و شهرتی فراگیر و بسیار برایش به همراه میآورد که کمتر از راه نویسندگی میتوان به آن رسید زیرا برنده شدن در نوبل آنقدر کنجکاوی برمیانگیزد و آثار آن نویسنده را چنان مرکز توجه قرار میدهد که باعث میشود در مدتی کوتاه به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شوند.
در ایران هم این قاعده در مورد چنین نویسندگانی صادق بوده است.
کم نبودهاند نویسندگانی که بردن جایزه نوبل نام آنها را سر زبانها انداخته و باعث شده است آثارشان یکی پس از دیگری به فارسی برگردانده شود و ذکر عنوان برنده جایزه نوبل بر جلد این کتابها سهمی ویژه در به فروش رفتن آنها داشته باشد. البته این شهرت همیشه نیز به نفع این دست نویسندگان ختم نمیشود زیرا بردن جایزه نوبل انتظاراتی را در مورد آنان و آثارشان برمیانگیزد که به هنگام رویارویی با خود این آثار بر آورده نمیشود و گاه نتایج خوشایندی را در پیندارد. چرا که کم نبودهاند برندگان نوبلی که برخلاف انتظار، آثارشان حکایت از حضور نویسندهای متوسط و نه بیشتر داشتهاند و با این فرض چهبسا اگر همین جایزه نوبل نبود، هیچگاه به شهرتی اینچنینی نیز نمیرسیدند.
ژان ماری گوستاو لوکلزیو یکی از همین نویسندگان است که دریافت جایزه نوبل در سال ٢٠٠٨ نام او را بر سر زبانها انداخت و شهرتش به ایران نیز رسید و به همین دلیل هم آثارش یکی پس از دیگری در حال انتشار هستند. البته تا پیش از دریافت جایزه نوبل از این نویسنده رمان «بیابان»، ترجمه آزیتا همپارتیان (انتشارات کاروان، ۱۳۸۴) منتشر شده بود که توجهی را هم بهدنبال نداشت. بعد از آن نیز رمان «همچون ترجیح گرسنگی» ترجمه مهستی بحرینی (انتشارات نیلوفر) منتشر شد... و حالا نوبت به انتشارات افق رسیده است که کاری دیگر از این نویسنده را بهعنوان «ماهی طلا» به بازار ارائه کند.
این رمان، داستان زندگی پرماجرا و پر افت و خیز دختر سیاهپوست مراکشیای است که در کودکی از قبیله و خانواده خود دزدیده و به زنی یهودی به نام لاله فروخته میشود.
این زن سالها او را در خانه خود نگه میدارد، اما اجازه خروج از خانه را به آن نمیدهد، تا اینکه لاله در بستر بیماری و مرگ میافتد. پس از مرگ او لیلا از خانه خارج میشود و تجربیات مختلفی را پشتسر میگذارد؛ تجربیات تلخ و شیرینی که دختری تنها و بیخانمان در زندگی اجتماعی و در مواجهه با دنیای پیرامون خود میتواند با آن روبهرو شود. او که ابتدا میپندارد از زندان زندگی با لاله آزاد شده است، در موقعیتهای گوناگون هر بار خود را در زندانی تازه مییابد.
رمان، ساختار و زبانی ساده دارد که سهم زیادی در ارتباط مخاطب با آن دارد، اما برای خوانندگانی که در جستوجوی فرمها و رویکردهای تازه هستند، ماهی طلا جذابیت چندانی ندارد، بنابراین عمدهترین نقطه اتکای رمان به جذابیتهای احتمالی مضمون آن برای مخاطب است؛ مخاطبی که احتمال دارد با بافت پرحادثه رمان ارتباط گرفته و با آن همراه شود و با نگاه گزارشگرانه نویسنده شاهد روابط و مناسبات سرد و بیرحمانه انسانی در دنیای امروز باشد؛ سردیای که تعمدا در پرداخت رمان نیز میتوان مشاهده کرد. بهویژه اینکه لیلا در طول سیر و سفر خود در دل این جامعه که خود بهعنوان مهاجری ناخواسته که عضو آن به حساب نمیآید، مدام در معرض تهدیدهای گوناگون قرار میگیرد.
اما یکی از مهمترین اشکالات رمان حجم انبوه اتفاقاتی است که پی در پی رخ میدهند بیآنکه نویسنده تمرکز خوبی روی آنها داشته باشد و همچنین خیل شخصیتهایی که از یک در وارد رمان شده و از دری دیگر خارج میشوند و تنها به سیاهی لشکرهایی میمانند که صحنه رمان را شلوغ میکنند.
ژان ماری گوستاو لوکلزیو در سال 1940 در فرانسه بهدنیا آمده، از دانشگاه زادگاهش (نیس) دکترای ادبیات گرفته و تا به امروز که در 70سالگی قرار دارد، نزدیک به ٣٠ کتاب نوشته است.
در ٢٣ سالگی نخستین اثرش را منتشر ساخت و جایزه رنو را نیز برای آن کتاب (صورت جلسه) دریافت کرد. او همچنین در سال ١٩٨٠ از آکادمی فرانسه جایزه پل موران را برای رمان بیابان دریافت کرد و سرانجام هم در سال ٢٠٠٨ جایزه نوبل را بهخود اختصاص داد.
لوکلزیو نویسندهای است اهل سفر. او با کشورها و فرهنگهای بسیاری آشناست که بازتاب آن را در آثارش نیز میتوان مشاهده کرد. ماهی طلا را فرزانه شهفر ترجمه کرده است که در ٣٠٠صفحه و به بهای ٦٥٠٠ تومان توسط نشر افق منتشر شده است.