اما واقعیت این است که از این کیمیای وجود کمتر بهره گرفته شده است . اهمیت اخلاق بهگونهای است که برخی از علمای اسلامی همان اخلاق نیکوماخوسی ارسطو را رنگ و لعاب دینی بخشیدند و تحت عناوین جدیدی عرضه کردند و حتی بسیاری از علمای متأخر با استفاده از متون قرآنی و روایات پیامبر و ائمه علیهمالسلام کتب فاخر اخلاقی را ارائه کردند.
غرض از این نکات این است که زندگی فارغ از اخلاق و تهذیب نفس، یک زندگی نباتی و حداکثر زندگی حیوانی بیشتر نیست.در جهان امروز که رسانهها اهمیت مضاعفی یافته است بدون رسانههای اخلاقمدار نمیتوان در آرزوی آرمانشهر اخلاقی بود. ابزار رسانه اگر محملی از بداخلاقیها و خدایناکرده بیاخلاقیها شود، تخریب چند برابر میشود؛
زیرا رسانهها با قدرتی که دارند میتوانند با استفاده از عنصر برجستهسازی، بخشهایی را موجه یا ناموجه جلوه دهند؛ یعنی میتوانند از کاه، کوه بسازند یا بالعکس؛ به همین دلیل بسیاری از تحولات و اتفاقات بزرگ و قابلتوجه توسط رسانهها اتفاق افتاده است. مثلا ماجرای واترگیت در آمریکا با استفاده از رسانه بهعنوان یک مسئله مهم در تاریخ سیاسی آمریکا اتفاق افتاد.
در فضای ایران، رسانهها چنانکه باید و شاید نتوانستهاند در ایجاد فضای اخلاقی متعالی و صفات حمیده بکوشند. بسیاری از روزنامهها ابزار قدرتطلبی باندها و کلوبهای قدرت شده و بازار اتهام و تهمت نیز در این رسانهها داغ است.
حتی برخی از آنها با یک تقسیم کار با سایتهای بینامونشان ابتدا بذر یک بداخلاقی را با مخاطب اندک میکارند و بعد از آن، بدخلاقی در روزنامه و بهنقل از آن سایت برجسته میشود و یک دروغ به تیراژ چند ده هزار و یا بیشتر تکثیر شده و اذهان خوانندگان آشفته میشود.
آیا هنوز به آن قول حکیم سفرکرده باور داریم که فرمودند: «شما (اصحاب رسانه) در برابر آنچه که مینویسید و در برابر آنچه که نمینویسید مسئول هستید.»شاید این تعبیر یکی از سنگینترین مسئولیتها را مشخص میکند که بر دوش اصحاب قلم قرار گرفته است که قلم خود را مهذب و روشنگر قرار دهند.
چرا امروز بسیاری از رسانهها گرفتار انحرافات عدیدهای شدهاند که از رسالت مطبوعاتی خود دور شده و به بازار مکارهای تبدیل شدهاند که تجارت بداخلاقی و بیصبری و کمتحملی را شیوه خود کردهاند و از قضا گمان میکنند که راه به صواب میبرند.
وقتی هنوز بسیاری از اصحاب رسانه بین نقد ، اتهام و تخریب تمیز قائل نیستند و به بهانه روشنگری یا نقد، خویشان را به جانب دشمنان گسیل میدارند و هر روز دوستان دیروز را دشمنان امروز میپندارند و یا بسیاری از دستگاههای دیوانی از آن سمحه و سهله برخوردار نیستند و دوست دارند هر روز تعریف و تمجید بشنوند و رسانهها بهعنوان بولتن روابط عمومی آنها عمل کرده و گزارشکار آنها را منتشر کنند، نمیتوان انتظار داشت فضای رسانهها به جانب بداخلاقی سیر نکند.
فضای رسانه زمانی اخلاقی میشود که چاپلوسی رخت بربندد و کیمیای نقد مشفقانه وجه بارز مطبوعات شود و آندم است که میتوانیم امید ببندیم رسانه، نه بهعنوان چرخ پنجم ارابه مردمسالاری بلکه بهعنوان چرخ چهارمی که میخواهد بهعنوان یک مشاور تیزبین و بینا به کمک بیاید و هرجا انحراف و فسادی مشاهده میشود، بهعنوان آیینه جامعه به انعکاس آن اقدام کند.اما آنچه امروز در برخی رسانهها هویداست بداخلاقی مزمنی است که دل هر آزادهای را بهدرد میآورد.