در حالی که تصور و تجسم جهانی عاری از اینگونه سامانهها بسیار مشکل است، اما در دراز مدت همه آنها خود بخشی از مشکلات بوده و پاسخی به نیازهای جوامع نخواهند بود بلکه برعکس این فناوریهای گرانقیمت جملگی دارای ظرفیتهای زیانآور برای تخریب محیطزیست پیرامون خود هستند تا در نهایت بحران جهانی آب را تشدید کنند.
در سراسر جهان افزون بر 45هزار سد بزرگ (بلندتر از 15متر) با هزینهای بیش از 2هزار تریلیون تومان ساخته شده است. تولید برق، کنترل سیلاب، آبیاری و بعضا تسهیل کشتیرانی از مزایای سدهای بزرگ است در حالی که شواهد موجود حاکی از آن است که سدهای کوچکتر هم این قابلیتها را دارند. سدهای بزرگ تله مواد آلی و محل پوسیدن نباتات اراضی غرقاب شدهاند که در نهایت به تولید گاز متان منجر میشود که از مهمترین گازهای گلخانهای است. افزون براین، به سبب تبخیر زیاد، جابهجایی و آوارگی مردم از خانه و کاشانهشان را در پی دارند.
تاکنون بیش از 80میلیون نفر در اثر احداث سدها مجبور به ترک سرزمین خود شدهاند. 60درصد رودخانههای بزرگ جهان در اثر احداث سدهای مخزنی و سازههای انحراف آب چندپارهشده و بیش از یکمیلیون کیلومترمربع از اراضی جهان به تصرف سدها و دریاچههای آنها درآمده است.سدهای بزرگ سبب اختلال در جریان رودخانه و محیطزیست آبزیان و کاهش گونههای متنوع زیستی شدهاند. بنا به گزارش شبکه جهانی رودخانهها (International Rivers Network / IRN)، سدهای بزرگ عامل از بین رفتن یا تهدید زیست یک سوم گونههای ماهی آب شیرین جهان شناخته شدهاند. سدهای بزرگ سبب عمده نرسیدن بسیاری از رودخانههای بزرگ به دریاها و دلیل اصلی تخریب محیطزیست گونههای جانوری مصب رودخانهها یا محل تلاقی آب شیرین و آب شورهستند. براساس گزارش صندوق حیاتوحش جهان (World Wild life Fund) از 177 فقره طولانیترین رودخانههای جهان، فقط 21 مورد آزادانه به دریا میرسند.
از همه مهمتر، نقش سدهای بزرگ در انتشار گازهای گلخانهای، گرمتر شدن اقلیم جهان و تهدید منابع آبهای شیرین است. طبق برآوردهای فیلیپ فرنساید، کارشناس برزیلی تغییر اقلیم، سدهای برقابی بیشتر از نیروگاههای حرارتی با ظرفیتهای برابر، در گرمایش اقلیم سهیماند.
از دهه 1980 به بعد از سوی برخی کارشناسان اجتماعی و زیستمحیطی مخالفت با سد و سدسازی آغاز شد، بهویژه که تا آن زمان در مجموعه مطالعات مهندسی سدها، مطالعات اجتماعی و زیستمحیطی جایگاهی نداشت. در آوریل1997 از طرف بانک جهانی، نمایندگان ذینفعان و صاحبنظران آب و مسائل اجتماعی به سوئیس دعوت شدند تا درباره سدها گفتوگو کنند. در نتیجه این گردهمایی کمیته جهانی سدها تشکیل و دستور کاری با سرخطهای زیر صادر شد:
* مروری بر اثرات سدهای بزرگ
* تدوین خطمشیها، استانداردها و ضوابط جهانی برای طراحی، ارزیابی، اجرا، بهرهبرداری و سرانجام از کار انداختن سدها
گزارش نهایی در نوامبر 2000 منتشر شد. مهمترین آثار منفی سدها در گزارش مذکور بهعلاوه آنچه پیشتر اشاره شده عبارتنداز:
* چند پاره شدن رودخانههایی که چندین سد در مسیر دارند.
* دگرگونی زیستمحیطی پیکره رودخانه.
* اشباع اراضی پایین دست سدها.
* تبخیر بیشتر از سطح دریاچه سدها.
* در مواردی آثار منفی بر آبخوانها.
* آوارگی و جابهجایی میلیونها نفر.
* ممانعت از مهاجرت ماهیان و سایر آبزیان.
* ایجاد تغییر در جریان طبیعی رودخانه.
* تجمع رسوبات و مواد غذایی در مخازن سدها، سبب محرومیت اراضی پایین دست سد از دسترسی به آنها میشود.
