لحن سرودهای خشمگین و عصبانی مردم این قبیله، شرایط زندگی در یمن را به خوبی نشان میدهد و اینکه از دخالتهای آمریکا در یمن به ستوه آمدهاند. آمریکا اعلام کرده که یک دانشآموز نیجریهای که در پی تلاش برای نابود کردن هواپیمای آمریکا بوده، اعتراف کرده که در یمن آموزش دیده است.
یمن همواره برای غرب، کشوری خطرناک به شمار میرفتهاست. شگفت اینکه، مناطق کوهستانی و زیبای این کشور همواره ناآرام بودهاست. با وجود محدودیتهای بسیاری که یمنیها دارند اما مهمان نوازند. بهعنوان مثال، قبیله کوازم در شرق عدن پذیرای بسیاری از مهمانان غریبهاند که از آنجا عبور میکنند اما با وجود این همه مهماننوازی که برای مهمانان خاطراتی خوب بهجا میگذارند، از قلمرو قبیلهای خود در مقابل غریبهها بهشدت محافظت میکنند.
قبایل عوالق و کوازم نیز مانند قبایل دیگر در حاشیه جامعه یمن به بقای خود ادامه میدهند و هیچ نکته عجیبوغریبی در زندگی آنها وجود ندارد، اما هر دو قبیله از نظر سیاسی مهم و با نفوذ هستند. قدرت دولت مرکزی به صنعا -پایتخت یمن- محدود میشود و دولت بهطور کلی از برخورد مستقیم و رودررو با کنفدراسیونهای قبیلهای و خانوادهها و قبایل قدرتمند، اجتناب میکند. تقریبا همه در این قبایل تفنگ و کلاشینکف47 برای دفاع از خود دارند اما مردان و بزرگان قبیله غالبا از سلاحها و جنگ افزارهای سنگینتر و بزرگتری استفاده میکنند.
این کشور از لحاظ جغرافیایی، کشوری بسیار زیباست و روستاهای آن طوری واقع شده که از 2طرف، کوهها این مناطق را احاطه کرده و صدها تراس خانههای روستایی در برش سنگهای کوه، چشماندازی زیبا و اغراقآمیز مانند سرزمین توسکانی بهوجود آورده است. یمنیها بسیار باهوش، شوخ طبع و اجتماعی هستند و درعین حال رفتاری دمکراتیک دارند و بسیار مشتاقند تا درمیان کشورهای عربی و شبهجزیره عربستان، این کشور نیز مطرح و
بلند آوازه شود.
در یمن اقدامات خودسرانه بسیاری صورت میگیرد که آدمربایی در امتداد جاده اصلی صنعا به عدن از جمله این اقدامات است. انگیزه آدمرباییها گاهی بسیار عجیبوغریب است. در یکی از این موارد که یک مهندس خارجی ربوده شد، معلوم شد که آدمربایان از یک قبیلهاند که پرورش زنبور عسل دارند (یمن برای عسل خوبش مشهور است) و زنبورها را در کندوهایی با راهروهای بلند فلزی که آنها را از مورچهها حفظ میکند، نگهداری میکنند. کندوهای زنبور عسل با وجود افراد بیگانه و خارجی آسیب دیده بودند. پلیس برای جبران خسارت مردان قبیله بسیار کند عمل میکرد. پس از آن معلوم شد که آدمربایان، به این دلیل که دولت به شکایت آنها سریعتر رسیدگی کند، در جاده اصلی، مهندس چینی را ربوده بودند.
