وقوع چنین موقعیتی به سردرگمی و غافلگیری اعضای نهاد تصمیمگیرنده منتهی میشود و با مفاهیمی چون فشار، غافلگیری، اضطراب، سختی و شدت به ذهن متبادر میشود. در نگاه سیستمی بحران جزو مسائلی محسوب میشود که بر تمامی بخشهای یک جامعه تأثیر میگذارد؛ به همین دلیل در حل آن یا در کاهش اثرات مخرّب آن باید از تمام توان یک جامعه بهره برد. از همین رهگذر است که مدیریت بحران از مهمترین موضوعاتی است که جامعه با آن درگیر است.
مدیریت بحران تدبیری است که یک جامعه یا دولت برای استفاده از تمامی منابع موجود یا قابل وصول بهمنظور حفظ ثبات مورد نظر خود اتخاذ میکند. یکی از منابعی که در این خصوص مدنظر سیاستگذاران جامعه قرار دارد و برای پیشگیری یا درصورت بروز بحران برای مهار اوضاع، به آن متوسل میشوند رسانهها هستند. رسانهها به مثابه ابزار واسط دولت و بدنه جامعه نقش مهمی در این زمینه ایفا میکنند.
رسانهها بهدلیل ماهیت و توانمندی بالقوه شان از جمله امکاناتی هستند که در خدمت جامعه و اعضای آن برای کنترل بحرانها محسوب میشوند. نقش رسانه در بحران علاوه بر اطلاع رسانی، نظارت بر محیط و ایجاد همبستگی بین مردم است.بر این اساس راهبرد مطلوب رسانهها در مواجهه با شرایط بحرانی چیست و ویژگیها و نحوه خبرسانی و وظایف خبرنگاران و گزارشگران در این الگوی مطلوب کدام است؟
راهبردهای رسانه در مواجهه با بحران
راهبرد انفعالی: این راهبرد براساس رویکرد سنتی طراحی شده است. در این راهبرد بحران اساساً پدیده و وضعیتی منفی و نامطلوب قلمداد میشود و به همین دلیل رسانه در برابر آن سکوت میکند و واکنش انکاری یا بیتوجهی را برمی گزیند. این رویکرد بر این اصل استوار است که رسانه با پرداختن به موضوعات خاص به آن موضوع اعتبار و اهمیت میبخشد و به این ترتیب به آن بحران دامن میزند. در این راهبرد رسانه سعی دارد برای جلوگیری از گسترش بحران بر آن سرپوش بگذارد.
راهبرد واکنشی: این راهبرد براساس رویکرد قانون طبیعی طراحی شده است و سعی بر این است که در آن، واکنشی منطقی در برابر بحران نشان داده شود. در چنین رویکردی رسانهها در مواجهه با بحران بهصورت گزینشی دست به انتخاب اخباری میزنند که ماهیت و کمیت آنها را زیر سؤال نبرند. این رسانهها برنامه بلندمدت در زمینه بحرانها ندارند.
راهبرد فعال: در این راهبرد رسانهها به محض وقوع بحران وارد عمل میشوند و از تمام ظرفیت خود برای جلب مشارکت عمومی و ایجاد همبستگی اجتماعی استفاده میکنند.
راهبرد مطلوب (فوق فعال): این راهبرد براساس رویکرد تعاملی طراحی شده است.
رسانهها نگاه مثبتی به بحران دارند. از بحرانها به عنوان یک فرصت یاد شده و حتی در برخی موارد از آن استقبال میشود. این رویکرد بر این عقیده استوار است که بحران برای رشد و توسعه جامعه لازم است؛ چرا که بحران، صحنه تعامل میان عناصر و عوامل جامعه محسوب میشود. در نتیجه همین بحرانهاست که نوعی نظم، تعادل و پویایی در جامعه بهوجود میآید. از آنجایی که پیشبینیهای لازم برای مقابله با بحرانها صورت گرفته است کلیت جامعه به سوی بحرانپذیری حرکت میکند. البته باید یادآور شد که متأسفانه در عالم واقع رسانههایی که به چنین راهبردی مجهز باشند اندک هستند.
نقش رسانه در راهبرد مطلوب
در این رویکرد، در مرحله پیش از بحران، رسانهها با درنظر داشتن کارکرد نظارت بر محیط، بحرانهای بالقوه و در حال شکلگیری را در محیط شناسایی و به مسئولان و کارگزاران گوشزد میکنند و در آنها حساسیت و آمادگی لازم را برای انجام وظیفه در شرایط بحرانی بهوجود می آورند. از سوی دیگر رسانهها به مردم کمک میکنند تا بحرانهای بالقوه و ابعاد آن را شناسایی کنند. آنها در زمانی که هنوز بحرانی وجود ندارد امکانات سختافزاری و
نرم افزاری خود را ارتقا میبخشند و به تربیت نیروی متخصص میپردازند؛ همچنین در حوزههای مربوطه تحقیقات بنیادی و کاربردی انجام میدهند تا در زمان بروز بحران آگاهانه در مسیر حل معضلات گام بردارند.