* انتشار گازهای گلخانهای.
* در اثر انتشار گازهای گلخانهای اقلیم گرمتر میشود.
* سدها سبب نرسیدن رودخانهها به دریاها، خشک شدن مصب رودخانهها و تخریب محیطزیست جانوری میشوند.
* احداث سدها در مناطق جنگلی سبب جنگل تراشی و تغییر چرخه هیدرولوژیک میشود.
اگرچه سدهای بزرگ در کشورهای پیشرفته شمال دیگر جایگاهی ندارند، ولی بانک جهانی و سایر بانکهای توسعه منطقهای در پی طراحی و اجرای سدهای بسیاری در کشورهای هند، چین، برزیل، ترکیه، ایران، لائوس، ویتنام، مکزیک و اتیوپی هستند؛ مناطقی که جملگی با کمبود جدی آب و آلودگی آبها روبهرو هستند.
انحراف آب رودخانهها
پاسخ دیگر فناوری پیشرفته به بحران دامنگیر آب، برداشت آب از منابع آب موجود و انتقال آن به نقاط دورتر برای مصارف شهری و صنعتی است. هنگامی که آب یک حوضه آبریز که هستی و حیات منطقه است برای انتقال به راه دور برداشت میشود، در کوتاه مدت سبب کاهش سطح توان برداشت آب منطقه و در درازمدت موجب تهی شدن منابع آب میشود. تحلیل این وضعیت نشاندهنده سطح نیاز کشاورزی منطقه و مردم بومی در برابر نیاز مراکز بزرگ شهری است. همچنین است بروز تنش و اختلاف بین کشورهای همسایه در عرصه برداشت آبهای زیرزمینی آبخوانهای مشترک. یکی از عوامل قدیمی بیابانزایی، فروش آب کشاورزان به مناطق شهری و صنعتی دور و نزدیک است که نوعی سلب مالکیت از کشاورزان و روستائیان تلقی میشود.
بخش اعظم لیبی را صحرا فراگرفته و رشد سریع بخش ساحلی آن بهحدی رسیده است که منابع محدود آب کشور تکافوی نیازهای روزافزون این کشور را نمیدهد. از سال1980 سرهنگ معمر قذافی اجرای بزرگترین رودخانه ساخت انسان برای انتقال آبهای معادن باستانی اعماق صحرا را آغاز کرد. او خط لوله زیر زمینی بسیار عظیمی به طول حدود 5هزار کیلومتر و با صرف 35میلیارد دلار هزینه احداث کرد تا بخش ساحلی لیبی گلستان شود.
بیش از 1300حلقه چاه عمیق که ژرفای بعضی بیش از 500 متر بود، حفر شد. در حال حاضر(2007 میلادی) روزی بیش از 6/5 میلیون مترمکعب آب از معادن ژرف صحرا مکیده میشود. این هشتمین شگفتی جهان با دو مشکل اساسی روبهرواست، اول اینکه آبخوانها واقع در ژرفای صحرا در محدوده چند کشور از جمله چاد، مصر و سودان واقع شده و آنها مدعی حقوق طبیعی خود هستند، دوم اینکه آبخوانهای مذکور فاقد منابع تغذیه هستند و در زمره آبهای تجدیدشونده محسوب نمیشوند در نتیجه و پس از تخلیه آبها، لیبی با بیآبی شگفتآوری روبهرو خواهد شد.
هندوستان نیز در پی احداث یک خط لوله بزرگ از سد تهری (این سد که بعد از اتمام پنجمین سد بزرگ جهان خواهد بود، 42هزار هکتار اراضی حاصلخیز را مدفون میکند) در ارتفاعات هیمالیا است تا منابع محدود آب رودخانه مهم گنگ را برای مصارف کلانشهر دهلی انتقال دهد. این طرح در راستای پیشنهاد اتصال رودخانههای هندوستان از طریق احداث سدهای بهاصطلاح سوپر سد و اجرای طرحهای بزرگ انتقال آب بهوسیله کانالها و خطوط لوله در نظر گرفته شده است. هزینه اجرای این طرح عظیم خارج از تصور، 200برابر هزینه آموزشی کشور و 3برابر درآمدهای مالیاتی کشور است.
