اگر از هر فرد مجردی بپرسیم که چه ملاکهایی را برای انتخاب همسر آینده خود در نظر گرفته است، مطمئنا او در میان ملاکهای خود، به داشتن علاقه دوطرفه نیز معتقد است. در واقع اکثر افراد اعتقاد دارند که ازدواج باید از روی عشق و علاقه صورت پذیرد؛ حال بعضی، علاقه و روابط منطقی را میپذیرند و بعضی دیگر عشق ظاهری و بعضی دیگر هر دو را توأمان.
اما تنها شروع زندگی مشترک با هر نوع اعتقادی در مورد عشق و علاقه از سوی طرفین کافی نیست؛ یعنی حتی اگر عشق بین آنها واقعی و بدون ترس باشد و نفر مقابل را به خاطر لیاقتها، تواناییها و مهارتهای اجتماعی و فردی دوست داشته باشند باز هم باید مهارتهایی را پیش از ازدواج بیاموزند تا بتوانند به خوبی دوران پیش رو را مدیریت کنند و باعث آرامش، امنیت و افتخار یکدیگر شوند.
طی مراسم ازدواج به سبک ما ایرانیها، معمولا دورانی بین عقد و عروسی در نظر گرفته میشود. خانوادهها به خاطر مسائل شرعی و اخلاقی، پس از پسند کردن و شناخت یکدیگر و قبول شرایط، دوران کوتاهی را بهعنوان دوران نامزدی درنظر میگیرند و بعد از آن، قبل از اینکه مراسم عروسی را به پا و عروس و داماد را راهی خانه خودشان کنند، آنها را به عقد یکدیگر درمیآورند.
همه آنهایی که سالها از دوران نامزدیشان گذشته، وقتی به تازه عروس و دامادها نگاه میکنند شاید به نوعی حسرت آن دوران را میخورند و چنین به آنها گوشزد میکنند که تا میتوانند از این لحظات لذت ببرند اما واقعیت امر این است که اگر از اتفاقات مدت زمان بین عقد و عروسی همین افراد سؤال کنیم، خیلی از آنها از تصمیمات و مخصوصا حرفهای زده شده خانوادهها ناراحت شدهاند و به نوعی دوران عقد را «دوران پراسترس» مینامند.
روانشناسان بر این اعتقادند که این دوران میتواند برای خیلی از زوجین دوران سختی باشد چراکه آنها بهدلیل بیتجربگی قادر به مدیریت درست مسائل نیستند و این چنین بیان میکنند که حتی هستند زن و شوهرهایی که پس از مراسم عروسی به خانه خود رفتهاند و به کمک هم توانستهاند خیلی از مشکلات زندگی را حل کنند اما همین زوجین در مدت زمان قبل از عروسی به محض روبهروشدن با موضوعی که مطابق میلشان نبوده سریعا نسبت به همسر خود موضعگیری کرده و خانوادهها را وارد ماجرا کردهاند. اما برای اینکه از استرسها و درگیریهای احتمالی کاسته شود باید افراد از همان روزی که تصمیم به ازدواج میگیرند، درست رفتار کردن، مدیریت برنامهها و آیندهنگری را نیز از اصول اولیه یک ازدواج موفق بدانند و در جهت آن گام بردارند.
سنگها را وا بکنید
عروس و دامادها مضطرب انجام مسائلی هستند که میبایست برای شکلگیری مراسم عروسی طبق عرف 2خانواده صورت پذیرد. همین نگرانیها باعث میشود تا آنها نسبت به خیلی از موضوعات پیش پا افتاده هم حساسیت بهخرج دهند و به درگیریها دامن بزنند. مشخص نبودن مسائل دیگری مثل وضعیت شغلی پسر، مسکن، باقیماندن قسمتی از تحصیل دختر یا پسر و... نیز میتواند بر شدت این نگرانیها بیفزاید.
