ازدواج در عین حال یک صنعتاست؛ نه فن است و نه هنر، فقط یک صنعت است. وقتی یک خانواده برای رفتن به خواستگاری قدم بر میدارند، چرخهای این صنعت شروع به چرخیدن میکند. البته ابتدا این خانواده یا دختر و پسر در شرف ازدواج است که این چرخ را به حرکت واداشته اما بعد از مدتی، وقتی که چرخش، شتاب گرفت دیگر چیزی مانع توقف آن نمیشود. صنعت همیشه با یک حرکت شروع شده است، پس دسته گل و جعبه شیرینی، شروع خوبی است، میمون و مبارک هم که هست. بعد از مراسم معارفه اولیه خواستگاری، نشان کردن عروس خانم با یک حلقه انگشتری ادامه پیدا میکند و.. .
ازدواجها، شاید معلول عشق باشند یا انگیزههای دیگری داشته باشند اما آنچه باعث صورت پذیرفتن ازدواج میشود، ربطی به عشق ندارد. وقتی که بحث ازدواج پیش میآید، قطعا پای پول در میان است. پول مهمترین نقش را در این زمینه دارد. اگر باور ندارید از یک طلافروش بپرسید که قیمت دو تا حلقه را با چه میزان عشق باید به او بپردازند؟! وقتی بحث شیرین پول مطرح میشود خانوادهها بهطور مستقیم راجع به مقدار و مبلغ حرف میزنند، بحث و چانهزنی میکنند و بالاخره هم توافق میکنند. اینجاست که زوج عاشق، نخستین درس زندگی را میآموزند: توافق. البته تا این ازدواج سر بگیرد درسهای مهم دیگری را هم میآموزند!
چرخهای صنعت همیشه ابتدا گردش کندی داشتهاند. اما زوج عاشق بهنظرشان میآید که چرخ بزرگی را به گردش واداشتهاند که همانا جلب موافقت خانوادههایشان بوده است. بعدها در مییابند که چرخهای بزرگی را نیز باید بهگردش درآورند و این، کار سختی است.
از بیش از 10نفر طلا فروش در مورد قیمت متوسط یک حلقه طلا برای جشن عقد سؤال شد گفتند که قیمتها بسیار در نوسان است اما از حلقهای با قیمت حدود صد هزار تومان شروع میشود و تا 5میلیون تومان ادامه پیدا میکند. البته هرچه قیمت حلقه بیشتر و گرانتر باشد نشانه ارزش برلیانهای واقعی نه اتمی است که روی آنها بهکار رفته است. اما در این صنعت عده کثیری از اقوام و آشنایان هم هستند که در گردش و سرعت این چرخ، همراهی میکنند و آنها کسانی هستند که برای خریدن کادوی عروسی، طلا میخرند، حتی عدهای هم برای اینکه آن مقدار از طلاهایی که در عروسی قبلی به نمایش گذاشتهاند تکراری نباشد، آن را تعویض یا بهاصطلاح تبدیل بهاحسن میکنند.
چرخها شروع به چرخیدن کرده و حالاست که خانوادهها برنامهریزی را شروع کردهاند. خرید آینه و شمعدان یکی از واجبات هر سفره عقدی است بیانکننده میزان دارایی و شاید هم سخاوت داماد در چنین خرید واقعا بیموردی است. آینه شمعدانها غالبا برنزی هستند و بعضی از آنها را آبکاری کردهاند. بهطور متوسط قیمت آنها از 80هزار تومان تا 3میلیون تومان است. البته آینهشمعدانهای نقره یا چوبی قیمت گرانتری دارند و علاوه بر آینه و شمعدان خریدن یک کنسول که باید روی آن قرار بگیرد و نیز یک عدد ساعت که حتما و لزوما باید مابین دوشمعدان قرار بگیرد و اصلا نمیشود که نباشد، لابد ساعت «بله»، گفتن عروس خانم را هم نمایش میدهد!
میتوان به راحتی گفت که خرید بعدی، لباس داماد و کرایه لباس عروس است. قیمت کت و شلوار دامادی از 350هزار تومان شروع میشود و بقیهاش مربوط به سلیقه داماد و جیب پدر عروس خانم است!