یمن یک کشور قبیلهای و تقسیم شده در دست قدرتهای متفاوت است؛ هر چند ممکن است این قدرتها به چند روستا محدود شده باشند. بخش اعظم جمعیت یمن را شیعیان تشکیل میدهند که در استان صعده و در شمال پایتخت (صنعا) به مبارزه با دولت ادامه میدهند و این مبارزه تبدیل به یک جنگ داخلی شدید شده است. اتحاد یمن شمالی و جنوبی در جریان جنگ داخلی 1990 هرگز بهطور کامل نتوانست آرامش را به این کشور بازگرداند و دولت یمن همیشه نگران جداییخواهان یمن جنوبی بوده و با آنها محتاطانه برخورد کرده است. توانایی دولت یمن در تطمیعکردن مخالفان خود همچنین بستگی به درآمد نفتی این کشور دارد و مناطق نفتخیز این کشور نیز با خطر روبهرو است.
یمن سرزمینی شگفت انگیز و خطرناک است که باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا در حال برنامهریزی برای افزایش نیرو و درگیری سیاسی و نظامی در این کشور است. عملیات مشترک نظامی در یمن توسط نیروهای ایالات متحده و ارتش یمن انجام میشود. حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی ظاهرا به پایگاههای القاعده در یمن صورت میگیرد.
سیاستمداران و مفسران آمریکایی از عبارت دولت شکست خورده در رابطه با دخالت نظامی آمریکا در یمن استفاده میکنند و آن را به منزله شکست بزرگتری برای آمریکا در نظر میگیرند. این نکته عجیب نیست که نخبگان سیاسی ایالات متحده به سیاستهای نادرست دولت اشاره کرده و از آن بهعنوان دولت شکست خورده یاد میکنند. آمریکا پیش از این نیز شکستهای دیگری را تجربه کرده است. در سال 1982 و اعزام نیروهای آمریکایی به لبنان، 240 نفر از تفنگداران دریایی ایالات متحده در لبنان کشته شدند. در سال1990، اجساد خلبانهای آمریکایی که در خیابانهای سومالی رها شده بودند و پس از آن جنگ عراق و سرنگونی صدام حسین و افغانستان پس از تصور اینکه طالبان سقوط کرده است.
یمن تمام خطرهایی که در لبنان، سومالی، عراق و افغانستان وجود دارد را یکجا دارد. اما سناتور پرقدرت آمریکایی جو لیبرمن، رئیس کمیته امنیت داخلی و امور دولت سنای آمریکا، از این مسئله خشنود است و تأیید میکند که واحد ویژه نیروهای آمریکایی در یمن حضور دارند و به عملیات خود ادامه میدهند. او همچنین در گفتوگو با یک مقام رسمی در صنعا، شرح قصه جنگ آمریکا را اینگونه توصیف میکند و میگوید: عراق، جنگ گذشته، افغانستان، جنگ امروز و (اگر دولت یمن به درستی عمل نکند و اقدامی پیشدستانه انجام ندهد) یمن، جنگ فردا خواهد بود. به احتمال زیاد یمن در آیندهای نزدیک تبدیل به یک گرفتاری بزرگ نظامی برای آمریکا خواهد شد.
دولت یمن به آمریکا اجازه داده است که در این کشور مداخله نظامی کند تا ضمن تقویت و حفظ اقتدار سیاسی خود و حفظ منافعش به سرکوب مخالفان نیز بپردازد. مدتی طولانی لازم است تا یمن بتواند گروههای شیعه شمال این کشور را سرکوب کند. دولت یمن میخواهد حمایت آمریکا و عربستان سعودی را به دست آورد تا منافعش حفظ شود. القاعده در شبهجزیره عربستان و یمن احتمالا چند صد نفر نیروی فعال بیشتر ندارد، اما علیعبدالله صالح، رئیسجمهوری یمن و دولت این کشور از مدتها قبل اینطور وانمود میکردند که مخالفان آنها به نوعی مرتبط با القاعدهاند و آنها را باهم مرتبط میدانند.