برای اینکه زوجین از چنین اضطرابهایی بکاهند باید قبل از عقد و خواستگاری و قبل از اینکه دلبستگیهای دوطرف بیشتر شود تمام موضوعات را صادقانه با یکدیگر مطرح کرده و خواستههای منطقی خود را بیان کنند و در این بین احیانا اگر مشکلی هم باشد که فکر میکنند قادر به حلش نیستند، آن را به بزرگترها واگذار کنند.
اول، برنامهریزی
کلید شکلگیری یک مراسم عروسی خوب، برنامهریزی درازمدت برای آن است. خیلی از دختر و پسرها و خانوادههایشان بعد از صیغه عقد تا نزدیکیهای شب عروسی دست روی دست میگذارند و کار خاصی انجام نمیدهند اما اگر کمی واقعبین باشند میفهمند که خود آنها به دلایل مشخصی این مدت زمان را تعیین کردهاند تا بتوانند مقدمات ازدواج را فراهم آورند.
خانوادهها باید به این دوره بهعنوان یک فرصت طلایی نگاه کنند و نخستین کارشان طرح یک برنامه مناسب برای مدت زمان باقی تا شب عروسی باشد. به هر حال ممکن است این دوران تا 2سال یا حتی بیشتر هم باشد ولی مهم این است که با توجه به شرایطی که برای هر طرف وجود دارد سعی بر این داشته باشند که شرایط مطلوبتر را بهدست آورند.
مراسم عروسی شما، اول از همه مال شماست
کاری به این نداشته باشید که فلان کس مدت زمان عقدش چقدر طول کشیده است، شرایط شما مخصوص شماست. اول از همه شما باید طوری برنامه را بچینید که هم بتوانید به خوبی به کارها برسید و هم از این زمان لذت مخصوص بهخودش را ببرید.
آوردن برنامهها روی کاغذ
عروس و داماد سوا از خانوادههای خود، جداگانه باید آنچه را که فکر میکنند باید انجام شود روی کاغذ بیاورند، سپس آنها را فقط با والدین خود مطرح کنند و بعد از نتیجهگیری، موضوعات را فقط به همسر خود بگویند.
در این زمان ممکن است زوجین با هم دچار تعارض (Conflict) شوند؛ به این معنی که فرد تمایل به انجام کاری دارد، درصورتی که فرد مقابل او از انتخاب چنین حالتی سر باز میزند؛ زوجین باید درصورت بروز چنین حالتی - که مطمئنا بهوجود میآید- برای مدیریت تعارضات پیش آمده 3 کار را انجام دهند؛ نخست آنکه برای مواردی که در نظر گرفتهاند اولویت قائل شوند. مثلا اگر یکی از زوجین اول از همه اعتقاد به تهیه وام ازدواج و خرج آن دارد و دیگری خرید طلا و جواهر را اول در نظر گرفته با منطق حساب کنند که کدام مورد برحسب زمان باقیمانده و موقعیت مالی و همچنین شرایطی که میتواند برای آنها در آینده ایجاد کند، ارجحیت دارد.
در این مثال شاید ممکن است زوجین فقط پولی را که از طریق وام به دست میآورند، در نظر بگیرند و بهاصطلاح خودمان سریعا چالهای برای آن بِکنند، اما پرداخت اقساط وام نیز موضوعی است که میتواند حتی بعدها در زندگی مشترک زوجین دردسرساز شود. دوم اینکه برای هر نوبت کاری که تصمیم به اجرای آن گرفتند، حالتهای مختلف اجرای آنها را نیز در نظر بگیرند. مثلا در مورد وام ازدواج فقط حالت خرج آن برای خرید عروسی را در نظر نگیرند، شاید یک سرمایهگذاری کوچک مثل حساب بانکی هم بتواند برای آنها مفید واقع شود. در مرحله آخر حالا که عروس و داماد در جریان همه امور قرار گرفتهاند، به تقسیم وظایف بین خودشان بپردازند.
گوشکردن فعال را همین حالا یاد بگیرید
هریک از زوجین اگر خواستهای را عنوان کردهاند ولی احساس میکنند که طرف مقابلش از این مورد ناراحت است، سعی کنند از تکنیک گوش کردن فعال به نحو مطلوب بهره ببرند؛ به این معنی که هم همسر خود را درک کنند و هم خواسته خود را به بهترین نحو ممکن بگویند.