در مرحله وقوع بحران، رسانهها آگاه هستند که به محض وقوع حادثه یا بحران، مخاطبان زیادی در انتظار اطلاعات هستند. از آنجا که بحرانها در زمانی کوتاه رخ میدهند، رسانهها علاوه بر توجه به سرعت و زمان اطلاع رسانی، صحت و درستی اخبار را نیز ارزیابی میکنند. از سوی دیگر، رسانهها در این مرحله اطلاعات دقیق و مناسب خود در زمینه ابعاد حادثه و بحران را در اختیار مسئولان و مدیران بحران قرار میدهند و مدیران را در اخذ تصمیم شایسته و صحیح یاری میدهند.
جلب مشارکت همگانی، اعزام نیروهای کمکی و فراخوان امداد و نجات از طریق رسانهها صورت میگیرد. این رسانهها هستند که با تبلیغ در بین مردم انگیزه کمک و یاری ایجاد میکنند. رسانهها توجه دارند که در شرایط بحرانی آنچه میتواند پایهها و اساس یکپارچگی مردم را متزلزل کند گسترش شایعات است. از همین رو با اتخاذ شیوههای مدبرانه در اطلاعرسانی از گسترش آن در بین مردم جلوگیری میکنند و به تقویت همبستگی مردم میپردازند.
در مرحله بعد از بحران، رسانهها بحران را فراموش نمیکنند و با بررسی ریشههای وقوع به تجربهاندوزی از بحرانها و بهکارگیری در شرایط مشابه میپردازند.از دیگر سو، پس از بحران رسانهها با شیوههای مختلف به تقویت روحی و اجتماعی مردم میپردازند. رسانهها نقاط ضعف مدیران را در بحران یادآور میشوند و عملکرد آنها را نقد و بررسی میکنند.
بایدهای خبرنگاری در بحران
خبرنگاران در امر خبر رسانی سعی بر این دارند که به تمام عناصر اصلی خبر توجه داشته باشند و از ارسال اخبار شخصیت مدار و حواشی ماجرا اجتناب کنند. آنها از شخصیت پردازی در اطلاع رسانی خود پرهیز میکنند و به بزرگنمایی عمل مسئولان نمیپردازند؛ زیرا عقیده دارند به حاشیه رفتن در جریان بحرانها خود میتواند زمینه ساز بحرانهای دیگر شود.
در فرایند خبر رسانی مدیران خبر و خبرنگاران با کارشناسان روانشناسی و روانپزشکی در هنگام تولید اخبار و آثار روانی پیامها مشورت میکنند. در چنین جوامعی خبرنگاران واقفند که ساختار خبر، ارتباطات کلامی و غیرکلامی آنها در ارسال پیام به مخاطبان مهم است؛ به همین دلیل از آن بهگونهای بهره نمیگیرند که موجب تحریک منفی افکار عمومی شود.
راهبرد تحول در خبررسانی
در راهبرد تحول در خبررسانی، خبرنگاران و گزارشگران معتقد به تغییر و تحول هستند و در مقابل بحران جنبه تدافعی، قهری و منفی ندارند و از تمام توان خود برای حفظ موجودیت جامعه بهره میگیرند. از آنجایی که خبرنگاران همواره در امر اطلاعرسانی اصل عینیت گرایی را مدنظر دارند از معتمدان مخاطبان و مدیران بحران محسوب میشوند؛ به همین سبب، خبرنگاران و گزارشگران بهصورت بازوی کمکی در فرایند مدیریت بحران عمل میکنند و جایگاه ویژه و خاصی در بین مدیران بحران بهخود اختصاص میدهند.
در چنین جوامعی خبرنگاران، هم از پشتوانه حمایتی دولتی و هم مردمی بر خوردارند. دولت بهعنوان نهاد قدرت مدیریتی و اجرایی کشور، با عنایت به نقش رسانههای جمعی در فرایند سیستم مدیریت بحران، اقدام به تدوین آییننامهها و مقررات و بودجهبندی و تسهیلات ویژه برای خبرنگاران و حضور رسانه میکند. دولت با درنظر گرفتن امکانات مادی و معنوی این امکان را برای رسانهها فراهم میآورد تا بهدور از هرگونه دغدغهای در مسیر تحقق اهداف در اوضاع بحرانی گام بردارند.
از سوی دیگر نوعی فرهنگسازی در زمینه همکاری مردم با خبرنگاران و گزارشگران دیده میشود؛ بهگونهای که مردم این مسئله را درک کردهاند که در شرایط بحرانی درصورت حضور کمرنگ خبرنگاران و گزارشگران ابعاد حادثه وخیمتر و پیامدهای غیرقابل جبرانی بر جامعه و مردم وارد خواهد شد؛ خبرنگاران نیز با فراهم آمدن چنین پشتوانههایی در انجام مسئولیت خود حساستر و دقیقتر میشوند. آنها واقفند که یکسری سیاستها و تدابیر از قبل تدوین شده و ابلاغ شده وجود دارد که با اجرای آن در زمان بحران عوامل خبری با مشکلات کمتری در اجرا روبهرو خواهند شد.