قدیمها لباس عروس را کرایه میکردند، میگفتند برای یک شب ضرورتی ندارد کلی هزینه بشود و آن لباس دیگر کاربردی نخواهد داشت. حالا هم همین طور است. قیمت کرایه کردن لباس عروس از حدود 50هزار تومان شروع میشود و به 7میلیون تومان میرسد. البته عروس خانم باید وقتی لباسی را پسندید و اندازهاش بود، یکبار قبل از پوشیدن و یکبار بعد از پوشیدن، آن را به اتوشویی ببرد و بشوید و تحویل صاحبش بدهد که البته مقرون به عقل و بهداشتی هم هست.
حالا فقط تصور کنید یک زوج عاشق تا به حال چند نفر را وارد این صنعت کردهاند و چقدر از افراد اجتماع را که بیکار هم نبودهاند! بهطور شبانهروزی بهکار گرفتهاند!؟
چرخ بزرگی هم میچرخد و میچرخد به سفره عقد میرسد. سفره عقد در زمان نه خیلی قدیم شامل آینه و شمعدان و شاخه نبات و قرآن و مقداری آجیل با پوست شامل گردو، بادام، فندق و مقداری نان سنگک و پنیر و سبزی میشد اما سالهاست که بانوان هنرمند و
با ذوقی ظهور کردهاند و همین مواد را آغشته به انواع مروارید و پولک و منجوق و... کردهاند که بیننده باید کلی تو سفره بگردد تا بفهمد زیر این همه نگین و تور و تجملات، گردو کدام است و بادام کدام.
بالاخره این هم خودش فن ظریفی است که با کمی ذوق آمیخته است و اضافاتش مثل گندم یا سبدی پر از صابون یا نانهای به شکل گل یا توپهای آمیخته با نقل، دیگر حرف از ابتکار میزند و بس. در این وادی، ابتکار است که برنده است و مشتری جلب کن. تازگیها هم که مد شده، قندهای کوچکی به شکل قلب را توی تور میپیچند و با افتخار به مهمانان تقدیم میکنند که کامشان شیرینتر از قند بشود و هوس عروسی گرفتن به سرشان بزند!
گل، زیباترین مظهر زیبایی است. اما از این بازی، دور نمانده است. حتما قدیمیها بهخاطر میآورند که در خواستگاریهای قدیم، یک دسته گل بزرگ گلایل توی دست خواستگار بود اما الان گلها به مدد رسانهها بیشتر شناخته شدهاند و به غیر از اسمهای سختی که دارند، انتخاب هرکدام از آنها نه فقط نشانه تشخص است بلکه نشانه ثروت هم هست! تا حدی که بهعنوان مهریه هم کاربرد دارد. مثل یک وانت پر از گل سرخ به علاوه یک باغ پر از گل آفتابگردان که بعضی وقتها پشت قباله عروس میاندازند و خوشبختانه عندالمطالبه هم هست حتی اگر داماد خوشبخت عندالاستطاعه نباشد!
یک گلفروش میگوید که قیمت دسته گل عروس از 50هزار تومان تا 250هزار تومان است. برای گلهایی که ماشین عروس را زیبا جلوه بدهند قیمت پیشنهادی از 80هزار تومان به بالا تا سقف یک میلیون تومان است. وی میگوید به تازگی یک ماشین عروس را با قیمت 2میلیون و 500هزار تومان گلباران کرده است.
یکی از جذابترین چرخهای صنعت ازدواج، همان مجلس جشن عروسی است. قدیمها و
نه چندان قدیم و بعضی وقتها حالا، عدهای عروسی را در خانه داماد یا عروس یا اقوام یکی از آنها که بزرگ بود برگزار میکردند. اما به لطف حضور جمعیت جوان کشورمان و اقبال مردم به برگزاری جشنهای مفصل، تالارهای باشکوه و بیشکوه زیادی احداث شدهاند که خدمه متعددی با لباس متحدالشکل در آن به پذیرایی از مهمانان محترم مشغولند که اغلب هم خسته و گرفته بهنظر میآیند. لابد آنقدر عروس و داماد دیدهاند که یکی دیگر، برایشان توفیری نمیکند! تالارهای پذیرایی، صاحبخانه را به آرامش دعوت میکند چون میداند که دیگر همه مهمانها بهطور یکسان پذیرایی میشوند و کافی است خودشان در سالن بچرخند و با مهمانها خوشوبش کنند. تالارها معمولا با کمتر از 250نفر مهمان پذیرای هیچ عروس و دامادی نیست. این رقم میتواند به 1000 نفر یا بیشتر هم افزایش پیدا کند.