چین در حال تجدید نظر برای بازنگری آینده آب کشور است تا از طریق اجرای شاهکارهای مهندسی، آب را با سامانههای شیبدار از ارتفاعات تبت به رودخانه خشک زرد در غرب کشور منتقل کند. در مسیرتبت غربی، پروژه انتقال آب شمال – جنوب علامتگذاری شده تا کارهای ساختمانی آن در سال2010 آغاز شود. این پروژه به مسیرهای مرکزی و شرقی در دست ساخت که آب رودخانه یانگتسه را به کلانشهر پکن از طریق 3مسیر 1100کیلومتری کانال و لوله با هزینه 300میلیارد دلار منتقل میکند متصل میشود. نخستین مرحله طرح، شامل انتقال 4میلیارد مترمکعب آب در سال برابر ظرفیت انتقال کانال اصلی کالیفرنیا خواهد بود. ظرفیت این طرح به 46 میلیارد مکعب آب در سال افزایش پیدا خواهد کرد.
مقامهای روسی در برابر طرح چینیها برای ساخت کانال آبیاری 300 کیلومتری و سامانههای شترگلو (سیفون) بهمنظور برداشت 450 میلیون مترمکعب آب از رودخانه ایرتیش دشت سیبری (مشترک بین دوکشور) آمادگی تسلیحاتی پیدا کردهاند. درصورت عدمتوقف این طرح، بیش از 2میلیون روسی با بیآبی روبهرو خواهند شد. شایعاتی نیز مبنی بر طراحی خط لولهای برای برداشت آب از دریاچه مشهور بایکال روسیه برای انتقال به چین و احتمالا به خاورمیانه و در نهایت به آمریکا وجود دارد. دریاچه بایکال، بزرگترین دریاچه آب شیرین جهان است که حتی از مجموع دریاچههای پنجگانه آمریکا نیز بزرگتر است. در سال 2005 برای نخستین بار دانشمندان روسی و چینی به مطالعات زیستمحیطی مشترک در اطراف دریاچه و اندازهگیری کیفیت آب آن پرداختند.
احداث تعدادی خط لوله نیز در کشورهای در حال توسعه پیشنهاد شده است. کمیته اروپایی از برقراری شبکه اروپایی آب که آب ارتفاعات آلپ اتریش را به نواحی تشنه و کم آب جنوب اروپا برساند حمایت میکند.
طرحی برای احداث یک خط لوله به طول 650 کیلومتر جهت انتقال آب از رودخانه میسوری به نواحی پرجمعیت جنوب داکوتا، جنوب غربی مینهسوتا و شمال غربی آیوا در دست اقدام است. سازمان آب نوادای جنوبی مشغول مطالعه طرحی برای انتقال آب از جنوب نوادا به لاس وگاس به طول 500کیلومتر است. ایالت یوتا نیزپیشنهاد کرده تا خط لولهای به طول 200کیلومتر و با هزینه 500میلیون دلار احداث شود تا آب دریاچه پاول به سنت جورج و کانتیواشنگتن انتقال یابد.
طرحهای متعددی برای انتقال آب از کانادا به ایالتهای غرب میانه آمریکا پیشنهاد شده که بهدلیل مخالفتهای زیاد به تعویق افتاده است. هر چه آب قیمتیتر و کمیابتر میشود، توجه بیشتری به آن معطوف میشود. مالکولم ترنبال، وزیر سابق محیطزیست استرالیا هوادار احداث خط لولهای است که آب را از رودخانههای نیوساوث ولز به نواحی تشنه و بیآب کوینزلندبرساند. در گزارش آوریل 2007، ترنبال مدعی شد که بهرغم هزینه سنگین اجرای خط لوله، آب بیشتری با قیمتی کمتر از سیستم آبشیرینکن بهدست خواهد آمد.
حدود 60 سال پیش مقدار زیادی آب دریاچه آرال از طریق یک کانال لایروبی شده برای تولید پنبه صادراتی به دشتهای مجاور فرستاده میشد. در آن زمان دریاچه آرال، چهارمین دریاچه بزرگ جهان بود که حوضه آبریز آن در کشورهای افغانستان، ایران و 5جمهوری شوروی سابق قرار داشت. دریاچه آرال تراژدی غمانگیز زیستمحیطی مدرنیته امروز است که بیش از 80درصد حجم خود را از دست داده و آنچه بهجا مانده، شورابه تلخی است.کانال انحرافی آب برای آبیاری، یکی از علل تخریب دریاچه چاد است که زمانی ششمین دریاچه بزرگ جهان و سومین دریاچه بزرگ آفریقا بوده، که امروز دیگر وجود ندارد.
