هر چه منبع بیش، اعتبارش بیشتر ! یکی از دانشجویانم در دانشگاه دماوند میگفت یکی از استادان به مقالهاش ایراد گرفته که فلان بخشهای مقاله را از کجا آوردهای ؟ او پاسخ داده این بخشها از خودم است. استاد گفته یعنی چی از خودم است؟ باید منبعاش را بنویسی. نمیتوانی از خودت بنویسی.
این دانشجو میگفت از نظر استاد مربوطه تحقیق یعنی جمعآوری نظرات دیگران؛ یعنی بتوانی به خوبی حرفهای دیگران را از منابع مختلف استخراج کنی و با وسواس علمی و رعایت دستورالعملهای رفرنس نویسی به آنها ارجاع بدهی. من به جرأت میگویم بسیاری از مقالات به ظاهر علمی ما در رشتههای علوماجتماعی چیزی جز بریده نظرات دیگران نیست؛ مقالهای که 200 رفرنس دارد لزوما مقاله معتبری نیست. چنین مقالهای جمع جبری بریده مقالات دیگران با ذکر منبع است. در واقع هنر دروس روش تحقیق در دانشگاهها این شده که چگونه و با چه متدهایی میتوان از منابع مختلف، اطلاعات و یافتهها را استخراج کرد.
نمونهای جالب مربوط به رساله کارشناسی ارشدی است که چون موضوعاش نو بوده و هنوز دانشمندان غربی در این باره تحقیقی انجام ندادهاند با مخالفت دانشگاه روبهرو شد و استدلال آنها نیز فقر ادبیات تحقیق بود. پاسخ دانشجو در جلسه دفاعیه پروپوزال این بود که چرا تا زمانی که دیگران درباره موضعی تحقیق نکردهاند ما حق نداریم درباره آن موضوع تحقیق کنیم؟
این دانشجو البته با لجاجتی که به خرج داد و رسالهای در باب آن موضوع نو تهیه کرد با کمترین نمره ممکن توانست از سد هیأت داوران عبور کند. جالب این است که همان رسالهای که بهعنوان نخستین بار تولید و خودش به یک منبع اولیه تبدیل شد، اکنون سالهاست بهعنوان منبعی معتبر توسط دیگر دانشجویان در دانشگاههای مختلف تهران مورد استناد رسالهها قرار گرفته و بهترین نمرات را برای کپیپیستکنندگان آن به ارمغان آورده و میآورد.
بحث تقلبهای علمی چند صباحی است که در محیطهای علمی داغ شده است و هر ازگاهی خبرهایی راست یا دروغ درباره کپیبرداری فلان مقام مسئول از یک مقاله خارجی در ژورنالهای معتبری مانند نیچر منتشر میشود که البته همگی با تکذیب مقامات و احیانا طلبکاری ایشان مواجه میشود. البته آن چیزی که در ایران بسیار بلند است دیوار حاشاست و بهفرض که چیزی هم اثبات شود آب از آب تکان نمیخورد.
در همین راستا البته دکتر سعید سهرابپور، رئیس دانشگاه صنعتی شریف گفته است: «اگر در مقالهها از تحقیقات و مقالات دیگر بدون ذکر منبع استفاده شود، نوعی سرقت انجام شده که باید دانشگاهها با متخلفان برخورد جدی کنند. برای جلوگیری از تخلفات علمی دانشجویان، اساتید باید از ابتدای پروژه تحقیقاتی همراه دانشجو باشند و درصورتی که اساتید، دانشجو را در طول پروژه رها کنند، احتمال بروز تخلفات علمی افزایش پیدا میکند.» به گفته وی دانشگاهها متخلفان و سارقان علمی را به کمیته انضباطی ارجاع داده یا درصورت نیاز اخراج کنند.
حرفهای نغزی است اما در این باب چه میتوان کرد که برخی به ظاهر مقالههای علمی، خود به طرز محترمانهای برگزیده و منتخب مقالات سایرین است؟ به راستی وقتی استادی بدون اینکه در تهیه مقاله یا تحقیقی نقشی داشته باشد از دانشجو توقع دارد و گاه به طور علنی به زبان میآورد که باید نام او نیز در ذیل مقاله منتشر شود چه باید کرد؟ یا با کسانی که نمره رساله یا واحد دانشجو را گروگان درج اسم استاد در ذیل مقاله میکنند چگونه میتوان برخورد کرد؟
شاکی کیست و متشاکی کجاست؟
چگونه میتوان به دانشجو آموخت که تحقیق یعنی حضور واقعی محقق در متن تحقیق؛ یعنی محقق در مقاله مستخرج از تحقیق حضور واقعی داشته باشد نه حضور مجازی. چرا بسیاری از محققین ما با فهرستی طویل از تحقیقات و مقالات منتشره قادر به یک سخنرانی یک ساعته بدون بهرهبردن از نوشته درباره مطالب منتشره خود نیستند؟
چرا در محیطهای علمی جایگاهی برای تحقیقات دانشجویی قائل نشدهایم و اساسا ژورنالهای علمی – پژوهشی مان از دانشجو مقاله نمیپذیرند؟ و حتما باید اسم یک استاد در کنار اسم دانشجو باشد تا پذیرش شود؟ آیا نظام پژوهشی ما در دانشگاهها و بهخصوص در رشتههای علوم اجتماعی تنها به ظاهرسازی و به قول استادی، مقالهسازی گرایش پیدا کرده است؟ در این صورت چاره و درمان چیست؟