم که در آن هر تیم، سه گروه چهار نفره دارد تا با تیم حریف بازی کنند و دست آخر تیمی برنده است که دو بازی را ببرد.
قهرمانیم!
کفشهایشان شبیه به «کتانی چینی» است که تا چند سال پیش هم در بازار بود. با این کفشها روزانه شش تا نه ساعت تمرین میکنند. روزی یک ساعت میدوند، یک ساعت حرکات کششی انجام میدهند و باقی ساعات را در سالن کشتی آکادمی ملی المپیک، سپک تاکرا بازی میکنند.
کاملا به کسب مدال بازیهای آسیایی امیدوار هستند. آرمین فرازمند خیال همه را از بابت مدال دوحه راحت میکند.
در دوحه فقط در دو رشتة دو نفره و سه نفره بازی میکنیم. اگر میخواستیم در سپک تاکرای دوازده نفره هم حاضر باشیم، خرج اعزام تیم سه برابر میشد.
برای همین فقط با چهار نفر برای مدال میجنگیم اما چه مدالی؟ «رنگش قابل پیشبینی نیست. اما اگر طلا گرفتیم تعجب نکنید!»
سبدهای کروی
عجیبترین چیزی که در بازی سپک تاکرا دیده میشود، توپ آن است. توپی که فقط دو کارخانه در جنوب شرقی آسیا سازندة آن هستند و هر کشوری برای خرید آن باید به آنجا سر بزند.
جنس توپ از پلی استر است که الیاف پشم شیشه در آن جاگذاری شده. توپ شبیه به یک سبد بافته شده و به قدری سفت است که اگر با شدت به صورت کسی بخورد حتی امکان شکستگی بینی هم وجود دارد.
تا دو سال پیش فقط چهار تا از این توپها در ایران بوده، ولی حالا فدراسیون ورزشهای همگانی خبر داده که هفت هزار تا از این توپها وارد ایران شده. توپهایی که گویا مدتهاست در گمرک گیر کرده و اگر از گمرک در بیاید، سپک تاکرای ایران را متحول میکند.
هکتور ، سرمربی فیلیپینی: این موضوع به نفعمان است!
هکتور سینتیلیانس از هفت ماه پیش سرمربی تیم ملی سپک تاکرای ایران به حساب میآید. او تا پیش از آن برای پنج سال سرمربی تیم ملی فیلیپین هم بوده. اما با این سابقة پروپیمان تنها 29 سال سن دارد.
الان چند ماهی میشود که او بدون مترجم کار میکند.
به قدری باهوش است که زبان فارسی را در دو سه ماه ابتدایی حضورش در ایران یاد گرفته.
گویا کفاشیان دبیر کمیتة ملی المپیک برای سر زدن به تمرینات تیم ملی سپک تاکرا به آکادمی ملی المپیک آمده و هکتور با «مخلصایم داداش» و «چه خبر» و «چاکریم» حسابی شگفتزدهاش کرده. اما کفاشیان وقتی تعجب کرده که وقت خداحافظی، هکتور گفته: «قبول باشه انشاءالله». ماه رمضان بوده و هکتور حتی از اصطلاحات آن روزها هم باخبر بوده است. زنگ موبایلش آهنگ فیلم «تروا» است فقط به خاطر این که اسم شخصیت اصلی فیلم هم «هکتور» است.
- کار بدون مترجم سخت نیست؟
نه، اصلا. من فارسی را به قدر لازم میفهمم. بازیکنان تیم هم انگلیسی را به قدر کافی میدانند. با این حساب دیگر مشکلی نداریم.
- این که شما مترجم ندارید در مسابقات دوحه به ضرر تیم تمام نمیشود؟
من احساس میکنم که این موضوع به نفع ما هم تمام میشود.
- چطور؟
توی مسابقات، مربیان حریف یا به انگلیسی حرف میزنند یا به زبان مادریشان که یا مالزیایی است یا تایلندی. من از هر سه زبان سر در میآورم. برای همین راحت میتوانم تاکتیک آنها را پیشبینی کنم. اما من وقتی فارسی حرف میزنم کسی نمیتواند دستم را بخواند.
- چرا ایران را برای مربیگری انتخاب کردید؟
همزمان با پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی ایران، از تیم کانادا هم به من پیشنهاد داده بودند.
- چرا اینجا آمدی؟
توی کانادا سپک تاکرا را برای تفریح دنبال میکنند. اما اینجا به دنبال قهرمانی هستند.
- حالا میتوانیم قهرمان بشویم؟
چرا که نه. فیزیک بدنی ایرانیها کاملا به درد سپک تاکرا میخورد. توی این ورزش باید قدبلند و وزن کمی داشته باشی که بین مردم ایران شایع است.
- تا کی در ایران میمانید؟
فعلا هستم. پس از مسابقات دوحه میخواهم به شهرهای مختلف ایران بروم و استعدادیابی کنم. الان هر چهار بازیکن تیم ملی شهرستانی هستند. من میخواهم چند ستارة دیگر را هم پیدا کنم.