کارخانههای آبشیرینکن
سومین فناوری مشتری جلبکن از طرف صاحبان مشتاق صنایع یا با میلی از طرف دولتهای تحت فشار تنشهای آبی، شیرین کردن آبهای شور دریاهاست. نمکزدایی، فرایندی است که طی آن املاح نمکی آب دریا یا سایر آبهای تلخ و شور بهوسیله صافیهای ساخته شده از الیافهای بسیار نازک یا بهوسیله تبخیرجدا و آب شیرین آشامیدنی حاصل میشود. براساس گزارش انجمن بینالمللی نمکزدایی تا سال2007 در 155 کشور جهان حدود 12هزار و 300 کارخانه کوچک و بزرگ آبشیرینکن با ظرفیت تولید 47هزار مترمکعب در روز آب شیرین در دست بهرهبرداری قرار داشتهاند.
در واقع آمار آنگونه که بهنظر میرسد، نبوده و بیشتر کارخانهها کوچکی هستند که برای مصارف ویژه محلی و صنایع حساس بهرهبرداری میشوند. تنها در موارد محدودی مثل خاورمیانه و جزایر قناری، کارخانههای نمکزدایی بخشی از سیستم آبرسانی کشور هستند. تنها در عربستان سعودی، 2هزار کارخانه نمکزدایی نصب شده که تولید آنها یکچهارم تولید جهانی است. طرحهای نمکزدایی بسیار گران هستند و تنها کشورهای معدودی که دارای درآمدهای نفتی هستند از عهده هزینه آنها بر میآیند. طبق برآورد انستیتوی پاسیفیک، تولید کارخانههای موجود معادل 3هزارم مصرف آب شیرین جهان است.
با آشکار شدن بیشتر اثرات تشدید بحران جهانی آب، بسیاری از سیاستمداران و مدیران برای رهایی از تنگنا در پی استفاده از این فناوری برآمدهاند. تعدادی از کارخانههای بزرگ در اسرائیل، سنگاپور و استرالیا در دست ساخت و 30کارخانه خیلی بزرگ نمکزدایی برای استقرار در اقیانوس کبیر در سواحل کالیفرنیا در دست طراحی هستند(سال 2007). طبق گزارش انجمن بینالمللی نمکزدایی، رشد تقاضای جهانی برای آب شیرینکنها سالی 25درصد است. برای جامعه جهانی خیلی مهم است که معلوم شود آیا آبشیرینکن راهحل است یا خیر، زیرا عدهای با آن موافق نیستند. بررسی موشکافانه روی این فناوری وجود پارهای خطرات برای سلامتی انسان و محیطزیست را آشکار میسازد:
1 - کارخانههای آبشیرینکن بهشدت مصرفکننده انرژی بوده و بار سنگینی بر شبکه انرژی کشورها وارد میکنند. جان آرچر، نویسنده زیستمحیطی استرالیا در کتاب سوزناک خود به نام «قرن بیستم تشنه» که درباره بحران آب استرالیا نگاشته، یک کارخانه آبشیرینکن در شهر سیدنی را مثال زده است. ظرفیت اولیه تولید این کارخانه آبشیرینکن 100میلیون لیتر یا 100هزار متر مکعب آب معادل یک ساعتونیم مصرف فعلی (2007) شهر است، اما انرژی مصرفی آن 232هزار تن در سال گازهای گلخانهای منتشر میکند. به همین ترتیب کارخانههای عظیم آبشیرینکن در مقیاس جهانی، به قدری گازهای گلخانهای انتشار خواهند داد که ساخت آب شیرینکنها به خاطر تخفیف بحران کم آبی، انتشار گازها را تشدید خواهد کرد.
2 - تمامی آبشیرینکنها تولیدکننده فراورده فرعی کشندهای هستند، ترکیبی از سموم، آب شور غلیظشده با سایر مواد شیمیایی و فلزات سنگینی که در فرایند تولید آب شیرین برای جلوگیری از فرسایش نمکی، تعمیر، نگهداری و پاکسازی الیافهای تراوندگی معکوس بهکار میروند. برای هر یک لیتر آب شیرین بهدستآمده، یک لیتر از این سم به دریا تخلیه میشود.
آرچر میگوید: آبشیرینکن سیدنی سالانه 36 میلیون مترمکعب سموم به دریا تخلیه میکند، همچنین عکسهای هوایی آبشیرینکن عربستان، پهنه وسیعی از لایه سیاه رنگی که در دریا پیشرفته و سطح دریا را مانند مرکب بنفشی که از حلزونهای عظیمالجثه دریایی تراوش کرده، نشان میدهد. آبشیرینکنهای موجود جهان(2007) روزانه 20میلیون مترمکعب ضایعات وارد دریاها میکنند. مواد تخلیهشده به دریاها شامل بقایای تجزیه شده آبزیان از قبیل ماهیها، لاروها و جلبکهای دریایی است که در فرایند مکش به داخل کارخانه آبشیرینکن از بین رفتهاند. بقایای آبزیان یاد شده سبب کاهش اکسیژن در اطراف لولههای مکش و تهدید محیطزیست بقیه آبزیان میشوند.
