سه‌شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۹ - ۱۰:۲۷
۰ نفر

شهره مهرنامی: در دل آرزو می‌کردم چیزهایی که شنیده‌ام فقط یک شوخی باشد.

 با خود فکر می‌کردم که در این سال‌ها آن‌قدر به تعداد فارغ‌التحصیلان دانشگاهی اضافه شده که نه‌تنها ریشه بی‌سوادی در کشور در حال برکنده‌شدن است، بلکه حالا دیگر دید مردم عادی هم آن‌قدر بازشده که ترجیح می‌دهند حل مشکلاتشان را به کارشناسان بسپارند.

جایی خوانده بودم که یک روانشناس گفته بود: افسردگی در جامعه حاکم شده که نشان از بلوغ فکری دارد؛ اگر در گذشته کسی مشکل فکری داشت و به او پیشنهاد می‌شد پیش روانشناس برود او با سردی برخورد کرده و می‌گفت «مگر من دیوانه هستم؟» اما امروزه اگر کسی مشکلی داشته باشد و جایی بگوید که برای حل آن پیش مشاور روانشناس می‌روم، این بار مخاطب است که می‌گوید «آدرسش را به من هم بده». با وجود این، چیزهایی در تهران که در هر کوچه و پسکوچه‌اش یک دانشگاه یا یک مؤسسه آموزشی پیدا می‌شود، ... نه ممکن نیست!

باید از مغازه‌داران آدرس می‌پرسیدم.
«آقا این پاساژ... کجاست؟ من مشکلی دارم که آدرس اینجا را به من داده‌اند. دنبال مغازه‌ای می‌گردم که....»
حرفم را خوردم.
«دنبال مغازه‌ای هستم که شنیده‌ام دعا می‌فروشد.»

مغازه‌دار انگار می‌دانست چه می‌خواهم بگویم. بدون اینکه تعجب کند با دست، کوچه سمت چپ را نشان داد. معلوم بود که جای مشهوری است که سؤال من تمام نشده آدرس را گرفتم. خود را میان مشتریان مغازه‌داری که آدرس را داد مخفی کردم تا او با چشمش مرا دنبال نکند. لابد می‌ترسیدم که بعد از رفتن من برای همکارانش با طعنه و تمسخر از من بگوید.

دور تا دور پاساژ مغازه‌های سنگ‌فروشی و حکاکی روی سنگ و طلا و نقره بود. ظاهرا هیچ‌چیز غیرعادی به‌نظر نمی‌رسید. با دقت بیشتری نگاه کردم؛ مغازه‌ها ویترین‌هایی شبیه به میز داشتند که صاحبانشان پشت آنها نشسته و در حال حکاکی روی انگشترها بودند.
مشتری می‌گفت: به من گفته‌اند النگو حتما باید مسی باشد وگرنه این دعا تأثیر نمی‌کند. مغازه‌دار گفت: حالا همین را ببر، شاید کارت راه افتاد. اگر نشد ما خودمان اینجا دعاهایی داریم و می‌توانیم کمکت کنیم.

ورقه‌های قطور مستطیل‌شکلی که به‌نظر می‌رسید پوست حیوان یا چیزی شبیه آن باشد و روی آنها با حروف الفبا جملات نامفهومی نوشته شده بود؛ زیر ویترین مغازه‌دار پر بود از این‌جور چیزها. در دیگر مغازه‌ها هم این صحنه‌های تکراری دیده می‌شد. کتاب‌هایی هم با عناوین عجیب و غریب در ویترین‌ها به چشم می‌خورد. دل و جرات پیدا کردم و جلو رفتم: ببخشید آقا این چیه؟
- رمل
- این یکی؟
- اسطرلاب
- و این کاغذ‌های قطور؟
- دعا
- چه جور دعایی؟
- ما همه‌جور دعایی داریم؛ از بازکردن بخت بگیر تا بستن دهان مادر شوهر. مشکل شما چیه؟ اگه چیزی نیاز دارید بگید تا کمکتون کنم.

پرسیدم: چرا کاغذ اینها این‌قدر قطور است؟

مغازه دار گفت: اینها را روی پوست آهو با آب زعفران نوشته‌اند. طریقه استفاده از هر کدام را هم بخواهید خودم به شما می‌دهم. کمی به کتاب‌ها نگاه کردم‌. اسامی آنها ناآشناتر از آن بود که من از آنها سر در بیاورم؛ تسخیر روحانیات و عزائم جنیان، تعویزات – طم طم هندی در علم طلسمات و عزائم جنیان و پریان و... .

