هرکدام از دولتمردان برای واقعی کردن قیمتها و از طرفی بالا بردن قدرت خرید مردم برنامههایی داشتند که در یک مقطع افزایش 20درصدی حاملهای انرژی و از طرفی افزایش میزان حقوق در همین اندازه یکی از این طرحها بود.
از سویی در مقطع زمانی دیگری، مجلس زمینه ایجاد عدالت را در تثبیت قیمتها دید و لذا بحث آزادسازی قیمتها و هدفمندسازی یارانهها برای مدتی مسکوت ماند.
منظور از طرح مطالب فوق، این است که کمتر کسی را میتوان سراغ گرفت که دستی بر آتش اقتصاد ایران داشته باشد و نگران اتلاف منابع نباشد، زیرا این منابع ارزشمند متعلق به آحاد مردم است و باید به بهترین نحو در خدمت پیشرفت جامعه قرار گیرد.
در دوره اخیر، موضوع هدفمندکردن یارانهها در قالب جدیدی ارائه شد که ابتدا رقم 40 هزار میلیارد تومان از آزادسازی قیمتها برای پرداخت یارانه و هدفهای مدنظر در لایحه دولت، به مجلس پیشنهاد شد اما مجلس بهدلیل بار تورمی رهاسازی یکباره قیمتها، زمان اجرا و مقدار 40 هزار میلیارد تومان دولت را تغییر داد و سرانجام با تأیید شورای نگهبان بهصورت قانون ابلاغ شد.
انتظار از دولت محترم این است که آنچه بهصورت قانون ابلاغ شده است با دقت و جدیت اجرایی شود و اگر نقایصی در قانون وجود دارد از مجاری مألوف و مرسوم برای حل مشکلات اقدام شود.
درواقع باید اهمیت و پیچیدگی هدفمندکردن یارانهها را در نظر داشت و با این قانون بهمثابه نتیجه کار کارشناسی برخورد کرد. رویهای که در آن بهجای کار کارشناسی و استفاده از خرد جمعی صاحبنظران، فضای لفاظی رسانهای حاکم شود و با یک موضوع مهم و پیچیده، خیلی ساده و سطحی برخورد شود، مسلما در شأن این اقدام مهم نیست.
سؤالی که مطرح میشود این است که چرا بعضی مدیران اجرایی طراز بالای کشور، بهجای استفاده از ظرفیتهایی که میتواند در فضای کارشناسی و دلسوزانه به ایرادات احتمالی و پیشبینینشده بپردازد،
از ظرفیت رسانهها برای ایجاد موج احساسی بهره میگیرند و یکباره مباحثی همچون همهپرسی را در مورد این طرح مطرح میکنند؟ از آنجا که همهپرسی اقتضائات خویش و تشریفات قانونی خاص خود را دارد، فقط در مواردی مطرح میشود که مشکلی به مرحله بحران عمومی و ملی رسیده باشد، در غیر اینصورت، توسل جستن به همهپرسی، وجه منطقی و عقلانی ندارد.
واقعیت این است که انجام چنین جراحی اقتصادی بزرگی که قطعا با درد و خونریزی همراه است، نتایج فرخندهای در بر دارد، نباید نخبگان، نمایندگان مردم و دولتمردان، احساسی عمل کنند و دلهره و رعب در مردم ایجاد نمایند و ذهن آنها را به فضایی پرتشویش، تاریک و مبهم هدایت کنند که با رویکرد اصلی هدفمندکردن یارانهها، یعنی عدالت توأم با آرامش و رفاه مغایرت دارد.
از طرفی، کلاننگری اقتضا میکند عینک بدبینی و سیاسینگری برداشته شود و هر انتقاد دلسوزانه و منصفانه با ادب و متانت پاسخ داده شود.
برخی رفتارها که امروزه از جانب برخی رسانهها دیده میشود بهگونهای است که بهجای فضای بحث کارشناسانه از روی اعتدال و منطق، وارد فضای لفاظیهای رسانهای غیرکارشناسانه و تند شدهاند و بیشتر بهمثابه ابزار فشار و تهدید عمل میکنند. بذر طرح هدفمندکردن یارانهها که امروز به قانون تبدیل شده است در فضای شعور و منطق بهبار مینشیند.
پس بهجای اینکه از جاده اعتدال در برخورد با این قانون خارج شویم و آنرا آلوده به جهتگیری سیاسی کنیم، بهتر است سخنان منطقی و دلایل استوار خویش را ارائه و بیشتر از هر زمانی به قانون تمکین کنیم؛ چراکه باید پشتوانه چنین اقدامات بزرگی، خردورزی باشد نه احساسات زودگذر .