با دخالت مستقیم آمریکا در نبردهای داخلی یمن، این کشور همیشه در خطر لغزش به یک جنگ شدید داخلی است. این دخالتها پیش از این نیز اتفاق افتاده است. بهعنوان مثال، در کشور عراق، آمریکا طرفدار و حامی اعراب شیعه و کردها در مقابل اعراب اهل تسنن بود. در افغانستان، آمریکا متحد تاجیکها، ازبکها و هزارهها در برابر جامعه پشتونهاست. صرفنظر از قصد و نیت واشنگتن، مشارکت آمریکا در جنگهای داخلی، اوضاع را در این کشورها بیثبات میکند، چون به یک طرف در این جنگها برچسب خائن زده میشود به این دلیل که مهاجم خارجی از آنها حمایت میکند و این جنگ را تشدید میکند و ترکیب ناسازگاریهای اجتماعی و ملی در یک کشور، یک ترکیب کشنده ایجاد میکند.
تقسیم بندیهای فرقهای، قومی و قبیلهای در یمن و کشورهای خاورمیانه، جایی که ایالات متحده در آن مداخله نظامی میکند، سبب نشده تا مردم این کشورها دست از هویت خود بردارند و آنها بهشدت نسبت به هویت ملی خود پایبندند. یمنیها بسیار تابع ملیت و هویت خود هستند و خود را تابع اعراب میدانند. یکی از دلایلی که این کشور را بسیار فقیر کرده است و 22میلیون جمعیت این کشور با روزانه 2دلار زندگی میکنند، این است که در سال 1990 یمن از پیوستن به عربستان در جنگ علیه عراق خودداری کرد و عربستان سعودی به تبع آن 850هزار کارگر یمنی را اخراج کرد.
این بسیار عجیب است که ایالات متحده، همان اشتباهاتی را که در عراق و افغانستان انجام داده، باردیگر در یمن نیز مرتکب شود و این همان اشتباهی است که اکنون، آمریکا آن را تکرار میکند. این اشتباه برای القاعده بسیار مفید است. قدرت واقعی القاعده این نیست که توانسته یک دانشآموز متعصب نیجریهای را آموزش بدهد که مواد منفجره را در آستر شلوار خود بدوزد و آنها را با خود حمل کند، اما این نشان میدهد که القاعده میتواند واکنش ایالات متحده را در برابر حملات خود بفهمد و به راحتی آمریکا را تحریک کند. رهبران القاعده به صراحت اعلام کردهاند که هدف آنها از حملات 11سپتامبر این بوده است که ایالات متحده را تحریک کنند تا در کشورهای اسلامی دست به مداخله مستقیم نظامی بزند.
آمریکا در یمن در دام القاعده افتاده است. درحالی که یک مرتبه آمریکا، با این معمای غیرقابل حل در عراق و افغانستان مواجه شده است، برای آمریکا مداخله در این درگیریها، خروجی غیرممکن خواهد داشت. همانطور که واشنگتن در سال 2008، بانکها و غولهای بیمه را در آمریکا از ورشکستگی نجات داد، به این دلیل که سقوط آنها بیش از حد بزرگ بود و به این کشور صدمهای جبرانناپذیر میزد، این جنگها نیز برای آمریکا بسیار گران تمام میشود، به این دلیل که ادعای آمریکا را برای ابرقدرتبودن زیر سؤال خواهد برد و شکستی دیگر را برای این کشور رقم خواهد زد.
بهنظر میرسد جنگ عراق برای آمریکا راحتتر از جنگهای دیگر است، به این دلیل که واشنگتن، آمریکاییها را متقاعد کرده است که جنگ عراق موفقیتی برای آمریکا به همراه نداشته و به عدمموفقیت خود اعتراف کرده است. خروج نهایی آمریکا از افغانستان ممکن است بسیار طولانیتر از عراق باشد. اما ادعاهای دروغین آمریکا و مداخله نظامی در کشورهای خاورمیانه، این امر را برای ایالات متحده غیرممکن ساخته است که از گذشته پند گیرد و اشتباهات خود را تکرار نکند و به جای درس گرفتن از گذشته با مداخله نظامی جدید در کشوری نظیر یمن اشتباهات خود را تکرار میکند.
ایندیپندنت/31دسامبر 2009