مغازه‌دار در مورد کتاب‌ها گفت: با اینها خودتان هم می‌توانید این دعاها را بنویسید و مشکلتان را حل کنید. طریقه استفاده از آنها نیز در همین کتاب‌ها موجود است. دوباره پرسید که مشکلم چیست و دنبال چه چیزی هستم! گفتم: مشکلی دارم که یکی از آشنایان نشانی اینجا را به من داده است اما اول باید مطمئن شوم. مغازه‌دار که مرد جوان و درشت‌اندامی بود خندید و گفت: خانم مطمئن باشید. ما خودمان هم استفاده کرده‌ایم و نتیجه هم گرفته‌ایم.

او توضیح داد که این دعاها با حروف ابجد نوشته شده است و جای اسم متقاضی و مادرش در آن خالی است! این دعاها را به گفته او سید نابینایی(!) می‌نویسد و برای آنها می‌فرستد. مغازه‌دار ادامه داد: ما خود پخش‌کننده به تمام تهران هستیم. با استفاده از اینها دیگر نیازی به کتاب ندارید و روش استفاده را هم خودم به شما می‌گویم. کارت مغازه را هم روی میز گذاشت و گفت: اگر با این شماره تماس بگیرید با پیک موتوری هم برایتان می‌فرستیم و نیازی به رفت‌وآمد شما نیست.

این سحریات معجزه‌آسا آن‌قدرها که فکرش را بکنید هم گران نبود و با4-3 هزار تومان می‌توانستید برای حل مشکلات دست به دامن این کاغذها شوید.

مغازه‌دار می‌گفت: این دعاها خواستار، زیاد دارد و خانم‌ها بیشتر برای گشایش کار و باز‌کردن بخت سراغ ما می‌آیند.

به ادعای او از این کتاب‌ها هر جای شهر که بگردیم می‌توانیم پیدا کنیم اما این دعاها تأثیر بیشتری دارند چون ما خود به‌تنهایی نمی‌توانیم دقیقا آنچه کتاب گفته را انجام دهیم. کارت را برداشتم و به‌دنبال این کتاب‌های پرطرفدار از بازار بزرگ راهی خیابان انقلاب شدم؛ مرکز کتاب تهران.

سوغات هند و پاکستان

باور کردنی نبود؛ این کتاب‌های معجزه‌آسای پرطرفدار یکی در میان بین کتاب‌های فال قهوه و فال ورق خودنمایی می‌کردند. دوباره همان نام‌ها: مفاتیح‌المغالیق، تسخیر روحانیات و عزائم جنیان، رجوع به همزاد و... . قیمت زیادی هم نداشت. از همه جالب‌تر دستفروشی بود که در هیچ‌یک از فرارهای دستفروشان از دست ماموران شهرداری شرکت نمی‌کرد و به‌طور تخصصی فقط از این کتاب‌ها می‌فروخت؛ اسرار و رموز انرژی کی و فنگ‌شویی از ملاصدرا، جفر اعظم در علوم غریبه، اسرار و رموز علم نجوم در علوم غریبه و... .

این کتاب‌ها بسیار قطور بود و بسیار گران‌تر از کتاب‌های دیگر دستفروشان. دستفروش ثابت‌قدم می‌گفت که حضرت آقا [...] خود این کتاب‌ها را بیرون فرستاده‌اند تا مردم یاد بگیرند برای خود موکل احضار کنند و مشکلاتشان را حل کنند. حالا این حضرت آقا[...] کیست و به چه حقی کتاب‌ها را به اسم بزرگانی چون ملاصدرا و... آن‌هم گاه به‌صورت دستنویس، جلدی
12-11 هزار تومان به دست دستفروش می‌فروشد، خدا می‌داند. همان موقع مشتریانی 7-6 جلد از این کتاب‌ها را خریدند، بدون آنکه قیمت برایشان مهم باشد.

در راسته کتابفروشی‌ها، انتهای یک پاساژ، کتابفروشی را پیدا کردم که صاحبش اطلاعات زیادی در این باره در اختیارم گذاشت. صاحب مغازه گفت: این کتاب‌ها از هند و پاکستان وارد ایران می‌شود، برخی از صفحات آنها هم در یک کتاب چند بار چاپ می‌شود تا کتاب قطورتری تهیه شده و با نام دیگر و قیمت بیشتر به فروش برسد.

مغازه‌دار گفت که معمولا هفته‌ای 18- 17جلد از این کتاب‌ها می‌فروشد و بسیار هم طرفدار دارد، اما خودش به آنها اعتقادی نداشت.


در سوره بقره آمده است که خداوند 2 فرشته هاروت و ماروت را در قالب انسان برای راهنمایی مردم می‌فرستد تا مردم را از حقیقت سحر آگاه کنند و از عمل به آن باز دارند. در آنجاست که می‌فرماید: هر که این معامله (سحر و جادو) کند در آخرت اصلا بهره نیابد(آیه 102). همچنین حضرت علی(ع) در قرب‌الاسناد، شماره152 می‌فرماید: «کسی که چیزی از سحر و جادو بیاموزد کافر شده و از تحت ولایت خدا خارج شده و حد او قتل است مگر توبه کند.»