بستگی دارد شما چند نفر را دعوت کنید؟ قیمتهای مناسبی هم دارند، مثلا برای همان 250نفر، قیمتی حدود 5/2میلیون تومان دریافت میکنند. البته این رقم به تنوع شام هم بستگی دارد. میتوانید چند جور غذا سفارش بدهید میتوانید یک شتر درسته را هم کباب کرده و به خورد مهمانان بدهید! آنوقت کمی قیمتها بالا میرود. البته به یمن زندگی صنعتی امروز و راحت بودن پذیرایی در تالار، اکثریت مردم به جشن گرفتن در سالنها روی آوردهاند. البته اسم تالار هر چه قلمبه سلمبهتر و شیکتر باشد معلوم میشود که داماد چه جور شخصیتی دارد و عروس در آینده چه قدر با او خوشبخت میشود! راستی تالارها روزهای پنجشنبه و جمعه قیمت گران و ثابتی دارند ولی بقیه روزهای هفته تخفیف ویژه دارند. با تخفیف ویژه ازدواج کنید!
غذا یکی از الطاف الهی است و غذا خوردن یکی از لذتهای زندگی به حساب میآید. به یمن رقابت بین تالارها و صاحبانشان معمولا قیمت را کمتر حساب میکنند تا شما تنوع میز غذایتان را بیشتر کنید. میگویند 70درصد جوجه + فسنجان + باقالیپلو با گوشت ماهیچه شترمرغ + 4جور سالاد + 5 مدل دسر فقط مثلا 15000 تومان! که از بس این ارقام شگفتانگیزند عروس و داماد را هول و دستپاچه میکنند. شیرینی فروشها هم در این صنعت، کارشان شیرینکردن کام مردم است به اضافه خالیکردن جیب داماد چون حتما بایستی آن کیلوگرم کیک عروسی که آنها میپزند را سفارش بدهید، مدل و شکل و شمایلش را شما انتخاب میکنید، وزنش را آنها! البته در مورد سفارش شیرینی میگویند به خاطر عروسی تخفیف میدهند. لابد راست میگویند!
میوه فروشی هم از این نمد، کلاهی نصیبش میشود با جنس مرغوب و اعلا. میوههای درجه یک را از پشت پستو درمیآورد و با قیمتهای مرغوب به یک جفت زوج، مرغوبتر میفروشد.
همه آنچه بر شمردیم فقط بیان خلاصهای بود از آنچه این پدیده مهم زندگی را به یک صنعت تبدیل میکند! و البته نباید نادیده گرفت که عده زیادی در موقع دریافت کارت عروسی، شروع به دوختن و خریدن لباس و کفش میکنند و نیز بابت آرایش روی و موی خود، حاضر به پرداخت قیمتهای گزاف هستند؛ فقط به خاطر شرکت در یک شب جشن عروسی. البته باید گفت که همه ما از اینکه پولهایمان را در مورد شادی و شادبودن و شادکردن دیگران خرج کنیم لذت میبریم و با میل و اشتیاق این هزینهها را میپردازیم. پس سپاسگزار زوج جوانی هستیم که خواسته و آگاهانه، چرخهای صنعتی را به گردش درآوردهاند که نامش ازدواج است.
ببینید که فقط عشق نیست که باعث برقراری عروسی میشود. عده زیادی همراه ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا دو نفر بروند پی یک زندگی معمولی و بشوند مثل هزاران زوج متأهل قبل از خودشان!
ازدواج صنعتی است که هر روز و هر روز در برگزاری جشن آن، ابتکارهایی جدید و بعضا رسوم غلط و تجملی و دست و پا گیر و مردم پسند، مد میشود و برگزاری این جشن مبارک را سخت میکند. البته در این میانه حرفی از جهیزیه که بعضا تهیهاش برای خانواده عروس مشکل و حتی کمرشکن است را برای وقتی دیگر گذاردهایم زیرا که چشم و هم چشمیهای خانواده طرفین در به رخ کشیدن جهیزیه دختر من یا جهیزیه عروس من بیشتر خانوادهها را تا مدت طولانی در قرض و بدهکاری فرو میبرد ولی دل خود را به این جمله خوش میکنند که دخترم را با آبرومندی به خانه بخت فرستادم.
سالانه، میلیاردها تومان صرف هزینه ازدواج میشود؛ هزینهای که باعث میشود 2نفر، دیگران را در شادی وصل و پیوند خود، شریک کنند. برای یک پیوند، برای یک شب جشن و سرور میلیونها تومان پرداخته میشود که بعدا حرف و حدیث پیش نیاید اما بالاخره پیش میآید.