این تکنیک در آینده نیز بسیار بهدردشان خواهد خورد. گوش کردن فعال چند مرحله دارد:
1- درک احساسات: یعنی اینکه اول از همه ناراحتی طرف مقابل را به خوبی متوجه شویم.
2- انتقال احساسی: یعنی احساس همدردی کردن و سعی در برگرداندن آرامش به همسر خود.
3- علت ناراحتی: به معنای اینکه علت دلخوری و ناراحتی همسرمان را جویا شویم.
4- بیان صریح نظرات خودمان و تبادل نظر در مورد آن.
البته تمام مراحل فوق فقط با تمرین و صبر حاصل میشود ضمن اینکه منتظر نباشیم تا فقط فرد مقابل دست به اجرای آنها بزند و خودمان نیز در انجام آنها تلاش کنیم.
از کاه کوه نسازید
مطمئن باشید به خیلی از اتفاقات، بعدها خواهید خندید، پس سعی نکنید با سختگیریهای بیش از اندازه جلوی همدیگر سنگ بیندازید زیرا پس از عقد خود شما هم از سختگیری خودتان متضرر خواهید شد.
دخالت در کار بزرگترها، ممنوع
بزرگترهای خانواده عقایدی برای خود دارند که در جای خودش محترم است. دخالت بیش از حد در کار آنها و انتقال دادن نظرات خودمان توسط همسرمان به خانواده او، ایجاد مشکل کرده یا باعث افزایش مشکلات میشود.
پاسخ به سؤالاتی که ذهنمان را مشغول کرده
مونیکا مندزلیهی در کتاب «هزار و یک پرسش پیش از ازدواج» به دخترها و پسرها این چنین پیشنهاد میکند که آنها قبل از مراسم عروسی بهتنهایی به پرسشهای زیر پاسخ دهند و سپس با نامزدشان آنها را بررسی کنند:
1- چه احساسی درباره ازدواج کردن دارید؟
2- آیا میتوانید بپذیرید که تاریخ ازدواجتان به تعویق بیفتد؟
3- آیا از ازدواج کردن خوشحالید یا سعی میکنید در این مورد فکر نکنید؟
4- آیا احساس میکنید که رابطه شما و نامزدتان مشکلی دارد، اما نمیتوانید علت را تشخیص دهید؟
5- آیا سعی میکنید که خودتان را متقاعد کنید که نامزدتان همان همسر مناسب شماست؟
6- آیا از وقتی که نامزد شدهاید (یا به عبارتی عقد کردهاید) رابطهتان تغییر کرده است؟
7- آیا برای برنامهریزی مراسم ازدواج مردد هستید؟ آیا از تماشای لباس عروس یا کارت دعوت ناراحت میشوید؟
8- آیا دیگران بیش از شما برای ازدواجتان شور و شوق دارند؟
9-آیا فکر میکنید که والدین شما دوست دارند هرچه زودتر این مدت زمان تمام شود و شما را راهی خانه خودتان کنند؟
10- آیا میترسید که بعد از پایان محبتهای دوره نامزدی و شور و شوق جشن عروسی، از ازدواجتان پشیمان شوید؟
11- آیا نامزدتان را تهدید کردهاید که زودتر مراسم عروسی را برپا کنید؟
12- آیا میترسید که پس از ازدواج آزادی یا هویتتان را از دست بدهید؟
13- آیا هنوز تا حدودی از واژه تعهد میترسید؟
بنابراین هیچ موضوعی را به حال خود رها نکنید. این طرز فکرها که «انجام این کار وظیفه طرف مقابل است، اگر صادقانه عمل کنم ناراحتیها را بیشتر میکند، اصلا این موضوع به من ربطی ندارد و...» ناشی از تلقینهای ذهنی بیموردی است که تازهعروسها و تازهدامادها دارند.