سؤال این است چرا فرهنگ کار و تلاش در ایران جدی گرفته نشد و علیرغم قدمت تمدنی ایران و تأثیرگذاری ایرانیان بر غنای سرمایه فرهنگی جهان، آنچنان که باید و شاید در عصر حاضر کار و تلاش جدی گرفته نمیشود و «راحتطلبی» و بهدست آوردن «گنج نابرده رنج» بهعنوان یک مطلوب رایج شده است و حتی بسیاری از افراد میکوشند تا با بهدست آوردن شبهمشاغل راحت اما پرسود، یکشبه ره صدساله را بپیمایند.
این موضوع از گذشته بهعنوان سؤالاتی در اذهان اندیشهوران ایرانی مطرح شده است و برخی از آنها نیز برای شناخت خلق و خویی که فرهنگ کار و تلاش را جدی نمیگیرد، به نوشتن رسالههایی در آداب و سنن و خلق و خوی ایرانیان و شاکله هویت آنان پرداختهاند؛
اما هیچکدام از این کتب (که چکیده آنها فقط در مذمت افراطی و تخطئه فرهنگ خودمان بوده است)، راهکاری منصفانه برای رسیدن به یک نقطه تعادل ارائه ندادهاند و فقط دائم تکرار میکنند ما بعد از حمله مغول دیگر روی خوش ندیدیم.
ذکر این چند عبارت که بعد از حمله مغول و یا بعد از جنگهای ایران و روس ما دچار یک انحطاط شدیم دردی را دوا نمیکند؛ چراکه بسیاری از کشورها نیز بهمراتب رخدادهایی چون حوادث تأسفبار و ویرانگر حمله مغول و... داشتهاند اما توانستهاند خود را در مسیر قابلقبولی از پیشرفت قرار دهند.
واقعیت این است تا زمانی که فرهنگ متحول نشود نمیتوان کاری از پیش برد و تحول فرهنگی از سنین ابتدایی آموزش شروع و در کوچه و خیابان تکمیل میشود و از طریق رادیو و تلویزیون این فرهنگ تعالی پیدا میکند. تلاش فرهنگی و فرهنگسازی، کار یکسال و 2سال نمیباشد و باید بر آن مداومت داشت و بهگونهای عمل کرد که در رفتار و تفکر افراد تجلی پیدا کند.
در اسلام فرهنگ کار و تلاش نوعی عبادت محسوب میشود و تلاش برای خانواده و آبرومندی نوعی جهاد در راه خدا محسوب میشود و از طرفی از معصومین روایت شده است؛ برای دنیایت چنان کار کن که گویی میخواهی دائما در دنیا زندگی کنی و برای آخرت چنان فعالیت نما که گویی فردا میخواهی دنیا را ترک کنی. این دستورالعمل متعالی که نمونه آن در کمتر مکتبی وجود دارد میتواند مهمترین راهبردی باشد که ما را به مسیر بهتری هدایت کند.
بنابراین تمرکز تبلیغات باید بر ارزش کار و تلاش در اسلام و تقبیح کسالت و بیکاری باشد و از طرفی ثروتمند شدن بیزحمت و پول بادآورده و رانتخواری و اقسام مختلف آن مذموم و غیراخلاقی شمرده شود.
همچنین ارائه الگوهای موفقی از کشورهایی که با کار و تلاش توانستهاند پلههای ترقی را سریع بپیمایند نیز میتواند مطلوب باشد. پرهیز از شعارزدگی و احتراز از تفکرات منفیگرایانه که یکسره بر نفی و دفع تأکید میکنند و شاکله هویت ایرانی را زیر سؤال میبرند از ضرورتهاست.
آنچه که باید مورد تأکید قرار گیرد فرهنگ کار و تلاش است و جدی گرفتن هر کس از جانب خودش، در هر مسئولیتی که قرار دارد و آن اینکه کاری را که بر دوش دارد بهنحو احسن انجام دهد تا فرهنگ کار جزئی از شاکله هویت ما درآید و از مرحله شعار به رتبه شعور صعود کنیم و بدانیم تا زمانی که کار بهعنوان یک فرهنگ درنیاید، نمیتوانیم قلههای پیشرفت را بپیماییم.
بنابراین اگر هر روز و هر ماه و هر سال را بهنام کار مضاعف و همت مضاعف بنامیم باز هم جایز است؛ چراکه تا زمانی که کار و کارآفرینی جزء شاکله هویت ایرانی نشود، باید همتی مضاعف بهخرج داد و فرهنگسازی کرد.