فکر میکنی در این خیابان پررفتوآمد که همه عابران تنها به دنبال جای پایی به سمت جلو هستند، چه کسی قدم آهسته میکند تا نگاهی به این برگهها داشته باشد؟!
***
... آدرس را دنبال میکنیم و در زمان تعیینشده، حاضر میشویم. از قضا با اشتباهشدن زوج و فرد، در روز شوی لباس مردانه آمدهایم، بنابراین باید یک روز دیگر تا تماشای نمایش لباسها صبر کرد. قصد رفتن داریم که دستههای چندنفره پسرهای جوان که به سمت این واحد آپارتمانی در حرکتند، نظرمان را جلب میکنند.
همیشه فکر میکردیم تنها طرفداران پروپاقرص شوهای لباس، خانمها هستند اما انگار اشتباه کردهایم. آنها چنان با خنده و نشاط پشت در تجمع کردهاند که گویی امروز، زمان یکی از بهترین تفریحهایشان است.
یکی از آنها میگوید که همیشه مشتری شوهای لباس اینچنینی است چرا که میتواند جنسهای مرغوب و تک پیدا کند! دوستی از جمع به کمکش میآید و میگوید: «... اگر همه بوتیکها را بگردی، بلوز و شلوارهایی را در یک طرح پیدا میکنی و باید مثل بقیه باشی اما در اینجا از هر لباس که طراحش طراحی کرده، فقط یکی وجود دارد!».
***
بالاخره روز ما نیز فرا میرسد و به امید دیدن طراح لباس و آنچه به نمایش گذاشته، راهی همان واحد آپارتمانی در شمال شهر میشویم.
پس از ورود، چند رگال خالی در گوشه هال به چشم میخورد که در کنارشان چند ردیف از لباسهای مردانه آویزان شده. تعداد بلوزها و شلوارهای موجود، انگشتشمار است و این نشان میدهد که روز قبل، استقبال خوبی از سوی آقایان به عمل آمده!... مابقی فضا پر است از رگالهای کوچک و بزرگی که پیراهنها و بلوزهای زنانه به آنها آویخته شده است.
طرحها و مدلها یکی از دیگری متنوعتر است و رنگهای شاد و جذاب، وسوسهانگیز اما فقط کافیاست به نوار آویخته از آستینها نیز دقتی شود تا با دیدن رقمهای نجومی، تعجب و بعد فکر کنید شاید جنس معتبری دارد یا دوختی خاص و شاید هم... .
در میان جمعیتی که مابین لباسها میچرخند، تعدادی خانم جوان نیز زیباترین پیراهنهای موجود را به تن کردهاند و با هیجان خاصی، تبلیغ لباسها و جنسهای خاصشان را میکنند!
در این همهمه، خانمی در حاشیه ایستاده و با لبخند، جمعیت را همراهی میکند. او طراح لباسهای این نمایش است.
***
خانم طراح که از مشتریهای زیادش به وجد آمده، درباره گرانی جنسها میگوید: «روی همه این لباسها فکر و وقت گذاشته شده؛ از طرفی جنسهای مرغوب نیز به کار گرفتهایم. بنابراین باید با لباسی که کپیبرداری از آن سوی آب است، تفاوت داشته باشد و لااقل همقیمت آنها باشد!».
به مدلهای موجود با دقت بیشتری نگاه میکنم. چیزی از طرحهای ایرانی در میانشان نیست و شاید تلفیقشده با نمونههای غربی، نام مناسبتری برای آنها باشد!
***
سراغ چند طراح لباس دیگر را میگیریم. افرادی که هرکدام با آموختن فوتوفن این رشته، در بازار داغ پوشاک، جایی باز کردهاند. با یکی از آنها درباره رشته طراحی لباس صحبت میکنیم و میخواهیم برایمان بگوید که از کجا به کجا ختم میشود و طراحان لباس در شوهای مختلف شهرمان کجای این جریان هستند؛ «... این رشته از سال1353 فارغالتحصیل داشته و پایه و اساس آن، آموزش متدهای مختلف خیاطی و در نهایت، خلق طرحهای متنوع است.
ما بعد از ترم4 و پس از گذراندن حدود 50 واحد، باید یکی از سه گرایش موجود را انتخاب و سپس ادامه دهیم که عبارتند از: گرایش طراحی چاپ پارچه، بافت پارچه و لباس».
او درباره فارغالتحصیلان همدورهاش میگوید: «تعدادی بسیار فعال در زمینه برپایی شوهای لباس هستند، برخی مزون لباس عروس یا خیاطخانه تاسیس کردهاند، تعدادی جذب کارهای سینمایی و تئاتر شدهاند و چندتایی نیز به عنوان طراح در کارخانههای بزرگ تولید لباس فعالیت میکنند.
به عقیده او هر کدام از طراحان که به وادیهای مختلف پاگذاشتهاند، به دلیل شرایط و رونق پوشاک - بهخصوص در میان جوانها - موفقاند و از درآمد بالایی نیز برخوردارند.
طراحی دیگر نیز درباره این بحث معتقد است: «آن دسته از طراحانی که در برپایی شوهای لباس فعالاند و معمولا ادعا میکنند که مدلها صددرصد از خودشان است، کمی اغراق نیز میکنند چرا که بازار پوشاک ایران بهشدت تحت تاثیر نمونههای غربی است تا جایی که اکثر اوقات مابین سایر طرحها اجناسی چون پوشاک ترک به جای طرحهای داخلی به فروش میرسد!».
***
هر چه صحبتها ادامه پیدا میکند، بیشتر به این درک میرسیم که خلاقیت ایرانیمان زیر فشار طرحهای وارداتی، در حال نفسزدن است و برپایی نمایشهای مختلف لباس با ادعای طراحی داخلی، چیزی نیست جز تغییرات واضحی که روی مدلهای غربی صورت گرفته است.
به یاد شو که میافتم، دیگر شکی برایم نمیماند؛ اینها بویی از طرحهای ایرانی نبردهاند!