3 - آب شور وارده به آبشیرینکن ممکن است دارای آلودگیهای خطرناکی باشد که توسط صافیهای کارخانه تصفیه نشود. این مواد شامل انواع ویروسها، باکتریها، آلودگیهای شیمیایی مانند پسماندها و ضایعات دارویی و پانسمانهای بیماران یا جلبکهای مسموم و... است. البته اینگونه مواد سمی و آلوده در هر محیطی یافت میشوند.
دشواری عمده دیگر، ساخت آبشیرینکن در کشورهایی است که آب برگشتی یا فاضلاب آن، مستقیما به دریا تخلیه میشود، که در این صورت بخش اعظم آب ورودی به آب شیرین کن، در همان مرحله اول آلوده میشود.
پیتر گلیک از انیستیتوی پاسیفیک، در اصل با فناوری آبشیرینکنها مخالفتی ندارد، اما در گزارش تحلیلی مندرج در نشریه آب جهان شماره 7و-و2006، نتیجهگیری کرده که بین نگرانیهای زیستمحیطی و هزینههای نجومی، این فناوری یک رؤیای گمراهکننده است و در مقایسه با حرکت ضعیف حفاظت منابع، بهسازی آبهای آلوده، بهرهوری انرژی، کشاورزی پایدار و سرمایهگذاری زیربنایی راهحل ضعیفتری است. جان آرچر به صراحت تأکید میکند شیرین کردن آب شور دریاها پاسخ مسائل آب امروز جهان نیست، این فناوری بقا، وسیله کمکی زندهماندن و نوعی پذیرش کوتاهی انسان در مدیریت زیست است.
مدیریت نوین آبها
برای تخفیف اثرات منفی فناوریهای پیشرفته روی منابع محدود آبهای شیرین جهان، تغییر اساسی نظام مدیریت آبها به سوی مدیریت به هم پیوسته در چارچوب توسعه پایدار همراه با کاهش نرخ رشد جمعیت و تثبیت آن ضروری است. جهان امروز و بهخصوص کشورهای خشک، نیمهخشک و کم آب نیازمند مدیریت عالمانه، کارشناسی شده و فارغ از دخالتهای سیاسی و اعمال نفوذ ارباب قدرت هستند.در راستای اعمال مدیریت نوین سیستمهای آب، پیتر گلیک برای مدیریت آب دو مسیر هموار و ناهموار معرفی کرده است:
* مسیر ناهموار یا شیوه متداول در قرن بیستم شامل سامانههای زیربنایی متمرکز، طرحهای بزرگ ساختمانی و استفاده ضعیف از گروه کوچکی از کارشناسان میشود.
بدیهی است که مسیر ناهموار منافع گسترده و بسیار متنوعی برای مناطق زیادی از سیاره زمین به همراه داشته است اما بهنظر میرسد که تنها تکیه بر سامانههای عظیم زیربنایی رهیافت نادرستی است، زیرا جهان نیازمند نگرش تازهای است، مانند ترویج سیستمهای غیرمتمرکز به جای سیستمهای متمرکز همراه تصمیمگیریهای شفافتر با مشارکت نهادهای مردمی و همه ذینفعان آب.
* مسیر هموار، عبارت است از حرکت به سوی مدیریت پایدار منابع آب از راه بازیابی آبها، کاربری صحیح آب و سازگاری کیفیت آب با مصارف بهگونهای که دیگر آب آشامیدنی از طریق سیفون توالتها، شستوشوی خودروها، خیابانها و محوطه منازل، آبیاری باغچه، فضای سبز و نظایر آنها هدر نرود. شیوه جاری اتصال انشعاب آب شهری به منازل، ادارات و صنایع برای همه مصارف باید تغییر کند و قوانین کاربری آبها تدوین و به موازات تأمین اعتبارات زیربنایی برای اجرای آنها، فرهنگ آموزش همگانی برای شناخت محدودیتها، صرفه جویی و مصرف کمینه نیز ترویج شود.
متأسفانه در حال حاضر، مدیریت آب بسیاری کشورها، مدیریت دولتی بدون دخالت و مشارکت نهادهای مردمی و ذینفعان آب است. مدیریت کنونی بیشتر مدیریت سیاسی برای تحقق آرمانهای کوتاهمدت سیاستگذاران است تا رعایت مصلحت جامعه و حقوق نسلهای آینده.
منابع در دفتر روزنامه موجود است.