این آزمون هر سال و با شرکت تعداد کثیری از پزشکان برگزار میشود که در سالجاری حدود 17 هزار نفر- یعنی تقریبا 20 درصد پزشکان عمومی کشور- در این امتحان شرکت کردند.
پیش از هر چیز باید از اقدام سنجیده و شجاعانه دکتر مرضیه وحید دستجردی بهدلیل باطل اعلام کردن این امتحان تشکر و قدردانی کرد. ایشان بدون آنکه بخواهند ایراد بزرگ وزارت متبوعشان، یعنی عدمتوانایی در حفظ سؤالات امتحانی را توجیه کنند، با تصمیمی قاطع ظاهرا قصد دارند که به حل ریشهای بحران اخیر بپردازند.
باید یادآوری کرد که این امتحان برای تعداد کثیری از پزشکان عمومی کشور نقشی حیاتی و تعیینکننده دارد. بسیاری از آنان یک یا چند سال از زندگی خود را تقریبا بهطور کامل صرف آمادهسازی خود برای شرکت در این آزمون میکنند.
رقابت در این امتحان بسیار شدید است و بهخصوص کسانی که از هیچ سهمیهای برخوردار نیستند برای قبولی در رشتههای بهاصطلاح لوکس (مانند ارتوپدی، پوست، چشم و...) باید نمرههای بسیار بالایی کسب کنند.
این شرایط ویژه، شرکتکنندگان را به رقابتی نفسگیر وامیدارد که تعداد قلیلی از این پزشکان (هرچند که ظاهرا در این آزمون تعداد تقلبکنندگان آنچنان هم قلیل نبوده است) را به رفتارهای ناسالم مانند خرید سؤالات میکشاند.
این مسئله که به ادعای یکی از اعضای کمیسیون مجلس کل سؤالات تا حدود 150 میلیون تومان (یعنی به قیمت یک آپارتمان معمولی و متوسط در تهران) بهفروش رسیده بسیار تأملبرانگیز است.
چگونه است پزشکانی که باید حافظ جان و ناموس مردم باشند و از هزاران سال پیش در ایران دارای جایگاهی ویژه و رفیع بودهاند اینگونه به عدمرعایت اخلاق و اصول انسانی مبتلا میشوند که برای رسیدن به مقصود حاضر به زیرپا گذاشتن حقوق همکاران و رقیبان خود میشوند ومبالغی اینچنین برای این هدفهزینه میکنند.
مگر رسیدن به تخصص (و صدالبته چند تخصص معدود از این 25 رشته تخصصی) چه ارزش و جایگاهی برای آنان دارد که حاضر به پرداخت مبالغی گزاف (10 میلیون تومان برای 25 سؤال از 200 سؤال) شدهاند؟
باید یادآوری کرد که اکثریت قریب به اتفاق شرکتکنندگان در این آزمون، پزشکان شریف و بسیار زحمتکشی هستند که صادقانه با تلاش فراوان و صرف سختیها و زیانهای زیاد، ماهها و حتی چندین سال خود را برای آن آماده میکنند و تعداد قلیلی افراد سودجو و فرصتطلب نباید حرمت و شرافت جامعه شریف پزشکی را خدشهدار کند.
اما بهراستی چنین رفتار نسنجیده و بدون اخلاق تعداد قلیلی پزشک ریشه در کجا دارد؟ آیا تفاوت شرایط بسیار فراوان میان پزشکان عمومی و بعضی گروههای پزشکی تخصصی برای این گروه قلیل اغواکننده نیست؟
به چه دلیل وزارت بهداشت تمام درهای پیشروی پزشکان را برای ادامه تحصیل بسته است و هر روز شرایط کسانی را که خواهان ادامه تحصیل در خارج از کشور و با هزینه شخصی هستند، دشوارتر میکند؟
آیا این شبهه وجود ندارد که بعضی از مسئولان در وزارتخانه و دانشگاهها تمایلی به ایجاد رقیب بیشتر برای حرفه تخصصیشان نیستند و پزشکان عمومی را محکوم به پذیرش شرایط موجود یا مهاجرت و جلای وطن میکنند؟
بهراستی و با چه مجوزی پزشکان فارغالتحصیل در دانشگاههایی در خارج از کشور که از نظر وزارت بهداشت مورد تأیید است پس از ارزشیابی و برای گذراندن دورههای تکمیلی باید مجبور به پرداخت شهریههای چند 10 میلیونی باشند یا برای یافتن دانشگاه جهت گذراندن این دورهها باید سالها سرگردان شوند؟ آیا این بدان دلیل نیست که به پزشکان عمومی دیگر گوشزد کنیم که به فکر تحصیل حتی در دانشگاههای خارجی که از نظر وزارت بهداشت مورد قبول است، نباشند؟
دکتربابکقرائی مقدم