پس از انقلاب اسلامی قرار بر این بود که همه با کمک هم کشور را بسازیم و عقبماندگی اقتصادی 200ساله کشور را که از زمان قاجار بر کشور ما حاکم شد، جبران کنیم. واقعیت غیرقابل انکار این است که ایران، قطعا توان و استعداد رشد و توسعه اقتصادی را دارد.
اقتصاد ایران هم از لحاظ ذخایر طبیعی و هم از لحاظ نیروی انسانی در سطح بسیار بالایی قرار دارد و مطمئنا حق ایران نیست که چنین سهم پایینی از تجارت بینالملل داشته باشد. کشور کانادا با 30میلیون نفر جمعیت دارای مبادلات تجاری عظیمی شامل 402میلیارد دلار واردات و 475میلیارد دلار صادرات است، حال آنکه ما در ایران از دست یافتن به صادرات غیرنفتی 20میلیارد دلاری سخن میگوییم.
مطمئنا ایران توانایی رشد صنعتی و اقتصادی بسیار فراتر از وضعیت فعلی خود دارد. متأسفانه پس از شروع انقلاب، دشمن در جاهایی توانست انرژیهای ما را به تحلیل ببرد تا ایران نتواند به اقتدار اقتصادی و سیاسی موردنظر خود دست یابد. بدون شک، دستیابی به اقتدار نیازمند چشمپوشی از اختلافات است و یک حوزه بزرگ این اقتدار، اقتصاد است.
سرداران اقتصاد کشور هم فعالان بخش خصوصی هستند که همگی نسبت به نظام و اقتصاد ایران دلسوزند و انتقادات آنان از مدیریت اقتصادی هم به حکم همین دلسوزی است.
حق ایران از اقتصاد جهان فقط به دست پرتوان فعالان اقتصادی و مدیران حاصل میشود و جز آن نمیتوانیم به اهداف سند چشمانداز دست پیدا کنیم. ایران از لحاظ فکری، نرمافزاری، اطلاعات و دانش، قدرت و استعداد کافی برای روشن کردن موتور اقتصادی خود را دارد.
برای فعال کردن اقتصاد کشور باید کارها را به بخش خصوصی سپرد تا آنها با استفاده از تجربیات خود بتوانند کشور را اداره کنند. این امر نه با شعار بلکه با شعور قابل دسترسی است. از دولت خواستاریم تا نظر مهربانانهتری با بخش خصوصی داشته باشد و قول میدهیم که فعالان اقتصادی بهعنوان سرباز فداکار، شایسته و لایق در مسیر نظام حرکت کرده و با تمام توان در حوزههای اقتصاد شرکت کنند.