دیدگاه کارشناسان

به گفته مظهر قراملکی، استاد فقه و اصول دانشکده الهیات دانشگاه تهران، خرید و فروش سحر و جادو جزو مکاسب (کسب‌وکارهای) حرام است.

در کتاب لمعه دمشقیه، در بخش متاجر آمده است: یاد‌گیری یا یاددادن جادوگری یعنی کلام یا نوشته‌ای که به واسطه آن ضرری در بدن یا عقل کسی که این کار نسبت به او انجام می‌شود، حادث گردد، و کهانت (یعنی کاری که موجب اطاعت برخی از جن می‌شود) و قیافه‌شناسی (یعنی استناد به علائم و نشانه‌هایی که الحاق نسب و مانند آن بر آن مترتب می‌شود) حرام است.

همچنین طبق ماده190 قانون مدنی، جهت معامله باید مشروعیت داشته باشد؛ یعنی اگر مورد معامله حرام باشد، آن خرید و فروش باطل خواهد بود.

قراملکی می‌گوید: اسلام می‌خواهد که همه چیز به شکل طبیعی خود باشد و مردم حتی برای حل مشکلات خود پیش متخصص آن بروند. حتی وقتی حضرت علی(ع) ضربت خوردند پسرانشان یک پزشک متخصص یهودی را بر بالین ایشان آوردند. این رفتار بزرگان، همه برای آموزش مردم بوده است.

او در ادامه تأکید می‌کند: براساس فقه، هر چیزی که مایه فریب و سردرگمی دیگران باشد حرام است، حتی اگر تحت عنوان علوم غریبه یا چیزهایی از این قبیل باشد.

اما یک روانشناس بالینی در تحلیل چرایی گرایش مردم به چنین کارهایی برای حل مشکلاتشان می‌گوید:  « متأسفانه ما یک بیماری داریم به نام خودشیفتگی فرهنگی و برخی از سنت‌های به‌جامانده از گذشته برای ما تا حد زیادی مسموم هستند».

بهروز معبودیان می‌گوید: رگه‌های خودشیفتگی فرهنگی وقتی خود را نشان می‌دهد که نمی‌توانیم مشکلات خود را حل کنیم و به سمت کارهایی چون سحر و جادو روی می‌آوریم. هرچه میزان تحصیلات فرد پایین‌تر و از محیط مدنی دورتر باشد اینگونه رخدادها بیشتر خودنمایی می‌کند. مثلا اینگونه مسائل در روستاها بیشتر نمود دارد. بچه‌ها هم این چیزها را از خانواده‌های خود می‌آموزند چرا که در اعتقادات خانواده‌های آنها وجود داشته است.

او معتقد است: آموزش‌های علمی و عملی در کشور ما ناکافی هستند و فرد با برخورد به یک مشکل دچار افسردگی می‌شود و توانایی روبه‌راه‌کردن مشکل خود را ندارد چرا که آن‌قدر آموزش ندیده و آگاهی ندارد که بداند وقتی مشکلی دارد باید نزد کارشناس مربوطه برود یا با یک مشاور مشورت کند. این روانشناس بالینی اضافه می‌کند: طبق آمار، یک‌چهارم مردم ما درجاتی از اختلالات روانی دارند که باید درمان شوند. از این میان 2درصد دچار جنون هستند.

بهروز روزبیانی، روانشناس بالینی هم می‌گوید: تا انسان‌های ساده‌لوح وجود دارند این سوءاستفاده‌ها هم وجود دارد. اعتماد به نفس پایین و احساس ناتوانی در برابر حل مشکلات باعث می‌شود فرد آنطور که باید به‌دنبال حل مشکلات خود نرود و به کارهای غیرعقلانی دست می‌زند تا به آرزوهای دست‌نیافته خود برسد.

او اضافه می‌کند: آموزش‌های ما در این زمینه بسیار ضعیف است. از دید روانشناسی، بخشی از افرادی که ادعا می‌کنند با نیروهای ماورائی در ارتباط هستند یا چیزهایی می‌بینند که دیگران نمی‌توانند ببینند، بیمارند که البته در آسایشگاه‌های روانی هم از این‌گونه افراد بسیار هستند.

به اعتقاد روزبیانی کسانی که ادعای داشتن قدرت سحر و جادو می‌کنند از دید روانشناسی ناسالم هستند و البته کسانی که دنبال آنها می‌روند نیز همین‌گونه هستند.

کد خبر 105000

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز