واقعیت این است که در حال حاضر واحدهای تولیدی هزینه رسوب دارد، یعنی اگر پیش از این، واحدهای تولیدی حداکثر یک ماه برای ذخیره کالاهای خود زمان میگذاشتند، در شرایط متلاطم و نوسانات قیمت و تغییر قوانین، این شاخص به 6 ماه رسیده است. لذا این موضوع باعث شده تا هزینه رسوب افزایش پیدا کند.
از اینرو باید با اصلاح قوانین و مقررات و نیز کوتاه کردن بوروکراسی، دولت مانع از رسوب کالا و مواد اولیه واحدهای تولیدی شود. از سوی دیگر هزینه عدمتطبیق تکنولوژی، هزینه عدمتبلیغات و هزینه عدمتغییر تکنولوژی از جمله هزینههایی است که اگر اعمال نشود هزینههای نهایی تولید افزایش پیدا میکند.
مسئله مهمتر اینکه در یک جنگ نرم تمام عیار قرار داریم و دشمنان بسیج شدهاند که از ابزار و عوامل جنگ نرم ازجمله تحریم و فضای روانی علیه ایران بهره گیرند، باید به صراحت گفت که نباید بهدنبال تنگ کردن فضا بود. چنانچه در فضای داخلی کشور جریانات خود تحریمی را اضافه کنیم درحالیکه دشمن 4 پنجره را علیه اقتصاد ایران در یک جنگ نرم بسته است، وقت بستن درهای داخلی نیست؛
بلکه وقت باز کردن درهای جدید به هر دلیل و توجیه است. لذا با تمام احترامی که برای مسئله مدیریت واردات و ضرورتهای آن قائل هستم اما باید این ملاحظه را در نظر گرفت که در این شرایط، برخی از اقدامات در جهت مخالف اهداف است. در این زمینه سیاست مدیریت بر واردات دولت قابل نقد است و هشدار میدهم که تجربه برگشتن به نظامهای ابتدای دهه 60 در کشور وجود دارد.
بنابراین نباید اجازه داد که این روند دوباره تکرار شود. یکی دیگر از دغدغههای فعالان اقتصادی و مردم شکلگیری دوباره مراکز تهیه و توزیع کالای دولتی است که گویا اخیرا احیا شده است. بهنظرم اینکه مجددا به روزهای اول سال 62 برگردیم خطاست و سؤال این است که چه دلیلی برای این کار وجود دارد؟ چرا که این اقدام به معنای استفاده صحیح از سیاست مدیریت واردات نیست.
مسئله دیگر کنترل قیمتهاست. بهنظرم، قیمت در ظاهر تنها یک کلمه است؛ اما بهنظر واژه سنگینی است که نشانگر تعادل در اقتصاد است. در این میان اگر قیمتها در کشور متعادل باشد، مفهومش این است که مجموعه نظامهای اقتصادی آن کشور حول یک نظام صحیح، کار میکند. اما اگر در قیمت اخلال ایجاد شود، مفهومش این است که کار بهگونهای خارج از سیستم انجام میشود. در واقع، قیمت اسب چموشی است که باید تربیت شود.
به بیان دیگر، قیمت، شاخصی مثل نوارقلب است که نمود اقتصاد سالم یا ناسالم به شمار میرود که اگر نوسانات و نقطه اوج و فرود آن، در یک نرم متعادل حرکت کند، مفهومش این است که قلب درست کار میکند. البته قیمت مقولهای است که میتواند برای اصحاب سیاست، سکویی در جریانات سیاسی باشد. انتخاب این موضوع از جانب وزارت بازرگانی انتخاب مهمی است که البته برخی از صاحبنظران در زمان طرح این موضوع، این واژه را درست نمیدانستند؛ چراکه بهصورت دستوری و اداری، نمیتوان قیمت را پایین آورد.