بیشک مسئولان کشورهای عرب خلیجفارس برای کنترل خویش و محدود کردن رسانهها و دوری جستن از ورود به جزئیات اختلافات، از تواناییهای زیادی برخوردار هستند.
آنها تلاش میکنند که اختلافات در چارچوبهای ویژه باقی بمانند لذا در این باره اظهار نظر رسانهای نمیکنند. منتهی این سنت پس از تجاوز نیروهای عراقی به کویت در سال 1990 تا اندازه زیادی از بین رفت زیرا کشورها و امارتهای کوچک دریافتند که شورای همکاری کشورهای عرب خلیجفارس هرگز نتوانست برای حمایت از آنها چتر امنیتی مناسبی ایجاد کند و به همین دلیل آنها تصمیم گرفتند که خود بهصورت مستقیم و بدون میانجی یا کفیل محلی با کشورهای بزرگ همچون ایالات متحده توافقنامه امضا کنند.
کشورهایی همچون کویت، قطر و بحرین توافقنامه و معاهدههای دفاعی دوجانبه با کشورهای بزرگ به امضا رساندند و خاک خود را به روی پایگاههای آمریکایی گشودند. اختلافات رو به افزایش مرزی عربستان سعودی و امارات متحده عربی برای روند تغییرات، مثالی زنده تلقی میشود زیرا این اختلاف طوری آشکارشد که نه فقط نمیتوان آن را نادیده گرفت بلکه همه سنتهای گذشته مبنی بر پردهپوشی اختلافات را زیر پا نهاد و این اختلاف بهدلیل رفتار ناپسند و عجیب که نمایانگر وجود تنش قابل ملاحظه در همه سطوح است دستکم هر 3ماه یکبار میان 2کشور علنی میشود.
کارشناسان امور کشورهای عرب خلیجفارس اختلاف موجود را به دلایل دهه 70نسبت میدهند. درآن زمان که مرحله استقلال کشور امارات متحده عربی بود، کشور پادشاهی عربستان سعودی که ملکفیصلبنعبدالعزیز در راس آن قرار داشت در به رسمیت شناختن این کشور از خود شتاب نشان نداده و این امر را به تکمیل درخواستهای زیر منوط کرد:
- دست کشیدن امارات متحده عربی از نوار دریایی عیدید
- دست کشیدن از بخشی از میدان نفتی شبیه که روزانه 500 هزار بشکه نفت از آن به دست میآید و ذخیره نفتی این میدان بیش از 15میلیارد بشکه برآورد شده است.
پادشاه وقت عربستان سعودی به آنچه خواست دست یافت و پس از آن کشور امارات متحده عربی را به رسمیت شناخت.
منتها اختلاف در این زمینه، آتش زیر خاکستر باقی ماند. اکنون روشن شده که فرزندان شیخ زایدبنسلطان آل نهیان حاضر نیستند از نوار دریایی عیدید دست بکشند و براینکه بخشی از خاک امارات است پای میفشرند و خواستار بازگرداندن آنها هستند و نارضایتی خود را از طریق دورشدن از کشور برادر بزرگ یعنی عربستان، بارها و بارها نشان دادهاند. این نارضایتی از طریق پافشاری بر استقرار بانک مرکزی کشورهای خلیجفارس در امارات بهعنوان شرط قبول پول یکسان کشورهای عرب خلیجفارس، کاملا آشکار شد. اماراتیها بر این باور هستند که چون قدرتمندترین اقتصاد را در میان کشورهای عرب خلیجفارس دارند (پس از عربستان سعودی) باید با درخواست آنها موافقت شود؛ منتها این امر مورد قبول قرار نگرفت.
دولت عربستان سعودی ترجیح داد با ایجاد قید و بندهای مقطعی بر حرکت تجاری میان 2کشور، با کشور سرکش امارات به مقابله برخیزد. آنها با متوقف ساختن عبور کامیونها که میان 2کشور در تردد هستند و همچنین با صدور قوانین جدید، در راه حرکت کامیونها خلل ایجاد میکنند و بدین ترتیب برای امارات چنگ و دندان نشان میدهند. مطبوعات امارات درحال حاضر از بحران جدیدی در این چارچوب سخن به میان میآورند.
آنها میگویند کامیونهای اماراتی که حدود 5هزار کامیون برآورد شدهاند درون خاک امارات صفی 35کیلومتری بهوجود آوردهاند و دلیل حرکت کند کامیونها را اقدامهای عجیب وغریب در گذرگاه غویفات ذکر میکنند. بهدلیل پرده پوشی رسمی اماراتی – عربستان سعودی دلایل بحران جدید هنوز آشکار نشده است، منتها برخی میگویند متوقف ساختن قایق جنگی عربستان سعودی در آبهای مقابل نوار دریایی عیدید و کشاندن به آبهای امارات دلیل بحران جدید است و این درحالی است که عربستان سعودی میگوید این قایق درآبهای بینالمللی بوده و وارد آبهای امارات نشده است.
از نکات بسیار عجیب در این چارچوب این است که بحران جدید میان 2کشور با همکاری و مشارکت هر دوکشور برای محاصره اقتصادی ایران بهدلیل پا فشاری برفراوری اورانیوم همزمان شده است.با توجه به پافشاری هر دوکشور برموضع خود و نبود هرگونه میانجیگری از سوی کشورهای خلیجفارس این اختلاف رو به تزاید است و شاید چون کشورهای عرب خلیجفارس بسیار کوچک هستند نمیخواهند برادربزرگ را خشمگین کنند ولی آنها در عین حال برادر بزرگ را بهدلیل نداشتن نرمش مورد ملامت قرارمیدهند.
القدس العربی